eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌راهبی که امام حسن عسکری را مسیح دیگر نامید و مسلمان شد. ✳️روزی (ع) شخصی را نزد بختیشوع، یکی از پزشکان بزرگ آن روزگار فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. در آن روزگار امام حسن عسگری (ع) تحت نظر عباسی در شهر سامرا به سر می برد و بختیشوع بزرگ پزشکان دربار عباسی بود. ✳️بختیشوع که از شخصیت امام بود، بهترین شاگرد خود را انتخاب می کند و هنگام فرستادن به او می گوید: ✳️« … برو ولی بدان که در میان مردم زمین او [ امام حسن عسکری (ع)] از همه عالم تر است. پس مراقب باش که در مورد آنچه به تو دستور می دهد، اعتراض نکنی…» ✳️شاگرد عمل (خون گرفتن) را طبق دستور امام (ع) به شیوه ای شگفت انگیز انجام داد و در طی یک روز چند بار از حضرت مقدار زیادی خون گرفت. هنگامی که شاگرد شگفت زده چگونگی را برای استادش، بختیشوع گزارش داد او نیز سخت متحیر ماند. بختیشوع چیزی شنیده بود که هرگز مانند آن را نه شنیده و نه دیده بود. ✳️او به اتفاق شاگرد ممتازش سه روز کتاب های طبی را کرد ولی راه به جایی نبرد و از چگونگی عملی که شاگرد در مورد امام حسن عسگری (ع) انجام داده بود، سر در نیاورد. لذا به این فکر افتاد تا از که راهبی در دیر العاقول بود و سرآمد دانشمندان مسیحی آن روزگار به شمار می رفت، در این موضوع نظر خواهی کند. او طی نامه ای ماجرا را گزارش کرد و شاگرد نامه را به دیر العاقول برد. ✳️این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و نشینی پرداخته بود. از این رو از بالای دیر نامه را با طناب و زنبیلی تحویل گرفت. لحظاتی گذشت تا راهب نامه را مطالعه کرد و سپس با عجله از دیر پایین آمد و با از شاگرد پرسید: 📍– آیا کسی که آن عمل را انجام داده است، تویی؟ 📍– آری. 📍--خوشا به مادرت. ✳️آنگاه با سرعت بر مرکبی سوار می شود و همراه شاگرد عازم ، منزل امام حسن عسکری (علیه السلام)، می شود. ✳️هنگامی که شاگرد و راهب به در خانه حضرت رسیدند، در باز شد و خدمتکاری بیرون آمد و گفت: دیرالعاقول به درون خانه بیاید. و در بسته شد و دیگر از راهب خبری نبود. ✳️شاگرد می گوید: «صبح روز بعد چون راهب از منزل حضرت خارج شد، دیدم صلیب خود را باز کرده، لباس های رهبانیت را از تن در آورده و لباس های مسلمانی به تن کرده و آورده است. آنگاه راهب به من گفت: حالا نزد بختیشوع برویم.» ✳️چون نگاه بختیشوع به راهب افتاد شتابان به او آمد و پرسید: «چه چیزی تو را از آیینت جدا کرد؟» راهب پاسخ می دهد: « مسیح را دیدم و به دست او اسلام آوردم» 📍– « مسیح را دیدی؟» 📍– « یا شخصی همانند مسیح را دیدم. همانا در تمام تاریخ این نوع از فصد (خون گرفتن) را تنها مسیح انجام داده است. او یک مسیح دیگر است و در نشانه ها و معجزاتش همچون مسیح است.» ✳️ پس از دیدار با بختیشوع نزد امام حسن(ع) بازگشت و تا آخر عمر در خدمت حضرت بود. 🌈در آستانه غیبت زندگانی امام حسن عسکری (علیه السلام)، محمد دشتی و میرزامهدی صادقی، صفحه ۱۶۴ 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌راهبی که امام حسن عسکری را مسیح دیگر نامید و مسلمان شد. ✳روزی (ع) شخصی را نزد بختیشوع، یکی از پزشکان بزرگ آن روزگار فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. در آن روزگار امام حسن عسگری (ع) تحت نظر عباسی در شهر سامرا به سر می برد و بختیشوع بزرگ پزشکان دربار عباسی بود. ✳بختیشوع که از شخصیت امام بود، بهترین شاگرد خود را انتخاب می کند و هنگام فرستادن به او می گوید: ✳« … برو ولی بدان که در میان مردم زمین او [ امام حسن عسکری (ع)] از همه عالم تر است. پس مراقب باش که در مورد آنچه به تو دستور می دهد، اعتراض نکنی…» ✳شاگرد عمل (خون گرفتن) را طبق دستور امام (ع) به شیوه ای شگفت انگیز انجام داد و در طی یک روز چند بار از حضرت مقدار زیادی خون گرفت. هنگامی که شاگرد شگفت زده چگونگی را برای استادش، بختیشوع گزارش داد او نیز سخت متحیر ماند. بختیشوع چیزی شنیده بود که هرگز مانند آن را نه شنیده و نه دیده بود. ✳او به اتفاق شاگرد ممتازش سه روز کتاب های طبی را کرد ولی راه به جایی نبرد و از چگونگی عملی که شاگرد در مورد امام حسن عسگری (ع) انجام داده بود، سر در نیاورد. لذا به این فکر افتاد تا از که راهبی در دیر العاقول بود و سرآمد دانشمندان مسیحی آن روزگار به شمار می رفت، در این موضوع نظر خواهی کند. او طی نامه ای ماجرا را گزارش کرد و شاگرد نامه را به دیر العاقول برد. ✳این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و نشینی پرداخته بود. از این رو از بالای دیر نامه را با طناب و زنبیلی تحویل گرفت. لحظاتی گذشت تا راهب نامه را مطالعه کرد و سپس با عجله از دیر پایین آمد و با از شاگرد پرسید: 📍– آیا کسی که آن عمل را انجام داده است، تویی؟ 