eitaa logo
رهجو
941 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸به همان اندازه که متن زندگی با صفحه ذهن تفاوت دارد، به همان اندازه که دنیای مشحون از کسر و انکسار و تزاحم با دنیای وجود و عدم فیلسوف فاصله می گیرد، 👈مسئله عقلایی نیز از مسئله عقلی کنار می کشد. 🔻چهار نکته بعدی در واقع تطبیق یگانه تفاوت مذکور است:
1️⃣قطعيت در استنتاج: 🔸فلسفه شبيه به رياضيات محض است و كمترين خطا و احتمال را برنمى‌تابد. فيلسوف براى هر چيزى بايد برهان اقامه كند. 🔸اما فقيه به دنبال علم عقلايى است و ملاك ردّ و قبول گزاره‌ها از نظر وى، علم فلسفى نيست. به عبارت ديگر، وجود احتمال خلاف، فقيه را نگران نمى‌كند، مگر اينكه احتمال خلاف عقلايى باشد و ملاك در تشخيص اينكه احتمال خلاف، عقلايى است يا نه، عرف و عقلا هستند، نه دقت‌هاى كذايى. 👈👈جملۀ معروف «اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال» در فقه كاربرد ندارد و وجود احتمال، آسيبى به كار او وارد نمى‌سازد؛ مگر اينكه قيد «الاحتمال العقلايى» را به آن اضافه كنيم. وظيفۀ فقيه نيز، كشف احتمال‌هاى خلاف نيست؛ چون احتمالى كه شما به دنبال كشف آن باشيد، عقلايى نيست. احتمال عقلايى، نوعيت دارد و بايد آشكار باشد و ذهن عقلا را درگير خود كند. 🔹 در اصول نيز ملاك پذيرش عقل عملى، اطمينان و علم عرفى است، نه علم فلسفى. به همين دليل حتى در مباحث عقلى نيز ما در پى نفى همۀ احتمالات، ولو غير معقول يا بسيار ضعيف و غير معقول عند العقلا نيستيم، تا با خلق احتمال خلاف بتوان آن‌ها را نقض كرد. @rahjoo_213
2️⃣سنخ دقت‌ها 🔸دقت در فلسفه به كشف روابط و لوازم وجود و عدم است؛ در حالى كه فقه به ‌شدت متكى به متن است و در فضاى اعتبارات عقلايى و عرفى سير مى‌كند. از اين رو قرائن و عناصر بسيارى در تحليل او اثر مى‌گذارند. 👈بنابراين فقيه دقيق كسى نيست كه دقت‌هاى بُرشى دارد؛ بلكه كسى است كه به گستردگى عناصر تأثيرگذار در فهم متن توجه مى‌كند و به جاى احتمال‌سازى‌هاى خسته‌كننده، شرايط زمان و مكان يا نحوۀ سؤال و جواب را برمى‌رسد. 🔹از پيامدهاى اشتباه مذكور، تمركز تفسير بر اساس قواعد خاص صرفى، نحوى، و ناديده گرفتن نظام قرائن است؛ يعنى فقيه پيش از مراجعه به متن و عنايت به تمام عناصر تأثيرگذار در آن، دست به استظهار زند؛ با اتكا به قاعده‌اى خاص، كه مطلق و غير قابل تخلف هم نيست. از اين رو هر گاه قاعدۀ كذا پيدا شود، به هيچ عامل ديگرى توجه نمى‌كند. @rahjoo_213
3️⃣ ارائه تعاريف حقيقى از موضوعات مورد بحث 🔸فيلسوف نيازمند تعاريف كاملاً روشن با حدود مشخص است؛ زيرا موضوع فكر او، امور حقيقى است، نه امور قراردادى. پس بايد ابعاد موضوع روشن باشد تا بتواند احكام آن را درست بر آن حمل كند. 🔸اما فقيه يا دربارۀ امور صددرصد قراردادى، مانند عبادات بحث مى‌كند كه شارع وضع كرده است، يا امور عقلايى كه عقلا در تعيين آن‌ها مرزبندى روشنى ندارند؛ مانند معاملات. از همين رو اگر فقيه بخواهد از گزاره‌هاى قراردادى و عقلايى تعريف حقيقى ارائه دهد و از روش فلاسفه تقليد كند، گرفتار لزوم مالايلزم شده است. تقريباً هر تعريفى كه بكوشد جامع افراد و مانع اغيار باشد، پس از افزودن قيود متعدد، ندانسته راه اشكال را بر خود گشوده است؛ چنانكه در سرتاسر فقه شاهد آن هستيم. 👈فقيه نبايد به دنبال احراز قيود منطقى تعريف باشد؛ زيرا ارائۀ تعريف عرفى يا شرعى كفايت مى‌كند و شارع در بيان احكامش، ملتزم به تعاريف ما نبوده و به زبان عرف و مطابق فهم آن‌ها مطالب را تبيين كرده است. ▪️يكى از امتيازات آخوند، بى‌اعتنايى به تعاريف عناوين مباحث اصولى، مانند عام و مطلق است. 4️⃣ ارائه تقسیمات حقیقی یا مسامحی 🔸یک فیلسوف بر این باور است که تقسیم باید مبتنی بر قطع باشد. این سخت گیری های یک فیلسوف برای احراز یقین ضروری است. اما در زندگی عقلایی، یقین به اندازه سهولت دسترسی، ارزش ندارد. @rahjoo_213
