خیلیها هستند که باغهای بزرگشون، پُر از درختهای پربارِ اناره و روی هر درخت، پُر از انارهای درشت و خوشگل؛
ولی دلشون نمیاد یه دونه از این انارها رو بی حساب و کتاب به کسی بدن.
بعضیها هم هستند که فقط یه درخت کوچک انار تو صحن حیاط خونهی قدیمیشون دارن، با چند تا انار ریز و نهچندان خوش قیافه؛
ولی وقتی مهمان خونهشون میشی، بهت اصرار میکنن که هر چند تاشو میخوای، برداری و با خودت ببری؛ بی حساب و کتاب.
این بعضیها شاید تعدادشون کم باشه، ولی پیش خدا کم نیستند. چه خوبه اگه باغ بزرگی نداریم یا حیاط خونهمون کوچکه، صحن دلمون بزرگ باشه.
خدایا، کمکمون کن تا بخلهامون رو ریشه کنیم، تا سخاوتمند بشیم؛ چون بهشت و باغهای بزرگ و خرمش، خانهی اهل سخاوته؛ چون تو، در همین دنیا هم روزی اهل سخاوت رو بی حساب و کتاب میدی.
خدایا، کمک کن تا دلهامون بزرگ شه، تا بزرگ شیم...
#سخاوت #صدقه #انفاق #ایثار #کمیته_امداد #احسان #تربیت
#همدلی #مواسات
🆔️ @rajaaei
🏴🏴🏴
👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری
از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر #خواندنی و #آموزنده است.
✨مىگويند:
۱- يكى از #اصحاب به #پيامبر بزرگ دوازده #درهم هديه كرد كه #لباس بگيرند.
۲- حضرت #قبول نمود و #على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيّه كرد و آورد.
۳- حضرت هنگامى كه ديد #تمام پولها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: آيا مىشود اين معامله را اقاله كنى؟( رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند)
"من پيراهن #ارزانتر مىخواهم".
۴- على باز مىگردد و مسأله را با فروشنده در ميان مىگذارد و
۵- او معامله را #اقاله مىكند و على پولها را به نزد پيامبر برمىگرداند.
پيامبر بزرگ مىخواهد #درسهايى بدهد؛ درسهايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مىشنويم و به گوش مىگيريم.
۶- پيامبر در راه به كنيزى برمىخورند كه در گوشهاى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مىكند.
درس اول، #سركشى و بازجويى و #دلجويى اوست، توجه به #گرفتار و #درمانده و #دلشكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مىترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد.
۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مىآورد و گرفتارى را از #غم و #حيرت بيرون مىكشد و
۸- به راه خود ادامه مىدهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مىخرد و در همانجا به بَر مىكند و به راه مىافتد و چه درسهايى كه با خود مىگذارد!
۹- در برگشت، برهنهاى فرياد مىزند: آيا كسى مرا مىپوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوششها فرو مىريزند، بپوشاند؟
رسول بزرگ #همان_لباس را كه خريدارى كرده بود، در #همانجا بر او مىپوشاند و خود باز مىگردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مىگردد و لباس خود را به او مىدهد تا اينكه براى #چندلحظه هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درسهاى ديگرى است!
۱۰- با چهار درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مىشود.
۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مىكند كه هنوز حيرتزده ايستاده است و مىگويد: مىترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مىافتد و درِ خانه مولاى او مىايستد و مىگويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ».
و چنين بود #رسم رسول بزرگ؛ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مىكرد و درود مىفرستاد و اگر جوابى نمىشنيد، باز مىگشت.
در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مىخواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم.
حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و #شفاعت كرد.
۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر #شفاعت و #تشريففرمايى شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و
۱۳- پيامبر شكر مىكند كه عجب #پول_بابركتى بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد!
امالى صدوق، ص 238
۱۴- ✅ در همين #سيره و داستان درسهايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مىتوان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و
۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مىدهد كه
✨"چگونه مىتوان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيشآمد بيشترين نتيجه را گرفت."
۱۶- اما من براى اين درسها #آمادگى ندارم.
۱۷- در حالى كه در #يك_انگشتم وسيله تأمين يك خانواده هست و
۱۸- در #يك_دستم جهاز يك دختر هست و
۱۹- بر #تنم پوشاك ده نفر هست و
۲۰- در #جيبم ذخيره يك ماه هست و
۲۱- در #سفرهام خوراك يك كاروان هست،
۲۲- باز مىگويم:
"بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!"
۲۴-🔺اگر روح
#ايثار و
#انفاق و
#قناعت و يا لااقل
#تكافل و
#عهدهدارى و
#سعى در حوايج و
#اهتمام به امور مسلمين در ما *زنده* مىشد، بسيارى از مسائل تأميناتى در همين #سطحِ_پايين #حل مىشد و به كمك فلان كس هم احتياج نمىافتاد.
۲۵- درست است كه آنها #بهتر و #بيشتر مىتوانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها #دسترسى نيست و گرفتارى آنها #زياد است، نمىتوان همينطور #نشست و #عذر تراشيد.
۲۶- هر كس بهاندازه #ظرفيت خود بايد #آب بردارد و به #تشنهكامان برساند،
۲۷- گرچه آنكه
#سقّاست و
#مشك و
#تشكيلات
دارد، #مسئوليت زيادترى دارد.
۲۸- هنگامى كه مسلمين در صدر اسلام #هيچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين
#ايثار و
#انفاق و
#عهدهدارى و
#تعاون و
#تكافل يكديگر را #نگه داشتند
۲۹- و لااقل
#انيس و
#غمخوار يكديگر بودند و
#نيروى_روحى و
#پشتوانه_روانى براى هم!
۳۰- در نتيجه از
#هيچ، به
#همه_چيز رسيدند.
#رسول_اعظم
#اسوه_حسنه
📗 علی صفایی حائری، روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: 187
🆔️ @rajaaei_ir