eitaa logo
رهجو
941 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️اختلافات در منطق ارسطویی(5) ▪️ أن المنطق علم أم لا كما في منطق الإشارات. ▪️ و في أنه علم آلي أم استقلالي، و ينبعث منه الاختلاف في تعريف المنطق «المصدر». ▪️ و انه من الحكمة النظرية أو العملية. ▪️ ثم في أنه من الأصول أو الفروع: (منطق الشفاء). @rahjoo_213
os87098.mp3
4.46M
✅نقل به معنا یا نقل به لفظ ؟ 🔸سلسله جلسات استاد علیدوست 🔹جلسه دهم 💢جمع بندی و پاسخ به سوالات مطرح شده در جلسات گذشته 💢اصل اولیه ایی برا این موضوع نداریم ❌❌❌نشر این مطلب لزوماً به معناي تأييد نيست، بلکه برای مطالعه بیشتر دوستان اهل علم می باشد. @rahjoo_213
✳️نظر آیت الله بروجردی پیرامون روایات قریب المضمون از راوی واحد و تاثیر آن در اطلاق و تقیید ✔️ آیت الله شبیری زنجانی: 🔸مرحوم آقای بروجردی در بسیاری اوقات، وقتی با دو یا چند نقل نزدیک به هم که از یک راوی نقل شده، برخورد می ‏کردند؛ می ‏فرمودند که این ها روایت واحده است و به توسّط نقل به معنا، تفاوت های اندکی پیدا کرده و کم و زیاد شده است. 👈 اگر روایات متعدّد باشد، بحث های اصولی همچون اطلاق و تقیید موضوع می ‏یابد، ولی اگر روایات واحد باشد، این بحث ها پیش نمی ‏آید، زیرا در جایی که دو روایت باشد، می ‏توان گفت که یک روایت که از امام علیه السلام صادر شده، روایت دیگر را تقیید می ‏زند ولی در جایی که هر دو در واقع یک روایت باشند و ندانیم که «ما صدر» به نحو مطلق بوده یا مقیّد، قهراً نمی‏ توان روایت مقیّد را قرینه برای روایت مطلق قرار داد. 📚برگرفته از دروس خارج ایشان @rahjoo_213
✳️ تاریخ ورود منطق به فضای فقهی اصولی شیعه 🔸علمای صدر اول شیعه، خواه اخباری، مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق یا اصولی، مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی (رحمه الله علیهم) هیچ کدام متعرض منطق به عنوان یکی از بایسته های فهم آیات و روایات فقهی یا استنباط حکم شرعی نشده اند. 👈 علامه حلی( رحمه الله علیه) جزء اولین فقهای فیلسوف است که 23 کتاب یا رساله در فلسفه و منطق دارد. البته بنابر قولی، محقق حلی نیز کتابی در منطق به نام«النکهه» دارد. 👈علاوه بر این، علامه حلی( رحمه الله علیه) اولین اصولی شیعه است که در کتب مختلف خود از منطق به عنوان یکی از بایسته های اجتهاد یاد می کند. 🔹به عنوان نمونه، ایشان در مبادی الوصول الی علم الاصول آورده است: و لابد ان یکون عالما بشرائط الحد و البرهان و النحو و اللغه و التصریف و.... 🔅علامه در هیچ یک از کتب خود توضیح نمی دهد که معرفت شرایط حد و برهان، برای اجتهاد چه ضرورتی دارد! مثلا ایشان وقتی از ادبیات عرب یاد می کند، متعرض دلیل آن می شود و عربی بودن زبان دین را پیش می کشد، اما درباره منطق به این مقداراز بیان هم متعرض نمی شود، در حالی که چون منطق، شرط جدیدی است که پیش از ایشان کسی متعرض آن نشده بود، لازم می بود که توضیح بیشتری در این باب ایراد فرماید. بنابراین اصرار بر این شرط به ادعای بلادلیل اشبه است. 💢جالب تر اینکه علامه (ره) دست کم آن را از شرایط استحباب قرار نداده و به شروط لازم مثل شناخت ناسخ و منسوخ یا آشنایی با ادبیات عرف، ملحق کرده است! 