eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴یک روز مهمانشان بودیم. صحبتمان گل انداخته بود که  آمد. او را نوازش کرد و بوسید، او را سخت در  گرفته بود و می فشرد! انگار میخواست آرمیتا را بخشی از وجودش کند!... . آرمیتا که رفت، داریوش گفت: من نمیدانم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن، چی به سر بچه هاشون می آد؟! . . بعد‌ها پیش چشم‌های آرمیتای پنج ساله، پدرش را  کردند!... . آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان می‌آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت: پنج تا! پنج تا  به بابام زدن! . انگار صدای  ها در گوش آرمیتا مانده است... 📚   ( ) @rahro313
🔴یک روز مهمانشان بودیم. صحبتمان گل انداخته بود که  آمد. او را نوازش کرد و بوسید، او را سخت در  گرفته بود و می فشرد! انگار میخواست آرمیتا را بخشی از وجودش کند!... . آرمیتا که رفت، داریوش گفت: من نمیدانم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن، چی به سر بچه هاشون می آد؟! . . بعد‌ها پیش چشم‌های آرمیتای پنج ساله، پدرش را  کردند!... . آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان می‌آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت: پنج تا! پنج تا  به بابام زدن! . انگار صدای  ها در گوش آرمیتا مانده است... 📚   ( ) @rahro313
🔴یک روز مهمانشان بودیم. صحبتمان گل انداخته بود که  آمد. او را نوازش کرد و بوسید، او را سخت در  گرفته بود و می فشرد! انگار میخواست آرمیتا را بخشی از وجودش کند!... . آرمیتا که رفت، داریوش گفت: من نمیدانم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن، چی به سر بچه هاشون می آد؟! . . بعد‌ها پیش چشم‌های آرمیتای پنج ساله، پدرش را  کردند!... . آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان می‌آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت: پنج تا! پنج تا  به بابام زدن! . انگار صدای  ها در گوش آرمیتا مانده است... 📚   ( ) @rahro313