💢 دوازده صندلی (بخش سوم / ادامه از پست قبل👆)
🔘 کلید آپارتمانی که پول تویش است!
✍️ #فرزانه_صنیعی
“آستاپ به دکه خرازی شتافت و با آخرین ده کوچک باقی مانده یک دسته قبض خرید. نزدیک یک ساعت روی ستونچه سنگی کنار خیابان نشسته بود، قبضها را شماره میزد، روی آنها چیزی می نوشت و زیر لب با خود میگفت: “نظم و ترتیب بر هر چیزی مقدم است… هر یک کوپک پول مردم باید حساب و کتاب داشته باشد…”
کارش که تمام شد با گام های سریع از کنار استراحتگاهها به راهی کوهستانی قدم گذاشت که به محل دوئل لرمانتوف و مارتینوف می رسید. در حالی که اتومبیلها و کالسکههای دواسبه نیز به دنبالش روان بودند پا به دره گذاشت… دره جزء مکانهای دیدنی پیتیگورسک به شمار میرفت و هر روز تعداد زیادی توریست و تورهای سیاحتی برای تماشا به آنجا میآمدند. آستاپ بلافاصله دریافته بود که دره برای یک آدم فارغ از تعصب و پیشداوریمیتواند منبع درآمد خوبی باشد. با خود میگفت: “چطور اهالی شهر تا حالا به این فکر نیفتاده اند که برای ورود به دره از هر نفر ده کوپکی بگیرند؟ ظاهرا این تنها جایی است که اهالی پیتیگورسک توریستها را مجانی به آن راه میدهند. من این لکهی ننگ را از دامن شهر پاک میکنم. من این سهل انگاری تاسفانگیز را اصلاح میکنم.” و همان کاری را کرد که عقل، غریزه سلیم و شرایط به او دیکته میکرد.
آستاپ کنار دهلیز ورودی دره ایستاد، دسته قبضها را به دست گرفت و شروع کرد به فریاد کشیدن: “بلیت بخرید، همشهریان! ده کوپک! بچهها و سربازان ارتش سرخ مجانی! دانشجویان پنج کوپک! بیکاران سی کوپک!”
آستاپ توی خال زده بود. خود اهالی پیتیگورسک به دره نمیآمدند و ده کوپک تیغ زدن از توریست های شوروی برای رفتن به “یک جایی” کار مشکلی نبود. تا حوالی ساعت پنج، آستاپ شش روبلی جمع کرده بود. بیکاران که عدهشان در پیتیگورسک بسیار زیاد بود، بیشترین کمک را کردند. همگی با روی خوش اسکناسهایشان را تقدیم میکردند. یک توریست سرخچهره هم، به محض دیدن آستاپ، با خوشحالی به همسرش گفت: “دیدی، تانیوشا؟ دیروز به تو چه میگفتم؟ و تو اصرار داشتی که برای ورود به دره لازم نیست پول بدهیم. چنین چیزی امکان ندارد. مگر نه، رفیق؟”
آستاپ تصدیق کرد: “کاملا درست است. محال است بشود بدون پول وارد جایی شد. شاغلان ده کوپک و بیکاران سی کوپک!”
حوالی شب، دو صف از ماموران پلیس که از خارکف برای گردش آمده بودند، به دره نزدیک شدند. آستاپترسید و خواست وانمود کند توریستی بیگناه است، اما ماموران پلیس با چنان حجب و حیایی دور نقشهکش کبیر حلقه زدند که راهی برای عقب نشینی باقی نماند. به همین علت، آستاپ با لحنی کاملا مصمم فریاد زد: “شاغلان ده کوپک، اما چون ماموران پلیس را می توان همسطح دانشجویان و بچهها دانست، نفری پنج کوپک.”
ماموران پول را پرداختند و مودبانه پرسیدند این ورودیه به چه منظور گرفته میشود. آستاپ با پررویی جواب داد: “برای تعمیر اساسی دره. نباید بگذاریم زیادی عمیق شود.”
