💢وصیت نامه سربازی سیدحسین میرطالبی پور
🔹 باز سفارش مىكنم در شهادت من كسى عزادارى ننمايد حتى خواهران و برادرانم و لباس سياه به تن نكنيد زيرا پوشيدن لباس سياه دشمن را خوشحال مىكند و خواهرانم به جاى عزادارى مجلس جشن و شادى برقرار باشد. زيرا اين سعادت كه نصيب من شده بهترين و مهمترين چيزى است كه خداوند به بنده عطا مىكند.
@rahro313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای کوه غیرت...! ✨
صدامونو داری...؟ 💚🥀
@rahro313
در عملیات ها معمولا ضروری ترین وسایل را با خود میبردند.
برای محمد با آنهمه نظم ،اینها وسایل ضروری ای بود که داخل جیبش گذاشته بود:
یک جلد قران کوچک،دوشیشه عطر کوچک،جانماز،مهر و تسبیح،یک نامه،آیینه،شانه و مسواک،
در بیش از دویست عکس دوران جنگش،حتی یک عکس با ظاهر نامرتب،پیدا نمیشود...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
@rahro313
یک ماه بعد از عقد، جور شد رفتیم حج عمره. سفرمان همزمان شد با ماه رمضان... با کارهایی که محمدحسین انجام می داد، باز مثل گاو پیشانی سفید دیده می شدیم. از بس برایم وسواس به خرج می داد. در طواف، دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم. با آب و تاب دور و برم را خالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود را ببوسم. کمک دست بقیه هم بود، خیلی به زوار سالمند کمک می کرد. یک بار وسط طواف مستحبی، شک کردم چرا همه دارند ما را نگاه می کنند. مگر ظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟ یکی از خانم های داخل کاروان بعد از غذا، من را کشید کنار و گفت: «صدقه بذار کنار. این جا بین خانما صحبت از تو و شوهرته که مثه پروانه دورت می چرخه!»
****
(بخشی از کتاب قصه دلبری به قلم اقای«محمدعلی جعفری»به روایت همسر شهید بزگوار )
@rahro313
.
⎠همیشہبہمادرشمیگفت:
دعاڪنمؤثرباشم،شهیدشدن
ونشدنزیادمهمنیست!.:🏼⎛
.
شهیدمصطفیصدرزاده
@rahro313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملت ایران چه طور مردمی هستند ، این جملات را بشنوید و سخنان خر مگس های معرکه را که میخواهند میان ملت جدایی و تفرقه ایجاد کنند را فراموش کنید
ملت ایران به روایت
#ما_ملت_شهادتيم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ایرانی_هستیم
و در تمام تاریخ، زیر بار زور و ذلت نرفته ایم...
و لعنت بر کدخداپرستان بی هویت، که جز ذلت و وطن فروشی و حماقت و خیانت، آورده ای برای ملت نداشتند... ضعیفان نحیف ظریف نمای روحانی نمای خائن و یارانشان...
@rahro313
「🌹خوشابهحال
بندهای گمنام که
خدا اورابشناسد،
ومردم اورانشناسند :)
| پیامبرنورﷺ |
.
.
.
.
@rahro313
سکینه پاک ذات مادر شهید
؛توی مسجد الرسول بسیجی بود شبها یک گونی می گذاشت روی کولش و می رفت در خانه ها را می زد و اثاث می گذاشت و می دوید تا صاحب خانه ها او را نشناسند.
؛من رنگ حقوقش را نمی دیدم که
هر ماه چیزی برایم می گذاشت و بقیه را به فقیر فقرا می داد.
؛ده پانزده روز از ماه گذشته می آمد و می پرسید : چیزی نداری؟
می گفتم حقوقت را چکار کردی؟
می گفت خدا پدرت را بیامرزد
آن وقت می فهمیدم که همه را داده
★چرا؟
؛چون خودش زجر کشیده بود
نداری کشیده بود
نان و آبلیمو می خورد
ختمی می دانی چیه؟
این را می خیساند و نان خشک هم قاطی اش می کرد و می خورد
سر طفولیت نداشت بخورد
زمانی هم می توانست نخورد
★از طفولیتش بگو مادر
؛بچه های امثال ما طفولیت ندارند
یک پیراهن داشت شب ها می شستمش
خشکش می کردم و فردایش می پو شاندمش و می رفت مدرسه دور علی چادر می پیچیدم می گفتم غصه نخوری ها
#مادر_شهید_علی_شفیعی
#سکینه_پاک_ذات_عباسی
@rahro313