〽️ روشن است که علم و معنویت علامه (ره) تا صدها سال در فضای فقهی اصولی شیعه سایه انداخته بود. برای همین نیز ملا امین استرآبادی، مؤسس اخباری گری بیش از هرکسی ایشان را نماینده اصولی گری می داند و عمده نقدها را متوجه آن می کند، زیرا علامه (ره) قبل از اخباری گری، مانند شیخ انصاری (ره) در دویست سال اخیر است. تأکید علامه در آثار مختلف اصولی اش بر اشتراط منطق صوری، آن را وارد کتاب های اصولی شیعه کرد. @rahjoo_213
os87099.mp3
4.37M
✅نقل به معنا یا نقل به لفظ ؟ 🔸سلسله جلسات استاد علیدوست 🔹جلسه یازدهم 💢پاسخ به سوالات مطرح شده در جلسات گذشته 💢این که گفته می شود روایات نقل به معنا شده و دقت های ریز در نصوص وارد نیست، منظور چیست؟ 💢ممکن است به این برسیم که مخاطب نصوص توده ی مردم نباشند. 💢موارد استثناء از نقل به معنا 💢اگر روایات نقل به لفظ هم باشد، ریزه کاری هایی که عرف نمی فهمند را نمی توان بار بر آن ها کرد. 💢بعد از امام سجاد علیه السلام، کلام معصومین حجیت ادبی ندارند. ❌❌❌نشر این مطلب لزوماً به معناي تأييد نيست، بلکه برای مطالعه بیشتر دوستان اهل علم می باشد. @rahjoo_213
os87100.mp3
4.47M
✅نقل به معنا یا نقل به لفظ ؟ 🔸سلسله جلسات استاد علیدوست 🔹جلسه دوازدهم 💢موارد استثناء از نقل به معنا 💢نکاتی در مورد ذکر مصیبت ❌❌❌نشر این مطلب لزوماً به معناي تأييد نيست، بلکه برای مطالعه بیشتر دوستان اهل علم می باشد. @rahjoo_213
🔹چرا منطق ارسطویی برای فقه مناسب نیست؟ 🔸یک منطقی و فیلسوف به دنبال کشف روابط حقیقی است، روابطی که قطعی است مثلا تسلسل، ممتنع است؛ معنا ندارد که بر اثر تزاحم با یک عامل دیگر، بعضا هم ممتنع باشد یا قانون علیت تخلف بردار نیست اما کار یک فقیه ناظر به حوزه رفتار است که یک امر عقلایی است و تابعی از کسر و انکسارات عالم ماده و محکوم به آن است و قطعیت بردار نیست. عقلاء بالوجدان به این فهم رسیده اند که اگر در مسائل عقلایی، دنبال قطعیت باشند، باید با زندگی وداع کنند زیرا شرط محال پیش پای آن گذاشته اند. 🔸«از آنجا که دنیا محل کسر و انکسار است و در این عالم همیشه نمی توانیم به واقعیت برسیم، بنابراین منطق رفتاری انسان ها در این دنیا نمی تواند بر اساس منطق ارسطویی که بر پایه احراز 100 در صد بنا شده است، باشد.» 🔸وارد کردن منطق در تحلیل رفتارهای عقلایی مانند فقه و اصول یعنی اینکه برای انجام مشاهدات روزمره از دوربین استفاده کنیم! @rahjoo_213
🔸به همان اندازه که متن زندگی با صفحه ذهن تفاوت دارد، به همان اندازه که دنیای مشحون از کسر و انکسار و تزاحم با دنیای وجود و عدم فیلسوف فاصله می گیرد، 👈مسئله عقلایی نیز از مسئله عقلی کنار می کشد. 🔻چهار نکته بعدی در واقع تطبیق یگانه تفاوت مذکور است:
1️⃣قطعيت در استنتاج: 🔸فلسفه شبيه به رياضيات محض است و كمترين خطا و احتمال را برنمى‌تابد. فيلسوف براى هر چيزى بايد برهان اقامه كند. 🔸اما فقيه به دنبال علم عقلايى است و ملاك ردّ و قبول گزاره‌ها از نظر وى، علم فلسفى نيست. به عبارت ديگر، وجود احتمال خلاف، فقيه را نگران نمى‌كند، مگر اينكه احتمال خلاف عقلايى باشد و ملاك در تشخيص اينكه احتمال خلاف، عقلايى است يا نه، عرف و عقلا هستند، نه دقت‌هاى كذايى. 👈👈جملۀ معروف «اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال» در فقه كاربرد ندارد و وجود احتمال، آسيبى به كار او وارد نمى‌سازد؛ مگر اينكه قيد «الاحتمال العقلايى» را به آن اضافه كنيم. وظيفۀ فقيه نيز، كشف احتمال‌هاى خلاف نيست؛ چون احتمالى كه شما به دنبال كشف آن باشيد، عقلايى نيست. احتمال عقلايى، نوعيت دارد و بايد آشكار باشد و ذهن عقلا را درگير خود كند. 🔹 در اصول نيز ملاك پذيرش عقل عملى، اطمينان و علم عرفى است، نه علم فلسفى. به همين دليل حتى در مباحث عقلى نيز ما در پى نفى همۀ احتمالات، ولو غير معقول يا بسيار ضعيف و غير معقول عند العقلا نيستيم، تا با خلق احتمال خلاف بتوان آن‌ها را نقض كرد. @rahjoo_213
2️⃣سنخ دقت‌ها 🔸دقت در فلسفه به كشف روابط و لوازم وجود و عدم است؛ در حالى كه فقه به ‌شدت متكى به متن است و در فضاى اعتبارات عقلايى و عرفى سير مى‌كند. از اين رو قرائن و عناصر بسيارى در تحليل او اثر مى‌گذارند. 👈بنابراين فقيه دقيق كسى نيست كه دقت‌هاى بُرشى دارد؛ بلكه كسى است كه به گستردگى عناصر تأثيرگذار در فهم متن توجه مى‌كند و به جاى احتمال‌سازى‌هاى خسته‌كننده، شرايط زمان و مكان يا نحوۀ سؤال و جواب را برمى‌رسد. 🔹از پيامدهاى اشتباه مذكور، تمركز تفسير بر اساس قواعد خاص صرفى، نحوى، و ناديده گرفتن نظام قرائن است؛ يعنى فقيه پيش از مراجعه به متن و عنايت به تمام عناصر تأثيرگذار در آن، دست به استظهار زند؛ با اتكا به قاعده‌اى خاص، كه مطلق و غير قابل تخلف هم نيست. از اين رو هر گاه قاعدۀ كذا پيدا شود، به هيچ عامل ديگرى توجه نمى‌كند. @rahjoo_213
3️⃣ ارائه تعاريف حقيقى از موضوعات مورد بحث 🔸فيلسوف نيازمند تعاريف كاملاً روشن با حدود مشخص است؛ زيرا موضوع فكر او، امور حقيقى است، نه امور قراردادى. پس بايد ابعاد موضوع روشن باشد تا بتواند احكام آن را درست بر آن حمل كند. 🔸اما فقيه يا دربارۀ امور صددرصد قراردادى، مانند عبادات بحث مى‌كند كه شارع وضع كرده است، يا امور عقلايى كه عقلا در تعيين آن‌ها مرزبندى روشنى ندارند؛ مانند معاملات. از همين رو اگر فقيه بخواهد از گزاره‌هاى قراردادى و عقلايى تعريف حقيقى ارائه دهد و از روش فلاسفه تقليد كند، گرفتار لزوم مالايلزم شده است. تقريباً هر تعريفى كه بكوشد جامع افراد و مانع اغيار باشد، پس از افزودن قيود متعدد، ندانسته راه اشكال را بر خود گشوده است؛ چنانكه در سرتاسر فقه شاهد آن هستيم. 👈فقيه نبايد به دنبال احراز قيود منطقى تعريف باشد؛ زيرا ارائۀ تعريف عرفى يا شرعى كفايت مى‌كند و شارع در بيان احكامش، ملتزم به تعاريف ما نبوده و به زبان عرف و مطابق فهم آن‌ها مطالب را تبيين كرده است. ▪️يكى از امتيازات آخوند، بى‌اعتنايى به تعاريف عناوين مباحث اصولى، مانند عام و مطلق است. 4️⃣ ارائه تقسیمات حقیقی یا مسامحی 🔸یک فیلسوف بر این باور است که تقسیم باید مبتنی بر قطع باشد. این سخت گیری های یک فیلسوف برای احراز یقین ضروری است. اما در زندگی عقلایی، یقین به اندازه سهولت دسترسی، ارزش ندارد. @rahjoo_213