eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تقدیم به مدافعان حرم گفتم کجا، گفتا دمشق - گفتم چرا، گفتا که عشق گفتم وَ کِی، گفتا که حال - گفتم بمان، گفتا محال گفتم مرو، گفتا که لا - برپاست آنجا کربلا باید ولی یاری کنم - زینب علمداری کنم گفتم چه داری با حسین - گفتا وفای عهد و دِین گفتم حرامی بسته راه - گفتا که زینب بی‌پناه گفتم که راه چاره چیست - گفتا فقط آزادگیست گفتم مرو خوبم ز دست - گفتا که زینب بی‌کَس است گفتم خطر دارد بسی - گفتا چرا دلواپسی گفتم که جان باید دهی - گفتا که دارم آگهی گفتم چرا پس می‌روی - گفتا به برهانی قوی گفتم چه آن برهان توست - گفتا همان عهد نخست گفتم که منظورت چه است - گفتا، ازل، عهد الست زان دم که گفتیمش بلی - شد سهم شیعه کربلا او آفرید از این‌همه - ما را به عشق فاطمه در آن سحرگاه خیال - از ابر عشق و شور و حال بارید باران از جنون - شد خاک شیعه گِل ز خون گفتم که یعنی شیعه چیست - گفتا به زهرا واله گیست گفتم تو را در سینه چیست – گفتا که شور عاشقیست گفتم که این شور از کجاست - گفتا ز عشق کربلاست گفتم چه باشد کربلا - گفتا همه عشق و ولا گفتم چه داری آرزو- گفتا به خون گیرم وضو گفتم کجا یاس را-گفتا شدن عباس را.....🌱 @rahro313
رهروان شهدا
🔹تقدیم به مدافعان حرم گفتم کجا، گفتا دمشق - گفتم چرا، گفتا که عشق گفتم وَ کِی، گفتا که حال - گفتم
ادامه گفتم دگر دیدی چه پس – گفتا خدا طور و قبس دیم ولا را در بلا - دیدم به پا صد کربلا دیدم به چشم خود خدا - بر نیزه‌ها رأسی جدا گفتم چه آوردی نشان - گفتا مزاری بی‌نشان گفتم که ما را چاره چیست - گفت او که تنها عاشقیست گفتم سعادت در کجاست - گفتا که تنها کربلاست گفتم همه درد است و رنج - گفتا که یوسف را ترنج گفتم بدانجا راه، چون؟ - گفتا که تنها راهِ خون چون همت آن سردار عشق - باید شدن بر دار عشق چون پانهی در را ه خون - از تن چو گردد سر نگون زان پس شوی چون عین لا - آندم رسی در کربلا آنجا خدابینی به‌عین - بر نیزه‌ها رأس حسین گفتم بگو با ما ز یار – گفتا که باید انتظار گفتم که از او کو خبر - گفتا تحمل تا سحر گفتم ظهورش کو نشان - گفتا که آشوب جهان گفتم یمن، گفتا که آه - تنها غریب و بی‌پناه گفتم وصیت داری‌اش - گفتا یمن را یاری‌اش گفتم وصیت کن تو بیش - گفتا خراسانی به‌پیش گفتم بگو اسرار نو ر - گفتا که او دارد ظهور گفتم وَ کِی؟ گفت عن‌قریب - بگرفته عالم بوی سیب @rahro313
══════✙💠🔹💠🔹💠✙═════ ♨️تلنگـــرشهـــداااایے♨️ ما هم شهید مے شویم ! وقتے در قتلگاه دنیا ... لذت گناهانش را حراممان مے کنیم ... و به جرم حزب اللهے بودن هم ، سرزنش مے شویم ! جهاد اکبر ... بیش از ... جهاد اصغر ... شهید دارد ... شهیدانے از جنس ذوب شدن هاے چندین ساله ... ذره ذره ... و امان از قتلگاه مجازے ... چه خوب هایے آمدند و غرق شدند ... و آن هم ، ذره ذره ... اینجا ؛ هم میتواند سکوے پرش باشد و هم مرداب شیطان ... بنگر که چگونه ایے ؟ مراقب دل هایمان باشیم ... ✨عاشـــــق شویم ؛ عاشق خـــــدا✨ @rahro313
همسر شهید همت می گوید:"اخلاقم طوری بود که اگر میدیدم کسی خلاف شرع می گوید،با او جر و بحث میکردم . " یک روز بهم گفت: "باید با منطق حرف بزنی" بهش گفتم: "ولی آدم رو مسخره می کنن." گفت: "می دونی ما در قبال تمام کسانی که راه کج میرن مسئولیم؟حق نداریم باهاشون برخورد تند کنیم؛از کجا معلوم که ما توی انحراف اینا نقش نداشته باشیم ؟ " وقتی بهش گفتم: "آخه تو کجایی که مقصر باشی؟" گفت: "چه فرقی میکنه؟ من نوعی، با برخورد نادرستم،سهل انگاریم،کوتاهیم ..همه اینا باعث انحراف میشه ....🌿" @rahro313
