eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت سوزناک مولا الموحدین ،علی ابن ابی طالب علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد. @rahro313
Mahmood_Karimi_-_New_Version_Heydar_Heydar_(320).mp3
9.9M
حاج محمود کریمی🎙️ 🔻حیدر حیدر شهادت مولا علی تسلیت باد....🍃 @rahro313
عاشورای ۹۳ نذری پخته بودند و برایمان آورده بود. گفت مادر مرا ببخش و حلال کن. شاید سال آخر نذری باشد. بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به من گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادر خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید. در تاریخ ۱ تیرماه ۹۴ با برخورد خودرو به تله انفجاری تکفیری ها در درعا(سوریه) به همراه شهیدان علی امرایی و حسن غفاری به شهادت رسیدند. شهادت رالیاقت لازم نیست  معرفت لازم است,منتهی آرزوی هرانسانی رسیدن به کمال است که راه گریز و سریع آن  جهاد در راه اوست ،که هر کسی نتواند این نانوشته راخواند و آنرا تفسیرکند.  @rahro313
ما مرد جنگیم هم جنگ فرهنگی کرده ایم  هم فرهنگِ جنگ را بلدیم @rahro313
عاشقانه به مَسلخ رفتند! آنانکه که در شب قدر, نامشان را نوشتند؛ "شهید" ... @rahro313
 ◽️شهادت نوع  را عوض میکند وقت مرگ را عوض نمی‌کند ... ◽️از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند  را نصیبتان کند و از دنیا ببرد. °•{مدافع حرم 🕊🌹‌}•  @rahro313
▫ •┈┈🌺🌿••✾•بسم رب الشهدا•✾••🌿🌺┈┈• ▫ . یك ساعتى مانده بود به اذان صبح، جلسه تمام شد، آمديم گردان . قبل از جلسه همه رفته بوديم شناسايى. عبدالحسين طرف شير آب رفت و وضو گرفت ، بيشتر فشار كار روى او بود و احتمالا ازهمه ما خسته تر، اما بعد از اين كه وضو گرفت شروع به خواندن نماز كرد. ما همه به سنگر رفتيم تا بخوابيم ، فكر نمىكرديم او حالى براى نماز شب داشته باشد، اما او نماز شب را خواند. اذان صبح همه را براى نماز بيدار كرد. «بلند شين نمازه»، بلند شديم ، پلك هايمان را به هم ماليديم ، چند لحظه طول كشيد، صورتش را نگاه كردم ،مثل هميشه میخندید ، انگار ديشب هم نماز باحالى خوانده بود. . شهید عبدالحسین برونسی . . •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @rahro313
•┈┈🌺🌿••✾•بسم رب الشهدا•✾••🌿🌺┈┈• اون اهل شهریار بود و معلم مدرسه های ملارد و شهریار هر وقت فراغتی از تعلیم و تربیت دانش آموزان پیدا میکرد خودش رو به جبهه میرسوند توی جبهه هم در قامت یک معلم صبور و دلسوز وارد میشد بعد از شهادت برادرش علیرضا که تخریبچی بود و در عملیات والفجر8 به شهادت رسید به گردان تخریب لشگر10 اومد روز 11فروردین 67 یه تعداد بچه های تخریب برای مین گذاری مقابل دشمن وارد شدند. دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرمانده هان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند. تازه به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد. برای بمباران عقبه واحد ها و گردان ها اومده بودند که یه راکت شیمیایی هم نصیب چادرهای بچه های تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع) شد و شهید دوم خانواده طحانی پرکشید. @rahro313
•┈┈🌺🌿••✾•بسم رب الشهدا•✾••🌿🌺┈┈• همیشه عجله داشت و می‌خواست بار بعدی که به سوریه می‌رود، بیشتر بماند. فقط خیلی سفارش همسر و فرزندان را به ما کرد و گفت: وسط هفته بیایید تهران. هوای همسرم را داشته باشید و پیش بچه‌ها باشید تا جای خالی من را احساس نکنند. اما سراغ من را از آن‌ها نگیرید. چند سال بود که به سوریه می‌رفت. ما دعا می‌کردیم سالم برگردد و او همیشه دعا می‌کرد که شهید بشود. این بار فقط دعای خودش گرفت. . . وقتی پیکرش را دیدم به او گفتم: مهدی دست ما را هم بگیر و سلام ما را به آقا امام حسین (ع) و حضرت زینب(س) برسان و بگو به ما صبر زینبی بدهد. . . شهادت اجر کسانی است که در زندکی خود، مدام درحال درگیری با نفس اند، و زمانی که نفس سرکش را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد اکبر، شهادت را روزی آنها خواهد کرد. محمدمهدی لطفی نیاسر •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @rahro313
 . مهدی سلحشور : تو هواپیما در مسیر دمشق بودیم. به  گفتم  کنید باب  بسته نشه ، رو کرد بهم و  گفت : من بهت اطمینان میدم روزهایی را پیش رو داریم که شهدا حسرت  می خورند که ای کاش کنار مردم  بودیم ... @rahro313
 شهید احمد اخلاقی در کنار شهید آقا مهدی باکری پ ن : از پادگان که خارج شدم تو تاکسی شخصی، که نشستم راننده یهو گفت پانزده ساله بودم که رفتم جنگ، سال 62 تو منطقه دزفول از کمین که برگشتیم چادر تا استراحت کنیم ، خسته کوفته بودیم دیدیم تو اون گرمای دزفول یه نفر جلوی تانکر نشسته داره جوراب میشوره پرسیدیم این جوراب ها صاحب ندارند که خودشون بشورند چرا یک نفر میشوره! گفتن شب دوازده نفر از سرباز ها از کمین برگشتند و خسته بودند و خوابشون برد این اقا هم داره جوراب هاشون رو میشوره ،پرسیدیم این سرباز کی هستند! گفتن همونی که جوراب میشوره! گفتن سرلشکر مهدی باکری . @rahro313
. ‏‌ ‏"جان" امانتی‌‌ست... ‏ڪه باید به "جـانان" رساند... ‏اگر خود ندهی ، می‌ستانند... ‏فـاصلـه ⁧‫‬⁩ و ⁧‫‬⁩ ‏همین خیانت در امانت است. ‏ 🖋 ⁧‫ @rahro313