از زبون مادرروضه بخونیم؟ ‌ از همسر رو گرفته ام ؛ خرده مگیر با روی کبود ، دیدنَ‌م سخت شده...

دو خط روضه ی آشنا از هیئتمون و برا امشب بس باشه...

آستین به دهن میگرفت.... آخ حسن. https://eitaa.com/rains_girl1401

‌ بالا سرِ مزار زهرآ‌ ‌ۜ زانو بغل میگرفت‌ : _عزیزِ‌علي جمعِ سنِ تو و حَسَن ، سی نمی‌شود؛ سپید گشتنِ مویت‌ و مویش زود است... ‌

[درخانه ی مولا] معلوم نیست دخترک در آغوش حسین، خواب است یا از حال رفته پشت دیواری حسن ، باز آستین به دهان گرفته می‌گرید حیدر با صدایی گرفته به فضه خطاب میکند این همه خرما برای یک مجلس ختم کوچک زیاد است. شمایی فضه من و این کودکان بی اشتها... #خانه‌ی‌بهشت ✍🏻#مخبط‌علوی

[در خانه ی مولا] چندسال قبل... های تو مگه نمیدونی من کیم؟؟؟ من اسدالله الغالب ، حیدر کرار، فاتح خیبر، امیر الجُیُوش، ابو اللِّواء، حُجَّةُ الخِصام، دَیّانُ الدّین‌، سیف‌الله، سید العرب، سید النجباء، قَرْمُ الْحَدِیدُم.... من ؟ علی ام کسی جلو دارم نیست با ذولفقار به هزارو صد تیکه تقسیمت میکنم آتیشت میزنم با اتش نار... در کل اقیانوس ها غرقت میکنم از هفت طبق سما به پایین پرتت میکنم بوترابم و کاری میکنم تمامِ گذشتگان و آیندگان به حالت بگرین، من ؟ منِ علی، اگرتمام‌عرب‌باهم‌همدست‌شوند ومقابلم‌بایستند، توان‌مقابله‌بامن‌راندارند؛ اونوقت تو...، توعه یه تیکه چـــوب مــســواک به چه حقی وقتی فاطمه ی حیدر میخواست دندان هاشو مسواک کنه، لثه اش رو زخم کردی؟؟؟ #خانه‌ی‌بهشت ✍🏻#مخبط‌علوی

رقیق شدی نه؟ خیلی ناب بود... ولی یه بار دیگه بخون، روضه‌ستا...روضه(: ای آقای صبر

شب شده؟ با دلی تنگ، چاهی حفر میکند علی...

مرکز زمین خالی بود، شبی مولا از داغ فاطمه گلایه کرد چاهی حفر کرد و گریست از آن پس هسته ای میجوشد در زمین، از غم های یک شبِ علی مخبط علوی

داستان فاطمیه برای کودکان... https://eitaa.com/rains_girl1401

یا تمنای وصالِ تو مرا خواهد کشت، یا تماشای جمالِ تو مرا خواهد کشت... | هلالی جغتایی | https://eitaa.com/rains_girl1401

همون که استاد شفیعی کدکنی میگه: دل شکسته‌ی من، از تو عشق می‌گیرد، کبوترم که امیدم، به آب و دانه‌ی توست حضرتِ‌امیر... https://eitaa.com/rains_girl1401