پایان
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ترجیحا این کتاب را نخوانید
🔘 معرفی کتاب: ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا / مجموعه نویسندگان
✍ #مهدی_پیرهادی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۵۶ ثانیه | معادل زمان لازم برای طراحی پوستر ترویج حجاب
🔴《ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا》 اولین کتاب طنزی است که در حوزه عفاف و حجاب منتشر شده است🔴
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
آدرس: https://b2n.ir/206153
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه))
🔘 پشت پرده سیل ژاپن چیست؟
✍ #محمدرضا_شهبازی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۱دقیقه و ۲۰ثانیه | معادل زمان لازم برای تولید برق از سیل😄
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
آدرس: https://b2n.ir/623259
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ترجیحا این کتاب را نخوانید
🔘 معرفی کتاب: ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا / مجموعه نویسندگان
✍ #مهدی_پیرهادی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۵۶ ثانیه | معادل زمان لازم برای طراحی پوستر ترویج حجاب
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
آدرس: https://b2n.ir/206153
قسم خوردن ندارد اما «ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا» واقعا اسم کتاب است! آخر الزمان است دیگر. شاخ و دم که ندارد. هیچ بعید نیست کتاب طنز درباره حجاب و بیحجابی هم از نشانههای ته دنیا باشد. محمدرضا شهبازی و چند نفرِ دیگر از اعضای باشگاه طنز انقلاب اسلامی جمع شدهاند دور هم و توی ۱۲۷ صفحه، حجاب این روزها را -و شاید دقیقترش را بخواهید، بیحجابی این روزها را!- متلک باران کردهاند. جالب است که انتشارات «تلاوت آرامش» که خود را ناشر تخصصی حوزه زن، حجاب، خانواده و سبک زندگی معرفی میکند این کتاب را منتشر کرده است. آخر الزمان است دیگر. شاخ و دم که ندارد.
نویسندگان جوان این کتاب، معلوم نیست پشتشان به کجا گرم بوده که این قدر خشن با حجاب گلاویز شدهاند و حتی اول مطالبشان شجره نامههایشان را هم نوشتهاند. سیزده نفری به جان حجاب رایج خیابانهای مملکت افتادهاند. با ابزارهای متنوع. یکی با نامه نگاری، یکی با بازجویی، یکی با لغت نامه، یکی با خاطره و… . بیچاره حجاب. شماره صفحهها که بالا میرود، رسواتر میشود! کتاب «ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا» با طنز کردن برخی تلاشهای کلیشهای برای مثلا گرامیداشت روزِ حجاب و عفاف شروع میشود و نامه نگاری بینِ “اداره تقویت و گسترش حجاب و عفاف و خانواده در جامعه” و “واحد پشتیبانی” را دست می اندازد. بعد، جلوتر انواع پوشش در گذر تاریخ معرفی میشود. واقعا انواعش با تصویر در کتاب موجود است. البته یکی از آنها شطرنجی است. بعدتر لغتنامه را دستکاری شده میبینید. مثلا جلوی برهنگی دو نقطه گذاشته و نوشتهاند: «صرفه جویی در پوشش، آلرژی به پشم و نخ، همه جا استخر پنداری».
هر چه کتاب ورق میخورد اوضاع خطرناکتر میشود. وسطهای کتاب نامه یک استاد دانشگاه به دخترش هم رو میشود: «دخترم از سه چیز بترس: دهانی که بی فکر باز است، موبایلی که رمزش باز است و مانتویی که جلویش باز است. هر سه آبروی انسان را میبرد.» عجیب است؟! حالا دو تا مثال دیگر معلوم میکند که با چه کتابی رو به رو هستید. توی بخشی از کتاب، سوالات فعالان مدنی درباره حجاب آمده است: «حکم گذاشتن عکس سیکس پک در اینستاگرام چیست؟ اگر عکس خودمان نباشد و فقط برای جذب دایرکت از آن استفاده کنیم چه؟!» جدی جدی مثل اینکه آخر الزمان است!
آخرش هم کتاب با نیازمندیها تمام میشود. مشت نمونه خروار: «فروشنده خانم در حد تشخیص دم باریک از لاستیک. هزینه رفت و آمد و لوازم آرایش با ما. دستمزد عالی + پورسانت. ابزار فروشی برادران به جز کامی شون»
اگر روی حجاب حساس هستید و دلسوزش، ترجیحا سراغ اولین کتاب طنزِ تاریخ درباره حجاب نروید. «ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا» ناجور به آن هجوم برده است. آخر الزمان است دیگر، شاخ و دم که ندارد. گاهی وقتها برای ترویج یک چیز باید خیلی به آن نزدیک شد و از زاویه ای دیگر آن را دید. کاری که نویسندگان این کتاب که خود از طرفداران پر و پا قرص حجاب و عفاف هستند، کردهاند.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 تعبیر خوابهای سیاسی
🔘 هزار و یک شب
✍ #میلاد_سعیدی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۵۴ثانیه | معادل زمان لازم برای خوردن گلابی😄
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/244913
اگر سیاستمداری در خواب ببیند که طرف اروپایی برای عذرخواهی خدمت رسیده است، در بیداری خوابش را برای رسانهها تعریف کند. به تلطیف فضا و پیش بُرد اهداف مد نظر کمک میکند.
