هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
من همیشه عصر عاشورا احساس تحقیر شدگی دارم! وقتی می شنوم مردم شهری امام(ع) را خواندند، اما یاری نکردند و به جای آن، در خانه زانو بغل گرفتند. در مقابل گروه دیگری از همان شهر آمدند و امام من را تا عصر، زیر آفتاب تشنه نگهداشتند و غروب، سر صبر او را به شهادت رساندند و برهنه اش کردند و بر خاک بیابان بر بدنش اسب تاختند و سرش را به نیزه زدند و با خیال راحت به غارت خیمه هایش رفتند و فردا بدنش را رها کردند و بچه هایش را به اسارت بردند و...! بخاطر همین عصر عاشورا دلم می خواهد بروم جلوی حرم حضرت معصومه(س)، جلوی قبرستان شیخان، دسته های تبل و سنج ببینم! آنهایی که هیچ نمی خوانند و فقط تبل و سنج های بزرگ آورده اند و با حالت حماسی و با حداکثر صدا فقط #می_کوبند! بر سر ناامیدی و شکستی که در قلب من است می کوبند!
جمعه شب در ضاحیه عاشورا بود. اسرائیل سگ هاری است که سید ما را به نحوی به شهادت رساند که ما #تحقیر شویم! اما تبل و سنج ها کجاست؟ چرا از ماذنه مساجد، مارش حماسه پخش نمی شود؟ چرا موکب ها دیشب راه نیفتاد؟ صداها را آنقدر بلند کنید تا هیچ صدایی شنیده نشود، الا #صدای_نصرالله
#الا_ان_نصرالله_قریب
بجنبیم، تا سید نفسی تازه کند، وقت برگشتن است!
🆔 @social_theory