📍– آری. 📍--خوشا به مادرت. ✳آنگاه با سرعت بر مرکبی سوار می شود و همراه شاگرد عازم ، منزل امام حسن عسکری (علیه السلام)، می شود. ✳هنگامی که شاگرد و راهب به در خانه حضرت رسیدند، در باز شد و خدمتکاری بیرون آمد و گفت: دیرالعاقول به درون خانه بیاید. و در بسته شد و دیگر از راهب خبری نبود. ✳شاگرد می گوید: «صبح روز بعد چون راهب از منزل حضرت خارج شد، دیدم صلیب خود را باز کرده، لباس های رهبانیت را از تن در آورده و لباس های مسلمانی به تن کرده و آورده است. آنگاه راهب به من گفت: حالا نزد بختیشوع برویم.» ✳چون نگاه بختیشوع به راهب افتاد شتابان به او آمد و پرسید: «چه چیزی تو را از آیینت جدا کرد؟» راهب پاسخ می دهد: « مسیح را دیدم و به دست او اسلام آوردم» 📍– « مسیح را دیدی؟» 📍– « یا شخصی همانند مسیح را دیدم. همانا در تمام تاریخ این نوع از فصد (خون گرفتن) را تنها مسیح انجام داده است. او یک مسیح دیگر است و در نشانه ها و معجزاتش همچون مسیح است.» ✳ پس از دیدار با بختیشوع نزد امام حسن(ع) بازگشت و تا آخر عمر در خدمت حضرت بود. 🌈در آستانه غیبت زندگانی امام حسن عسکری (علیه السلام)، محمد دشتی و میرزامهدی صادقی، صفحه ۱۶۴ 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌راهبی که امام حسن عسکری را مسیح دیگر نامید و مسلمان شد. ✳️روزی (ع) شخصی را نزد بختیشوع، یکی از پزشکان بزرگ آن روزگار فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. در آن روزگار امام حسن عسگری (ع) تحت نظر عباسی در شهر سامرا به سر می برد و بختیشوع بزرگ پزشکان دربار عباسی بود. ✳️بختیشوع که از شخصیت امام بود، بهترین شاگرد خود را انتخاب می کند و هنگام فرستادن به او می گوید: ✳️« … برو ولی بدان که در میان مردم زمین او [ امام حسن عسکری (ع)] از همه عالم تر است. پس مراقب باش که در مورد آنچه به تو دستور می دهد، اعتراض نکنی…» ✳️شاگرد عمل (خون گرفتن) را طبق دستور امام (ع) به شیوه ای شگفت انگیز انجام داد و در طی یک روز چند بار از حضرت مقدار زیادی خون گرفت. هنگامی که شاگرد شگفت زده چگونگی را برای استادش، بختیشوع گزارش داد او نیز سخت متحیر ماند. بختیشوع چیزی شنیده بود که هرگز مانند آن را نه شنیده و نه دیده بود. ✳️او به اتفاق شاگرد ممتازش سه روز کتاب های طبی را کرد ولی راه به جایی نبرد و از چگونگی عملی که شاگرد در مورد امام حسن عسگری (ع) انجام داده بود، سر در نیاورد. لذا به این فکر افتاد تا از که راهبی در دیر العاقول بود و سرآمد دانشمندان مسیحی آن روزگار به شمار می رفت، در این موضوع نظر خواهی کند. او طی نامه ای ماجرا را گزارش کرد و شاگرد نامه را به دیر العاقول برد. ✳️این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و نشینی پرداخته بود. از این رو از بالای دیر نامه را با طناب و زنبیلی تحویل گرفت. لحظاتی گذشت تا راهب نامه را مطالعه کرد و سپس با عجله از دیر پایین آمد و با از شاگرد پرسید: 📍– آیا کسی که آن عمل را انجام داده است، تویی؟ 📍– آری. 📍--خوشا به مادرت. ✳️آنگاه با سرعت بر مرکبی سوار می شود و همراه شاگرد عازم ، منزل امام حسن عسکری (علیه السلام)، می شود. ✳️هنگامی که شاگرد و راهب به در خانه حضرت رسیدند، در باز شد و خدمتکاری بیرون آمد و گفت: دیرالعاقول به درون خانه بیاید. و در بسته شد و دیگر از راهب خبری نبود. ✳️شاگرد می گوید: «صبح روز بعد چون راهب از منزل حضرت خارج شد، دیدم صلیب خود را باز کرده، لباس های رهبانیت را از تن در آورده و لباس های مسلمانی به تن کرده و آورده است. آنگاه راهب به من گفت: حالا نزد بختیشوع برویم.» ✳️چون نگاه بختیشوع به راهب افتاد شتابان به او آمد و پرسید: «چه چیزی تو را از آیینت جدا کرد؟» راهب پاسخ می دهد: « مسیح را دیدم و به دست او اسلام آوردم» 📍– « مسیح را دیدی؟» 📍– « یا شخصی همانند مسیح را دیدم. همانا در تمام تاریخ این نوع از فصد (خون گرفتن) را تنها مسیح انجام داده است. او یک مسیح دیگر است و در نشانه ها و معجزاتش همچون مسیح است.» ✳️ پس از دیدار با بختیشوع نزد امام حسن(ع) بازگشت و تا آخر عمر در خدمت حضرت بود. 🌈در آستانه غیبت زندگانی امام حسن عسکری (علیه السلام)، محمد دشتی و میرزامهدی صادقی، صفحه ۱۶۴ 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