دیدن گلابی در خواب بر چند وجه است:
اول زوال عقل، دوم خیال باطل، سوم دل خجسته، چهارم در باغ سبز، پنجم هندوانه در بسته، ششم امضای کری، هفتم نقض فاحش، هشتم قطعنامه شورای حکام، نهم سوت بُلبُلی و ترک محل.
اگر در خواب، هواپیمایی ببیند که بوی نویی میدهد، نشانه آن است که در بیداری جنس بنجل بهش انداختهاند. سر عقل بیاید از تولید ملی حمایت کند.
اگر در خواب ابر ببیند، فکر زمستان کند.
اگر ابری که در خواب دیده از نوع سیروس است، سال پربارانی پیش رو دارد، و اگر از نوع سیرواستراتوس است باران و برف توامان میبارد. ایزوگام کند که فردا اسیر نشود.
ابر برجام باران ندارد و نشانه خشکسالی است.
دیدن موگرینی در خواب نشانه آن است که شخص در بیداری سر و گوشش میجنبد! احتیاط کرده و به نام تعمیرکار کولر سیوش کند.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
سایت راه راه
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) 🔘 پشت پرده سیل ژاپن چیست؟ ✍ #محمدرضا_شهبازی ⏰ مدت زما
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه))
🔘 پشت پرده سیل ژاپن چیست؟
✍ #محمدرضا_شهبازی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۱دقیقه و ۲۰ثانیه | معادل زمان لازم برای تولید برق از سیل😄
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
آدرس: https://b2n.ir/623259
اگرچه سخت است ولی باید باور کرد که «نیویورک تایمز هم از خودشونه». این رسانه در گزارشی یکسویه و مغرضانه با انتشار گزارشی مدعی شد که در سیل اخیر ژاپن تاکنون ۵۸ نفر کشته و تعداد بسیاری مفقود شدهاند؛ و حتی پارا فراتر گذاشته و مدعی شده است در پاییز سال گذشته هم و سالهای قبل هم با وقوع سیل کلی ژاپنی کشته شدهاند و با این حال دولت ژاپن هیچ تمهیدی برای آمادگی نیاندیشیده است. در حالی که همگی ما ذعان داریم این حرفها کذب محض است و سیل فقط برای ماست که صبح تا شب مرگ بر آمریکا میگوییم وگرنه در ژاپن سیل هم بیاید با آن برق تولید میکنند.
فلذا در ادامه برخی تصاویری که نیویورک تایمزِ خائن به آرمان ملت در گزارش خود منتشر کرده را توضیح میدهیم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد، حتی نیویورک تایمز!
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش اول / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
اگرچه نیویورک تایمز قصد داشته در این تصویر پیرمرد رنجور و گلآلود را بعنوان نمادی از آسیبهای سیل نشان دهد، اما حضور آن السیدی آخرین سیستم در تصویر -اگرچه مثل خورشید پشتش به ماست!- گویای پیشرفت تکنولوژیک یاپن است.
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش دوم / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
صافکاری در شرایط سخت! این تیتریست که میشود برای این تصویر انتخاب کرد. تصویری که نشاندهنده شوق به کار و فعالیت در مردم ژاپن است.
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش سوم / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت. در حالی که ما بدبختها از این جمله فقط در کپشن اینستاگرام استفاده میکنیم، ژاپنیها اینگونه در دل جنگل مسیرهای صعب العبور ایجاد میکنند و به سمت خوشبختی قدم برمیدارند.
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش چهارم / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
قفسهها پر هستند. سیل تا داخل فروشگاه آمده اما مهم این است که قفسهها پر هستند. نیویورک تایمز خائن! این زیباییها را هم ببین. خودت را چند فروختی؟!
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش پنجم / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
حتی در کنار خرابه؛ حتی وقتی سرتاپایشان گل است نگاه به آینده و نگاه به دور دستها و برنامهریزی برای فردای بهتر را فراموش نمیکنند. همین ژست این جوان ژاپنی نشاندهنده فرق ما بدبختها با آنهاست.
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ژاپن ، سیل و ((نیویورک تایمز هم از خودشونه)) (بخش ششم / ادامه از پست قبل)
✍ #محمدرضا_شهبازی
به خانه بر میگردیم! این برای ما اسم یک برنامه تلویزیونیست اما برای آنها نوید بودن در کانون گرم خانواده وبعد از یک روز کار سخت است. مهم نیست سیل آمده، مهم نیست خانهها خراب شده، مهم نیست شهر نابود شده، مهم این است که هنوز خانواده هست و رد ژاپنی با هندوانهای آویزان به موتور به سمت خانه میرود.
ادامه متن در پست بعدی👇
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir