نقش یهود در واقعه عاشورا
🔸 در صحیح بخاری نقل شده است: «إِنَّ قُرَیْشاً کانَتْ تَصُومُ یَوْمَ عاشُوراءِ فِى الْجاهِلِیَّةِ ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّه بِصِیامِهِ حَتّى فُرِضَ رَمَضانُ؛ قریش قبل از آمدن حضرت رسول در زمان جاهلیت، روز عاشورا را روزه میگرفتند.» وقتی پیامبر آمد و ماه رمضان را آورد، گفت: «آن روز را ديگر روزه نگيريد.» پس روز عاشورا، در زمان جاهلیت پیش از پیامبر، روز مقدس و مبارکی بوده است. ولی برای چه مقدس بود و ريشهاش از کجاست؟
🔹 نکتۀ عجیب آن است که روز عاشورا دقیقاً برابر شده بود با یوم کیپور یهودیان؛ يعنی روز مقدس یهودیان. يهودیها از اول ماه "تِشرین" را مقدس میانگارند و وقتی به دهمين روزِ ماه تشرین که اسمش "عاسورا" است، میرسند، آن روز را روزه میگيرند که به یوم کیپور معروف است. کيپور از کَپَرَ، کَفَرَ میآيد؛ يعنی روز کفاره که خدا گناهانشان را میبخشد.
🔸 ابوریحان بیرونی در کتاب "التفهیم" گفته است: «کبور یا کپور چیست؟ دهم روز است از تشرین و زین جهت گاهگاه او را عاشورا خوانند و اما نام کبور اندر زبان عبری کفارۀ گناهان است و این یک روز است که بر جهودان روزه داشتن فریضه کرده آمد. اندازۀ این روز ۲۵ ساعت است و ابتدا کنند روز نهم پیش از آفتاب فروشدن به نیم ساعت و تمام شود چون آفتاب فرو شود روز دهم و نیم ساعت بگذرد آنگاه روزه بگشایند.»
🔹 یوم کیپور یکی از بزرگترین روزهای یهودیان است که به آن یوم "ادیر" و یوم "قادوش" هم میگويند. قادوش یعنی قدوس و مُقادوش هم میگويند که یعنی مقدس. مرحوم همایی در حاشیۀ التفهیم مینويسد: «تلفظ اصلیاش کَپور است و با لفظ کفارۀ عربی یک ریشه دارد. بهطوری که نگارنده از علمای یهود تحقیق کرد، عاسور (به سین مُهمَله) است و با عاشور و عاشورا و عُشرۀ عربی یک ریشه دارد.» یعنی روزی اباعبدالله را شهيد کردند که برايشان از قبل مبارک بود. «إِنَّ هٰذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ»
🔸 در این روز فقط جنگ حسینبنعلی و یزید نیست، جنگ تفکر و بقای حق روی زمین است. برای همين این خون اینطور محکم ایستاده است. چون خونخواهش خود خداست. علامه شَعرانی، در حاشیۀ "الوافی" میگويد: «بدانید که روز عاشورا يهودیها روزه میگرفتند که به روزۀ کبیر هم معروف بود. زمان روزه الْعاشِرُ مِنَ الشَّهْرِ الْأَوَّلِ مِنَ السُّنَّةِ؛ روز دهم از ماه اول سالشان بود.»
🔹 هنگامی که حضرت رسول به مدینه آمد، به لحاظ تاریخی ۱/۱/۱ بود که مبدأ تاریخ هجری شد. سال عربها از محرم شروع میشود. دقیقاً اول تشرین، اول محرم شد و ده محرم، ده تشرین میشود. يعنی یوم کیپور هم عاشورا میشود. پس تمام اینها برنامه بود.
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ عاشورا تا ظهور - جلسه دوم
📅 ۱۷ دی ۹۰
📍مشهد مقدس
#امام_حسین
#عاشورا
#نفوذ_یهود
#مذهبی
#متن_کوتاه
📚 واحد نشر مؤسسه مصاف
☑️ t.me/Masaf_Nashr
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معتادی که امام حسین(علیهالسلام) او را خرید
🔹پایان روز عاشورای امسال، فیلمی از سینهزنی یک جوان معتاد در فضای مجازی منتشر شد. سینهزنی بیریا و مخلصانه این جوان علاوه بر مردم، به چشم صاحب این مکتب هم آمد و اعضای هیأت محبانالزهرا(سلامالله علیها) تهران وسیلهای شدند برای نجات او.
