🌒فرشهای خانه من شاهد اشکها و نماز شب من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمندهام که این همه به آنها زحمت دادم.
🌺امام حسن عسکری (ع)
🌙 #نماز_شب
💠 @rahyafte_com
♦️ماجرای ماریا مسیحی که در زندان مسلمان شد
ماریا در دوران محکومیتش، بهعنوان نماینده سالن قرنطینه، فعالیت میکند و میگوید: همدم و مونسم بعد از لطف خدا، کتاب است و این دوران را بدون هیچ ناامیدی و دغدغه و سرشار از امید گذراندم.
rahyafteha.ir/70722/
🔸اشک ناخواسته روی گونههای ماریا جاری میشود، اما نمیخواهد ناامید شود. او درک درستی از «توکل» دارد. ماریا هرگز خوشبخت نبوده، اما همیشه پای انتخابش ایستاده است. انتخاب یک شوهر ایرانی با وجود مخالفتهای خانواده و حالا انتخاب دینی جدید و تغییر از آیین #کاتولیک به #اسلام پشت دیوارهای سرد و سنگین #زندان
🔹آرامش در وجود زن میانسال موج میزند. اما از یادآوری خاطرات آن روز شوم، آهی میکشد و چشمان دریاییاش، طوفانی میشود: «در شیراز زندگی میکردیم. ۲۰ روز از نامزدیام با یک مرد مسلمان میگذشت. همسرم در استخر خانه شنا میکرد و دختر ۶ ساله همسایه هم به خانه ما آمده و در حال بازی با سگمان بود. نمیدانم چه شد که به داخل استخر افتاد و بر اثر ضربه سرش به پلکان بیهوش شد. همسرم هراسان او را به بیمارستان رساند و من همسایه را باخبر کردم. اما بچه جان باخت...
👈ادامه در سایت #رهیافته
rahyafteha.ir/70722/
بازهم یک حسن وزهر وشرر بر پیکر
باز از نسل علی گشته یکی،پاره جگر
باز هم غربت وتنهایی اولاد نبی
زآسمان علوی باز غروب اختر
سامرا غم زده از قتل امامی مظلوم
باز راس پدری بر سر زانوی پسر
🏴 سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد.
🌐 @rahyafte_com
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو پیشگویی از آیت الله میرجهانی عارف مشهور اصفهانی / از حج خونین تا سرنوشت جمهوری اسلامی
🌐 @rahyafte_com
🕊🍃🌼
🍃🌼✧✦•﷽ ✧✦•
🌼
📌راهبی که امام حسن عسکری را مسیح دیگر نامید و مسلمان شد.
✳️روزی #امام_حسن_عسکری (ع) شخصی را نزد بختیشوع، یکی از پزشکان بزرگ آن روزگار فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. در آن روزگار امام حسن عسگری (ع) تحت نظر #دولت عباسی در شهر سامرا به سر می برد و بختیشوع بزرگ پزشکان دربار عباسی بود.
✳️بختیشوع که از شخصیت امام #آگاه بود، بهترین شاگرد خود را انتخاب می کند و هنگام فرستادن به او می گوید:
✳️« … برو ولی بدان که در میان مردم زمین او [ امام حسن عسکری (ع)] از همه عالم تر است. پس مراقب باش که در مورد آنچه به تو دستور می دهد، اعتراض نکنی…»
✳️شاگرد عمل #فصد (خون گرفتن) را طبق دستور امام (ع) به شیوه ای شگفت انگیز انجام داد و در طی یک روز چند بار از حضرت مقدار زیادی خون گرفت. هنگامی که شاگرد شگفت زده چگونگی #عمل را برای استادش، بختیشوع گزارش داد او نیز سخت متحیر ماند. بختیشوع چیزی شنیده بود که هرگز مانند آن را نه شنیده و نه دیده بود.
✳️او به اتفاق شاگرد ممتازش سه روز کتاب های طبی را #مطالعه کرد ولی راه به جایی نبرد و از چگونگی عملی که شاگرد در مورد امام حسن عسگری (ع) انجام داده بود، سر در نیاورد. لذا به این فکر افتاد تا از #استادش که راهبی در دیر العاقول بود و سرآمد دانشمندان مسیحی آن روزگار به شمار می رفت، در این موضوع نظر خواهی کند. او طی نامه ای ماجرا را گزارش کرد و شاگرد نامه را به دیر العاقول برد.
✳️این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و #گوشه نشینی پرداخته بود. از این رو از بالای دیر نامه را با طناب و زنبیلی تحویل گرفت. لحظاتی گذشت تا راهب نامه را مطالعه کرد و سپس با عجله از دیر پایین آمد و با از شاگرد پرسید:
📍– آیا کسی که آن عمل را انجام داده است، تویی؟
📍– آری.
📍--خوشا به #سعادت مادرت.
✳️آنگاه با سرعت بر مرکبی سوار می شود و همراه شاگرد عازم #سامرا، منزل امام حسن عسکری (علیه السلام)، می شود.
✳️هنگامی که شاگرد و راهب به در خانه حضرت رسیدند، در باز شد و خدمتکاری بیرون آمد و گفت: #راهب دیرالعاقول به درون خانه بیاید. و در بسته شد و دیگر از راهب خبری نبود.
✳️شاگرد می گوید: «صبح روز بعد چون راهب از منزل حضرت خارج شد، دیدم صلیب خود را باز کرده، لباس های رهبانیت را از تن در آورده و لباس های مسلمانی به تن کرده و #اسلام آورده است. آنگاه راهب به من گفت: حالا نزد بختیشوع برویم.»