✅نظام قرائن ✳️ از دیگر موضوعات کلیدی و مهم که کمتر مورد بررسی قرار گرفته و در مباحث اصول جای آن خالی است، بحثی منسجم و منظم از «قرینه» می باشد. 👈قرينه، يكى از عوامل تأثيرگذار بر جريان انتقال معناست، اگر كسى ادعا كند كه بيش از نصف معنا از طريق قرائن منتقل مى‌شود، گزاف نگفته است. 👈بسيارى از بدفهمى‌ها و پيچيدگى‌هايى كه در فهم متون دينى با آن دست به گريبان هستيم، به علت از دست رفتن قرائن يا ناتوانى از درك منظم و تفصيلى آن‌هاست. 💢دوستان اهل علم را دعوت می کنیم تا سلسله مباحثی را در این موضوع دنبال کنند. @rahjoo_213
✳️قرینه(1) 🔸افرادی که کارشان با متون است بالخصوص متون مقدس، به خوبی می دانند که آنچه ما از ظاهر اولیه ی کلام می فهمیم(به آن مراد استعمالى گفته می شود) لزوما همان معنای مقصود گوینده و مراد جدی او نیست و به صورت دایمی، نمی توان تطابق میان مفهوم سخن با مقصود سخن گو را ادعا کرد. دلیل این امر این است که 👈ما بالوجدان دریافته ایم که در فرایند انتقال معنا، غیر از الفاظ از هر چيزى كه بتواند در تفهيم مؤثر باشد، استفاده مى‌كنيم؛ مانند حركات دست و سر و چشم و... گاه شأن گوينده يا زمان و مكانِ كلام نيز در انتقال معنا دخالت مى‌كند به عبارت دیگر در انتقال معنا عواملی دست به دست هم می دهند تا معنای مورد نظر انتقال پیدا کند. 🔅برای مثال معلمی شاگرد تنبل و درس نخوانده ی خود را افلاطون خطاب می کند با توجه به قرائن موجود مانند تنبلی مخاطب، متوجه می شویم که معلم در حال تحقیر و استهزاء شاگرد خود است. 〽️ما اغلب بدون اينكه توجه داشته باشيم، بيش از نيمى از معانى مورد نظر خود را با قرينه مى‌گوييم. در واقع، متن در ميانۀ يك چندضلعى قرار دارد كه ما از آن به نظام قرائن ياد مى‌كنيم. 🔹 نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که ما گاه در مجلس گفت‌وگو و مخاطب سخن هستيم و گاه در خارج از مجلس. تفاوت اين دو بديهى است؛ زيرا گوينده و شنونده در اين شرايط‍‌، به مسائلى توجه دارند كه گاه بر افراد غايب از مجلس پوشيده است. ممكن است هر دو، حالت عجله داشته و به گفت‌وگوى اجمالى بسنده كرده باشند. از اين رو انتظار تفصيل و دقت نظر نيست. اما شخص غايب از مجلس، ممكن است گمان كند كه گوينده در مقام تفصيل بوده است، اما به همين مقدار از سخن اكتفا كرده است. 💢بنابراین ما نیازمند یک بحث منسجم و منظم از قرائن هستیم که متاسفانه در کتب حوزوی وجود ندارد. @rahjoo_213
✳️قرینه(2) 🔻برای درک بهتر از قرینه و این که توجه نکردن به قرائن باعث بدفهمی در احادیث می شود، مثالی رو خدمت دوستان ارائه می دهیم: 🔸مى‌دانيم كه پنج چيز وضو را باطل مى‌كند.خواب،خروج بول،غائط،ريح و آميزش جنسى؛👈اما حديثى در دست است كه مبطلات وضو را منحصر به آنچه از مخارج انسان بيرون مى‌آيد مانند غائط،بول و ريح،كرده و بقيه را ذكر ننموده است: 🔹ابو بصير مرادى از امام صادق(ع)دربارۀ نقض وضو با حجامت و قى و هر خونى كه از رگها سيلان يابد پرسيد.امام فرمود:«در اينها وضو نيست.