معراج را میدانی کجاست؟! جایی برای پیدا کردن خودت جایی برای کم کردن گناهانت جایی برای قول و قرار جایی برای عهد و پیمان جایی که علی اکبرهایی رفتن و علی اصغر برگشتن و آنجاهستند پس رایافتی؟ @rahro313
😯اعتصاب😕 یک روز آمد و پرسید: «باباجان! خمس اموالت رو دادی؟!» تعجب کردم؛ با خودم گفتم: «پسرِ ‌‌‌دوازده _ ‌‌‌سیزده ساله رو چه به این حرف‌ها؟!» با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم، حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: «نه پسرم، ندادم؛ امسال رو ندادم». از فردای آن روز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه‌های مختلف، اعتصاب غذا کرد. وقتی خوب پاپیچش شدم، فهمیدم به خاطر همان بحث خمس بوده! شهید مهدی کبیرزاده کتــاب دسته یک، ص141 🍂🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🍂🌷🍂 🍂 امــام زمـــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده است و هر کـس ذره‌ای از مـال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست بحـــــــــــــــارالانـــــــوار، ج53، ص 183 @rahro313
😯اعتصاب😕 یک روز آمد و پرسید: «باباجان! خمس اموالت رو دادی؟!» تعجب کردم؛ با خودم گفتم: «پسرِ ‌‌‌دوازده _ ‌‌‌سیزده ساله رو چه به این حرف‌ها؟!» با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم، حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: «نه پسرم، ندادم؛ امسال رو ندادم». از فردای آن روز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه‌های مختلف، اعتصاب غذا کرد. وقتی خوب پاپیچش شدم، فهمیدم به خاطر همان بحث خمس بوده! *شهید مهدی کبیرزاده* «کتــاب دسته یک، ص141» امــام زمـــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده است و هر کـس ذره‌ای از مـال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست. «بحـــــــــــــــارالانـــــــوار، ج53، ص 183» @rahro313
اگر از گناه مطهری... "رجایی"هست که.. "بهشتی"شوی... اگر با "هنرِ"شهادت آشنایی... "مُفتح"درهای بهشت خواهی شد... اگربا"همت"تقوا پیشه کنی... "صیاد"دلها می گردی... اگر با"آوینی"همراه شوی... شهید"اهل قلم"خواهی شد....🕊 @rahro313
همسرش می گفت چِشاش خیلی خوشگل بود...👁 امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه حرام نکرده بود...🙈 می گفت من بهش می گفتم:ابراهیم! این چشای خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!😔 وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...😭 انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط می خواست واسه خودش انحصاری…! @rahro313
‍یڪ بار از ڪنار عڪس شهید ابراهیم هادے عبور ڪردیم. مهدے سلام ڪرد... با تعجب گفتم: مهدے جان حمدے بخوان، صلواتے بفرست، چرا سلام میڪنے؟ در جوابم گفت: ابراهیم زنده است و داره ما رو مے‌بینه...🙃🍃 ... @rahro313
دوست داری شهید بشی؟؟ چیکار کردی واسه خدا؟؟ خوب گوش کن میگم واسه خدا چیکار کردی؟؟ نماز خوندی؟؟؟ اون که واجبه دعا کردی ؟؟؟ برای خودت بوده کسی رو فرستادی سمت خدا؟؟؟ کسی رو از گناه دور کردی؟؟؟ امربه معروف میکنی؟؟؟ یا نه فقط اشک میریزی و میگی اللهم الرزقنا شهادت نه داداش زندگی نامه شهدا رو خوندی؟؟؟ چیزی جز خجالت نصیبمون نمیشه چند وقت یه بار این سوال ها رو از خودت بکن🤔 @rahro313