شهدای استان بوشهر
بـسم الله الرحمن الرحیم #قسمت_سوم🖊 📖کوهه یکی از شبها چون احتمال پیشروی نیروهای عراقی را داده بود
بسـم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_چهارم🖊
📖گروه شناسایی
قرار بود در این منطقه، عملیاتی صورت بگیرد. تعدادی از بچه های بوشهر به عنوان گروه شناسایی انتخاب شده و شبانه روز پیگیر امور شناسایی بودند. قبل از عملیات ،دکتر چمران طنابی را در عرض رودخانه کرخه کشیده بود و دستور داده بود که کلیه کسانی که شنا بلد نیستند و رودخانه تمرین شنا کنند. بعد از برگشتن از شناسایی نیز کار اصلی ما یادگیری قرآن بود. شهید علیرضا ماهینی به هر کدام از ما که تازه به گروه اضافه میشد ،آیاتی را که درباره جنگ و دفاع بود یاد میداد و میگفت که این آیات را زیاد بخوانیم و تاکید او به ویژه روی آیه (وجعلنا....) از سوره یس بود که همه بچه ها این آیه را بر اثر کثرت تکرار حفظ کرده بودند.
با دعاهای کمیل و توسل نیز در جبهه آشنا شدیم مخصوصاً دعای کمیل که آنچنان با صفا و صمیمیت خاصی خوانده می شد که همه تحت تاثیر قرار میگرفتند .شاید سخت و تلخ باشد اما باید اعتراف کنم که من با قرآن نیز در جبهه آشنا شدم .چرا که در جبهه هیچ رزمنده ای نمی توانست بدون قرآن حرکت کند و تمامی رزمنده ها برای اینکه هدف خود را گم و فراموش نکنند ،همواره یک جلد قرآن با خود داشتند و یقینا هم همین عشق به قرآن و ائمه (علیهم السلام) بود که باعث می شد بچه ها از هیچ چیز نترسند. همه بچه ها یک روز در میان می نشستند و اسلحه هایشان را تمیز می کردند و با پارچه دوران می پیچیدند محمد ابراهیمی بعد از تمیز کردن اسلحه تیربار( ژ۳) آن را می بوسید و می گفت:《نکند روز عملیات گیر کنی.》
عشق و محبت نیروها نسبت به هم وصف ناپذیر بود. آنها چنان با عشق و محبت با هم رفتار می کردند که نمونه اش را در هیچ جا نمی توان یافت. بچهها در تمامی کارها اعم از آماده کردن چای، جارو زدن ،آب گرم کردن برای حمام بقیه و... نه تنها کوتاهی نمی کردند بلکه همواره پیشقدم نیز بودند همه این کارها به خاطر این بود که شوق شهادت داشتند و این روش شهدا بود.
گروه شناسایی اطلاعاتش روز به روز بیشتر و کامل تر می شد و قرار بود که نیروها از اصل غافلگیری استفاده کنند و نیروهای در خط دشمن را یا خفه کنند یا به هر طریقی که میتوانند از بین ببرند. بالاخره کار شناسایی تمام شد و منتظر دستور دکترچمران ماندیم تا عملیات را شروع کنیم.
#ادامہ_دارد...
@raisali_ir