وضو تنها پس از خروج چيزى از دو مخرج انسان است،كه از نعمتهاى الهى به شمار مى‌آيند.» ▪️أبوبصيرِ المُراديِّ‌ِ عَنِ الإمامِ الصّادقِ:سَألْتُهُ عَنِ الْحِجامَةِ وَ الْقَيْ‌ْءِ وَ كلِّ دَمٍ سائِلٍ،فَقالَ:«لَيسَ فيهِ وُضُوءٌ،👈إنَّما الْوُضُوءُ مِمّا خَرَجَ مِنْ طَرَفَيكَ الَّذَينِ أنْعَمَ اللهُ بِهِما عَلَيك.» اگر به 👈 قرینه سياق توجه كنيم، معلوم مى‌شود كه اين حصر براى استثناى چيزهايى مانند خون و عفونت و مانند آن‌هاست. 🔅علامۀ مجلسى براى حل اين مشكل،انحصار مبطلات وضو را به چند چيز خارج شده از مخارج انسان كه در پاسخ امام به چشم مى‌آيد،حصر حقيقى ندانسته،بلكه آن را نسبى (اضافى) خوانده است. 🔅به سخن ديگر،پاسخ امام با عنايت به سؤال ذهنى راوى است كه آيا افزون بر بول و غائط،همه مواد ديگرى كه از بدن بيرون مى‌آيد،مانند خون حجامت و اخلاط بينى و يا قى كردن نيز وضو را باطل مى‌كند؟ 👈 امام هم با توجه به اين محدوده،يعنى چيزهاى خارج‌شده از بدن،نواقض وضو را محصور به بخشى از اين مواد مى‌كند و به نواقض ديگر نظر ندارد. 💢اين توجه موجب مى‌شود كه ما نواقض وضو را به آنچه در اين حديث گفته شده حصر نكنيم و ناقضهايى مانند خواب را كه ارتباطى با مواد خارج شدنى از بدن ندارد از دايرۀ بيان حديث بيرون بدانيم و تعارضی در بین روایات نبینیم. @rahjoo_213
اقسام قرینه.pdf
130.6K
✳️قرینه (3) 🔸 قرینه از « مقارنه » گرفته شده، و به معنای هر چیزی است که همراه کلام بوده و مخاطب را به آن معنایی که مراد جدی متکلم است، راهنمایی می‌کند؛ 👈 به بیان دیگر، هر آن چیزی که به مطلوب اصلی متکلم اشاره نموده و بیان گر مراد جدی او است، به گونه‌ای که اگر آن نباشد، معنای دیگری که مراد متکلم نیست، افاده می‌گردد. 💢اقسام قرینه: 1️⃣ قرينه به اعتبار منشأ آن به قرينه شرعى، عقلى، عرفى، ارتكازى و مقامى تقسيم شده است. 2️⃣ قرينه به اعتبار از جنس الفاظ بودن و نبودن، به لفظى و غير لفظى تقسيم مى‌شود. 3️⃣ قرينه به اعتبار صرف كلام از معناى حقيقى به معناى مجازى و يا تعيين يكى از چند معنا، به قرينه صارفه و معيِّنه تقسيم شده است. 4️⃣ به اعتبار اتصال و عدم اتصال قرينه به ذوالقرينه، به قرينه متصل يا داخلى و قرينه منفصل يا خارجى تقسيم مى‌شود. 5️⃣ به اعتبار قطعى يا ظنى بودن دلالت قرينه،به قرينۀ قطعى و ظنى تقسيم شده است. 6️⃣ به اعتبار عموميت يا خصوصيت قرينه، به شخصى و نوعى تقسيم شده است. ♦️توضیح اقسام قرینه را می توانید در pdf ببینید. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(1) 🔸برای سلامت و محفوظ ماندن روایات، هر راوی از طُرق و راه‌های خاصّی حدیث معصوم (علیه‌السّلام) را فرا می‌گرفته که به آن‌ها «طُرق تحمّل حدیث» می‌گویند و این روش تا قبل از تدوین جوامع حدیثی و گسترش نسخه‌های آن، رایج بوده ولی اکنون رواج کم‌تری دارد. 🔹گر چه این مبحث در شرایط کنونی که کار تحمل عملا پایان یافته، اما دانستن آن از دو جهت مفید فایده است: 1️⃣ ما را با شیوه‌ها وکوشش پیشینیان در انتقال میراث روایی و دقت آنان آشنا می‌سازد. 2️⃣ با توجه به این که میان این طرق از نظر ارزش و اعتبار تفاوت است، با آشنا شدن شیوه‌ها در می‌یابیم که به عنوان مثال اگر روایتی از طرق سماع نقل شده باشد، از درجه اعتبار بیشتری نسبت به شیوه‌های دیگر، هم چون اجازه، یا وجادة، برخوردار است. 💢عموما برای تحمل حدیث هشت طریق را برشمرده‌اند که عبارتند از: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام، وصیت و وجادة. و برخی با ادغام وصیت با اعلام، طرق تحمل حدیث را بر هفت شیوه دانسته‌اند که عملا با هشت طریق تفاوت نخواهد داشت. @rahjoo_213