برای خرید دارویی وارد یک #داروخانه در خیابان قائم مقام فراهانی #تهران شدم.
در همان لحظه ورود و با همان نگاه متمایل به زمین، مشخص بود که هر دو خانم فروشنده (که بعد متوجه شدم یکی از آنها دکتر مسئول فنی داروخانه است)، کاملاً مُکَشَّفهاند؛ ولی برخورد اولیهشان خیلی محترمانه بود.
داشتم در ذهنم کلمات را مرتب میکردم تا به #کشف_حجاب آنها واکنشی مناسب و معقول نشان دهم، و البته نمیخواستم این واکنش فقط #ادای_تکلیف باشد؛ بلکه مثل همیشه برایم مهم بود یک #رفتار_سازنده و حتیالامکان منتهی به نتیجه داشته باشم.
در همین کمتر از یک دقیقهای که داشتم فکر میکردم و خانم متصدی سفارش من را گرفت و مشغول آماده کردن آن شده بود، متوجه شدم خانم دکتر شالش را تقریباً بهصورت کامل روی سرش کشیده است.
خانم متصدی هم با دیدن این صحنه، شالش رو روی سرش کشید؛ البته نه به کاملی خانم دکتر.
بعد از پرداخت پول و موقع خروج از داروخانه، با لحنی کاملاً محترمانه رو به آنها کردم و گفتم: از شما متشکرم؛ هم برای داروها، هم برای اینکه در چند دقیقهای که من اینجا بودم، احترام گذاشتید و #حجاب را رعایت کردید.
جالب بود؛ هر دو خوشحال شدند و برای این #تشکر از من تشکر کردند.
به نظرم آمد دیگر گفتن آنچه قبل از این در ذهنم آماده کرده بودم، درست و سازنده نیست و فعلاً باید به همین تشکر بسنده کنم.
با این امید که #تشخیص_وظیفه ام درست بوده باشد، از داروخانه خارج شدم.
هرچند بعید میدانم حاکمیت و مثلاً نهاد صادرکننده مجوز فعالیت یک داروخانه بهدرستی به وظایف خود در این باره عمل کرده باشد!
#تربیت
#نهی_از_منکر
#حکمرانی_فرهنگی
🆔 @rajaaei_ir
هدایت شده از 🔺دگرش
*هایده، سوریه، جلیلی...*
عصر روزی که سوریه سقوط کرد سوار تاکسی شدم. صدای آرام هایده در حال پخش بود و یک مرد میانسال با هیجان داشت از امکان وقوع تغییرات سریع در حکومت ایران میگفت. خوشحال از وقایع سوریه بود و امیدوار به تغییر سریع و چند هفتهای در ایران!
مدعی بود که اگر بخشی از ملت همراهی کنند میشود در یک روز همه سپاهیها و روحانیون را قتل عام کرد و تمام!
به راحتی میگفت مگر بیشتر از ۲۰۰ هزار نفر هستن؟! انگار کشتن ۲۰۰ هزار نفر در چند روز برایش امری ساده و کاملاً دستیافتنی به نظر میرسید!
چون چنین ایده خشتی را مطرح کرد و فضای بحث به سمت ترور رفت سعی کردم فضای گفتگو را عوض کنم.
اول با او ابراز همراهی کردم و اینکه مثلاً خوشحالم و امیدوارم به تغییر سریع ایران:)
اما بعد پرسیدم که آیا ایران و مردمش را شبیه سوریه میداند؟!
یعنی اینقدر ناراضی از حکومت و رهبری هستند و آنقدر مشتاق به سرنگونی که ما هم مثل سوریه بشویم و در چند روز حکومت سقوط کند؟
جوابی نداد و منتظر بود ببیند پاسخ من چیست!
گفتم که من مثل شما اینقدر خوشبین نیستم. چون احتمالا یادمان رفته است که همین چند ماه پیش، ۱۴ میلیون انسان در سن رای به سعید جلیلی رای دادند و رای او از ۴ میلیون ۱۰ سال قبل به ۱۴ میلیون امسال رسید!
این را که گفتم انگار سطلی آب سرد روی سر این دوست برانداز ریخته باشند!
یخ کرد و در لحظه همه روهایایش فرو ریخت و گفت که راست میگویم و اینطوری به قصه نگاه نکرده بوده و ...
فضا کاملا سکوت شد، این دوست پرشور صورتش را به سمت شیشه تاکسی برگرداند و فقط خیابان را نگاه کرد و فقط به راننده گفت تا جایی که میشود صدای هایده را بلند کن...
#تاکسی_نوشت
#جامعه_گردی
#تهران