🔹بعد از انتشار گزارش «معتادی که امام حسین(علیهالسلام) خریدارش شد» مخاطبان استقبال بینظیری از این کار خوب هیأتیها داشتند. بعدها مشخص شد نامش «حسین» است و ۳۷ سال دارد. مردم در مجموع تاکنون ۲۰ میلیون تومان برای ادامه این طرح و ترک اعتیاد ۵۰ نفر بعدی کمکرسانی کردند.
🔹بعد از انتشار این گزارش، مادر و خواهر حسین هم باخبر شدند و از این اتفاق بسیار ابراز خرسندی کردند.
🔹در این مدت دو، سه نفری برای اشتغال حسین هم بعد از ترک، وعدههایی دادند. او شرایط خوبی دارد و در کمپ مشغول درمان است.
☑️ @Masaf
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 «مانوری برای ظهور» (قسمت اول)
🔸چگونه یک فتنه اجتماعی رخ میدهد؟
📥 دانلود سخنرانی کامل این کلیپ 👇
🌐 https://t.me/Masafbox/2322
📥 لینک دانلود با کیفیتهای مختلف👇
🌐 aparat.com/v/QUfcr
☑️ کانال رسمی استاد رائفیپور و مؤسسه مصاف
☑️ @Masaf
🚨 #پسرم مرا نشناخت!
💠 یک روز پسرم #مصطفی را که دو ساله بود، به #زندان آوردند. یکی از سربازان دوان دوان آمد و گفت: پسر شما را آوردهاند. به درِ زندان نگاه انداختم، دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک، به علت این که مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت. لذا با چهرهای گرفته و اخم کرده و حیرت زده به من مینگریست سپس زد زیر گریه به شدت میگریست نتوانستم او را آرام کنند لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه -که اجازهی دیدار با من را نداشتند- بازگرداند.
این امر به قدری مرا #متاثر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل آزرده بودم.
📙 #خون_دلی_که_لعل_شد، ص ۱۵۱
🆔@sireh_agha
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✅ ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز بیست و هشتم (۱۴۰۰/۶/۹)
🔻حکمت ۲۵۳ تا حکمت ۲۶۰
🌹 سهم #روز_بیست_وهشتم: از حکمت ۲۵۳ تا حکمت ۲۶۰ #نهج_البلاغه
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت253 : آنگاه كه خواستيد ستمكاری را سوگند دهيد از او بخواهيد كه بگويد از «جنبش و نیروی الهی بیزار است » زيرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بيزاری، در كيفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگويد (به خدایی كه جز او خدایی نيست) در كيفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به يگانگی ياد كرد.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت254 : ای فرزند آدم! خودت وصی مال خويش باش، امروز بگونه ای عمل كن كه دوست داری پس از مرگت عمل كنند.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت255 : تندخويی بی مورد نوعی ديوانگی است، زيرا كه تندخو پشيمان می شود و اگر پشيمان نشد پس ديوانگی او پايدار است.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت256 : سلامت تن در دوری از حسادت است.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت257 : ای كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگواری و شبها در رفع نياز خفتگان بكوشند، سوگند به خدایی كه تمام صداها را می شنود، هر كس دلی را شاد كند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالی بر او باريدن گرفته و تلخی مصيبت را بزدايد چنانكه شتر غريبه را از چراگاه دور سازند.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت258 : هرگاه تهيدست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت259 : وفاداری با خيانتكاران نزد خدا نوعی خيانت، و خيانت به خيانتكاران نزد خدا وفاداری است.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
📒 #حکمت260 : بسا احسان پياپی خدا، گناهكار را گرفتار كند و پرده پوشی خدا او را مغرور سازد، و با ستايش مردم فريب خورد و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، مورد آزمايش قرار نداد.
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
🔵 ارزش علم و ادب و تفکّر
💠 دانش، ميراثی گرانبها و آداب زيورهای هميشه تازه و انديشه آيينه ای شفاف است.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۵
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
🍃🍃🍃🍃
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
سلام بر سر روی نیزه
سلام بر عمه اسیرم
🥀🥀🥀
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند
از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی
من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم
همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف
صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست
گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی
حسن کردی
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