فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 روایت حضور تاریخی #حاج_قاسم_سلیمانی در میدان جهاد؛ از آشنایی با شهید محمد ناظری تا همکاری با شهید #حسن_باقری و تشکیل #تیپ_ثارالله
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌏ماجرای یک نقشه
🗺 داستان بلایی که در دویست سیصد سال گذشته بر سر نقشه کشورمون اومده!
🤔 فکر میکنین چجوری جلوی کوچکترشدن ایران رو گرفتیم؟
➕ «در جنگهایی که در دوره پادشاهان، در این یکی دو قرن اخیر اتّفاق افتاد، ایران همیشه شکست خورده؛ چه در دوره قاجار، چه در دوره پهلوی، حتی در جنگی که ایران اعلام بیطرفی کرد. همه [این] جنگها این جوری بود، یعنی پیروزی در آنها وجود نداشت. در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه بِایستد و بر اینها پیروز بشود.»۱۳۹۹/۰۶/۳۱
🔻با تقوا باشید🔻
💯آب، گواراست و صدای اون هم آرامش بخشه، اما آبی که زلال باشه..
❌ و گرنه آبِ گل آلود، نه گواراست، و نه آرامش بخش...
✔️ من و تو هم مثل آبیم👌
👈 اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنارِ ما به آرامش میرسند، و در کنار ما راحت هستند😊
و گرنه مایهی رنج اونها میشیم😰
💯 اون چیزی که آدم رو زلال و تصفیه میکنه تقواست.👌
✔️ #تقوا یعنی👇
❌نامردی نکن
❌ بی انصاف نباش
❌حرف کسی رو پیش دیگری نبر
❌خیانت در امانت نکن
❌دروغگو نباش
❌بی غیرت نباش
و......
✔️ قرآن از ما همین رو میخواد:
🕋 اتَقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه.
(آل عمران/۱۰۲)
💢 از خداوند پروا كنيد، آنگونه كه سزاوار تقواى اوست.
‼️بهترين اعمال بعد از واجبات
قال الامام علی ابن موسی الرضا علیه السلام:
« لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».
‼️بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.‼️
💞 #عاشقانه_شهدا🕊
🔸روسری قرمز
🔰هنوز ازدواج نکرده بودیم. تو یکی از سفراش همراش بودم. تو ماشین یه هدیه بهم داد! #اولین_هدیه ش به من بود. خیلی خوشحال شدم. همونجا بازش کردم، روسری بود. یه روسری قرمز با گلای درشت جا خورده بودم با لبخند و شیرین گفت: "بچهها دوست دارن با_روسری ببیننت"
🔰میدونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا خانومی رو که بی_حجابه با خودت میاری! خیلی سعی میکرد منو به بچهها نزدیک کنه. می گفت: "ایشون خیلی #خوبن اینطور که شما فکر میکنید نیست به خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن. انشاءالله #خودمون یادش میدیم "
🔰نگفت این ,حجابش درست نیست, نگفت مثه ما نیست !نگفت فامیلش چنین و چنان هستن,. این رفتارش خیلی روم #اثر گذاشت. اون منو مثه یه بچهی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به #اسلام آورد. نُه ماهِ زیبا #باهم داشتیم ...
راوی: خانم غاده جابر
(همسر لبنانی شهید)
#شهید_مصطفی_چمران🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️از#دفــــــــــاع_مقدس تا
#مدافعان_حـــــــرم‼️
🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷
❄️امام #خامنه ای🌸🍃
🥀آرزوی جان باختن در راه خدا در دل💗 او شعله می کشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم می گشت.⚡️
#شهید_احمد_کاظمی🌷
✍از طرف من به جوانان بگوئید :
چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است
👈بپا خیزید و #اسلام خود را دریابید ...
🌷#شهید_حاج_ابراهیم_همت
چه زیبا نامت را مهدی گذاشتند .
صبح روز ۲۷دشهریور ماه به دنیا آمد .
صورتش مانند ستاره می درخشید
آنقدر زیبا بود که پدر بزرگش گفت :
من اورا ستاره صدا می زنم ..
ببینید چه صورت نورانی دارد ....
مهدی از بدو تولد می درخشید و شد ستاره ای که امام خمینی فرمودند با این ستارگان میشود راه را پیدا کرد
#شهید_مهدی_ذاکرحسینی
#خاطرات
#شهدایی_ها
زمیـن
حقیـر بود
بـرای داشتنـت
آسمــــان
به تو بیشتر می آید...
#شهید_سلیمانی
#خاطره
✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.» داشتم کالک عملیات می کشیدم. حاج قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟» اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود! حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش! در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت » رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش. نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو» یک نفر دیگه هم امد کمکمان. با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و میآمد جلو!
خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک. بیست و سه دقیقه بعد کالک کامل عملیاتی جلویمان بود . حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم! اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود!
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
اولین و آخرین نماز یک شهید
یه لات بود تو مشهد.
داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه.
به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه.
تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه.
یه دفعه داد زد کچل با توأم!
شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه:
میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
شهید چمران: اشتباه فکر میکنی!
یکی اون بالاست️ هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم
رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد.
اذان شد،
رضا اولین نماز عمرش بود.
سر نماز موقع قنوت🤲 صدای گریش بلند بود،
وسط #نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن🥀 یکی روی زمین شنیده شد،
رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!
شهید_مصطفی_چمران