✳️چون نگاه بختیشوع به راهب افتاد شتابان به #استقبال او آمد و پرسید: «چه چیزی تو را از آیینت جدا کرد؟»
راهب پاسخ می دهد: « مسیح را دیدم و به دست او اسلام آوردم»
📍– « مسیح را دیدی؟»
📍– « یا شخصی همانند مسیح را دیدم. همانا در تمام تاریخ این نوع از فصد (خون گرفتن) را تنها مسیح انجام داده است. او یک مسیح دیگر است و در نشانه ها و معجزاتش همچون مسیح است.»
✳️ #راهب پس از دیدار با بختیشوع نزد امام حسن(ع) بازگشت و تا آخر عمر در خدمت حضرت بود.
🌈در آستانه غیبت زندگانی امام حسن عسکری (علیه السلام)، محمد دشتی و میرزامهدی صادقی، صفحه ۱۶۴
🌼
🍃🌼🌐 @rahyafte_com
🕊🍃🌼
به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )
جوش و خروش
میخانهای است در دلم از شور عسکری
لشکر به لشکر از پی انگور عسکری
مستان به کوچهکوچهی تاریخ سرزدند
در پرده بود چهرهی مستور عسکری
آمیخت تا به هم، دو جهان را فرا گرفت
جوش و خروش مهدوی و شور عسکری
درّندگان، شکنجهگران و حرامیان
زندان و پاسبان همه مسحور عسکری
محکوم ذلت است و شکست است و نیستی
مکر و فریب دشمن مغرور عسکری
فریاد ایستادگی و استقامت است
در سطرسطر مکتب و منشور عسکری
در من کسی شبیه گدایان سامراست
مبهوت آن کرامت و مسرور عسکری
این بوی نرگس است که پیچیده در جهان
نور محمّد است و علی، نور عسکری
مهدی جهاندار
@rahyafte_com
ناصر عوض القرنی
افشاگری های پسر مبلغ مشهور وهابیت در عربستان پس از فرار از این کشور https://rahyafteha.ir/110794 وی با پست یک ویدئو در صفحه شخصیاش در توئیتر اعلام کرد که برای دفاع از پدرش «زندانی که دادستان کل [عربستان] خواستار اعدام او است و نیز برای نجات آنچه در کشورش میتوان نجات داد»، از عربستان سعودی خارج شده است.
ناصر عوض القرنی گفت: «میدانم که صحبت کردن در داخل [کشورم] ممکن است منجر به دستگیری من شود. من حتی در حالی که سکوت کرده بودم، تنها به دلیل اینکه فرزند دکتر عوض القرنی هستم، دستگیر شدم. ..ما در داخل همه راهها را برای آزادی پدرم رفتیم تا جلوی ظلم ناعادلانه علیه او را بگیریم».
پسر مبلغ معروف سعودی ادامه داد:«مطالبه بیشتر برای توقف تخلفات و تجاوزها به معنای سرنوشت محتوم دستگیری و شکنجه است. من خارج شدم تا آنچه را که در کشورم می توان نجات داد؛ نجات دهم. از حمایت از زندانیها گرفته تا رفع ظلم از پدرم که به اعدام تهدید شده است».
وی افزود: «متأسفانه کشور من، نه تنها از نظر حقوق بشر، بلکه در همه زمینه ها از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در حال سقوط و فروپاشی است. متأسفانه اعلام میکنم که اکنون خارج از کشورم هستم، من هم مانند همه جوانان، آرزو داشتم نظرم را در داخل کشورم بیان کنم».
واکنشها در فضای مجازی به فرار پسر عوض القرنی
«سعید بن ناصر الغامدی» از مخالفان رژیم سعودی، پیشتر از فرار یک شخصیت مخالف دیگر این رژیم خبر داده و گفته بود که اطلاعات مهم و حساسی درباره ولیعهد سعودی برملا خواهد شد.
📍حکومت ستمگر بنى عبّاس، امام عسکرى علیه السلام را نزد شخصى به نام: على بن نارمش ـ که یکى از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل ابوطالب بود ـ زندانى کرد. سران بنى عبّاس به او گفتند: ابومحمّد ابن الرّضاء را تا توان دارى، آزار و اذیّت ده و او را به قتل برسان. از زندان نمودن حضرت، چند روزى نگذشت، تا اینکه دیدند علی بن نارمش با آن همه دشمنى و عداوت، در برابر امام سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و خُلق و خوى حضرت عسکرى در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمى کند.وقتى امام عسکرى علیه السلام از این زندان خلاص شد، على بن نارمش آن چنان دچار تحوّل روحى و معنوى گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در گروه شایستگان زمان قرار گرفت.
📍بار دیگر امام حسن عسکرى علیه السلام را نزد صالح بن وصیف زندانى کردند، او نیز شخصى پلید و بى رحم بود. گروهى از جنایت پیشگان بنى عبّاس نزد صالح بن وصیف رفتند و درباره امام به گفت و گو پرداختند. زندانبان به آنان گفت: آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، باشگفتى دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روى آورده اند، به آنان گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ گفتند:
📍«ما چه گوییم در پیرامون مردى که روزها روزه و شبها تا سحر نماز می خواند، کمتر سخن می گوید و به کارهاى غیر ضرورى نمی پردازد! ما هنگامى که به او مى نگریستیم، بدنمان به لرزه مى افتاد و توان استقامت در خود نمى دیدیم.»
🌐 @rahyafte_com