شهدای استان بوشهر
بـسم الله الرحمن الرحیم #قسمت_سیزدهم🖊 📖اسیر عراقی همان طور که گفتم،نیروهای عراقی دست به هرکاری م
بـسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_چهاردهم🖊
📖نعمت جراحت
در یکی از شبهای همان زمان شهید علیرضا ماهینی میر سنجری و دکتر خانی مقداری آب و نان برداشتند تا به نزدیکیهای تپه الله اکبر بروند و برای خودشان در آنجا سنگری درست کنند که تمام روز در آن بمانند و اطلاعات کاملی را در مورد آن منطقه به دست بیاورند. در بین راه یکی از سگ ها پشت سر آنها حرکت میکرد و هر کاری می کردند، بر نمی گشت ،یک بار نیز خانی مجبور شد موشک آرپیجی را بر سر سگ بکوبد که این مسئله باعث سر و صدای سگ شد و بچه ها مجبور شدند که به عقب برگردند. گوئی که آن سگ مامور بود نگذارد بچهها در آن وقت روز در آن بیابان بمانند زیرا احتمال درگیری و اسارت می رفت. چنان که قبل از ما هم یکی از بچههای بوشهر را همانجا اسیر کرده بودند.
صبح زود وقتی مشغول کامل کردن سنگر انفرادی بودم، عراقی ها شروع به شلیک خمپاره ۶۰ کردند چون صبح زود بود و منطقه نیز ساکت بی سر و صدا ، بلافاصله متوجه صدای شلیک خمپاره ها شدیم.
علیرضا را از خواب بیدار کردیم و مشغول جمع و جور کردن وسایل و خودمان شدیم. در همین گیر و دار بود که ناگهان خمپاره ای کنار ما به زمین خورد و من بلافاصله حس کردم که پشت کمرم دارد گرم می شود و می سوزد .چند لحظه ای که گذشت، متوجه شدم که دارد از من خون سرازیر می شود با دیدن این صحنه بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که در راه اسلام و نظام و امام بالاخره به من نیز نعمت جراحت عطا فرموده است.
#ادامہ_دارد...
@raisali_ir