eitaa logo
محمد حسین رجبی دوانی
4.6هزار دنبال‌کننده
96 عکس
37 ویدیو
2 فایل
تنها کانال رسمی استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی جهت ارسال سوال و نظرات: @admin_admin14
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5796435116188240018.mp3
1.11M
📻 🚦حفاظت شدید امام عسکری از دوازدهمین حجت حق 🎙 استاد محمدحسین ویژه میلاد باسعادت حضرت علیه‌السلام 📲 @rajabidavani
4_5800757279217158290.mp3
703.6K
📻 🚦پس از ولادت امام علیه‌السلام چه شد... 🎙 استاد محمدحسین ویژه میلاد باسعادت حضرت علیه‌السلام 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین سالروز وفات سلام الله علیها 🚦مادرم کجاست؟! 📍سالروز ارتحال بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام را به همه مسلمانان به خصوص مخاطبان عزیز این کانال تسلیت عرض می کنم. 📍هنگام وفات علیهاالسلام حضرت سلام‌الله‌علیها پنج ساله بودند و به سبب عمق مصیبتی که بر پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وارد شده بود، آن حضرت رحلت مادر را از حضرت زهرا علیها‌السلام پنهان میکردند. 📍در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل است که می فرمایند وقتی حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفتند پیغمبر اکرم این مسئله را از حضرت زهرا علیهاالسلام پنهان فرموده بودند و فاطمه علیهاالسلام به آن حضرت پناه میبرد و دور پدر بزگوار خود میگشت و عرضه می‌داشت که یا رسول‌الله! مادرم کجاست؟ 📍پیغمبر که خود به شدت مصیبت زده بودند برای اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام دچار غم و اندوه نشود، به او جوابی نمیداد و چون حضرت زهرا از پدر پاسخی نمی گرفت به سراغ دیگران می رفت و از آن‌ها می پرسید و در آن موقعیت هم پیغمبر نمی‌دانستند چه به فاطمه بگویند تا او به سختی و ناراحتی نیفتد. 📍تا اینکه جبرئیل نازل شد و به پیامبر عرضه داشت که خداوند به فاطمه سلام میرساند. ای پیامبر! به او بگو مادرت در بهشت است. 🔸رسول خدا هم با ابلاغ سلام خداوند و پیام حضرت حق به وجود نازنین حضرت زهرا علیها‌السلام، هم خبر ارتحال مادر را دادند و هم بشارت جایگای والای حضرت خدیجه علیها‌السلام در نزد خداوند... 📲 @rajabidavani
4_5769174348875172437.mp3
445.3K
📻 🚦مادرم کجاست؟! 🎙استاد محمدحسین سالروز وفات سلام الله علیها 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦غربت علیه السلام میان یارانشان 📍امام مجتبی علیه السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر در صفین که تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍لذا امام مجتبی علیه السلام خواستند اینها در کوفه را تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانست ادامه بدهد. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 اما امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند این نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 🔸اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند . 📲 @rajabidavani
4_5886363214446332071.mp3
899.2K
📻 🚦غربت امام حسن علیه السلام و در نتیجه پذیرش صلح 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
🚨گفتگوی استاد دکتر محمد حسین رجبی با سایت khamenei.ir پیرامون عفو که با توجه به اتفاقات این روزها خواندن آن توصیه میشود https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=35149
🚦عفو به‌لحاظ لغوی و اصطلاحی به چه معناست و در آموزه‌های دینی چه جایگاهی دارد؟ 📍عفو و بخشش یکی از صفات برجسته‌ی ایجابی است که به‌عنوان یکی از ویژگی‌های خداوند متعال نیز شناخته می‌شود. چنان‌که می‌فرماید: «ان الله غفور رحیم». این بدان معناست که خداوند بخشنده است و انسانی هم که می‌خواهد متخلق به اخلاق الله بشود، باید در عرصه‌هایی که خداوند دارای چنین صفاتی است، خود را نیز بدان بیاراید. 📍در دین مبین اسلام، عفو در برابر کسی که به شما ظلم روا داشته است، اگر در موقعیت پشیمانی قرار گرفت و شما بر آن غلبه پیدا کردید، توصیه شده است. برای نمونه، اگر در دادگاهی، ظلم طرف مقابل اثبات شود و شخص متهم نیز ابراز ندامت کند، چنین وضعی محل عفو است. اما اگر کسی قلدری کند و ما به‌دلیل ترس عقب‌نشینی کنیم، چنین عفوی دارای ارزش نیست. عفو در مقام قدرت داشتن و از موضع قدرت، معنا پیدا می‌کند. در آموزه‌های دینی نیز عفو و بخشش دارای اهمیت فراوانی است؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «در عفو لذتی وجود دارد که در انتقام نیست.» این آموزه روح بزرگ اخلاقی و انسانی مدنظر در اسلام را نشان می‌دهد. 🚦*آیا در آموزه‌های دین اسلام عفو تحت هر شرایطی توصیه شده یا تابع شرایط خاص خود است؟ 📍نباید از عفو برداشت غلطی صورت پذیرد. همان‌طور که گفتم، اولاً پشیمانی از عمل و ثانیاً غلبه داشتن، از جمله مهم‌ترین شرایط عفو است. اسلام هم عفو و هم انتقام را در آموزه‌های اخلاقی خود مدنظر دارد. مثلا قصاص یک حق طبیعی است که خداوند متعال آن را قرار داده است تا هر زمان که فرد در معرض ظلم قرار می‌گیرد، بتواند از آن استفاده کند: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». 📍علاوه بر این، در حالتی که جرم جنبه‌ی اجتماعی داشته باشد، حتی در صورت عفو از سوی مظلوم نیز حکومت اسلامی نباید از جنبه‌ی عمومی جرم بگذرد تا جرم کردن و پس از آن بخشیده شدن، به یک عادت بد اجتماعی تبدیل نشود. در اینجا برای اینکه بدعت صورت نگیرد، حاکم شرع نمی‌تواند از جنبه‌ی عمومی جرم بگذرد. برای مثال، اگر کسی از طریق زورگیری مرتکب قتل شود، حتی اگر اولیای دم نیز از خون مقتول بگذرند، حاکم شرع مجازات دیگری را برای وی در نظر می‌گیرد تا این موضوع درس عبرتی برای سایرین شود. بنابراین براساس آموزه‌های دین اسلام، عفو تحت هر شرایطی و در همه‌ی مواقع مورد قبول نیست. 📍در عهد امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در زمانی که یک فرد زیر گوش فردی دیگر زده بود، پس از محاکمه امر بر آن شد که مضروب نیز عین آن کار را تکرار کند که مضروب (یا از سر ترس یا عفو) ضارب را بخشید. اما در مقابل حضرت فرمودند که اگر تو از حق خودت بگذری، من از حق جامعه نمی‌گذرم و ضارب را تعزیر کرد. 🚦اگر بخواهیم وارد سیره‌ی پیامبر اسلام شویم، نحوه‌ی برخورد ایشان با کسانی که مرتکب جرم و اشتباهی می‌شدند چگونه بود؟ 📍در ابتدا باید در نظر داشته باشیم که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم «رحمة للعالمین» بودند و آنچه به حق شخصی ایشان بازمی‌گشت، گذشت می‌کردند. اما اگر شخصی به اصل دین، باورها و جایگاه رسالت خدشه‌ای وارد می‌کرد، پیامبر اسلام گذشت نمی‌کردند. برای هر دوی این موارد می‌توان مثال‌هایی ذکر کرد. به‌طور کلی نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، عاملان به‌اصطلاح امروزی «جنگ سخت» (کسانی که پیکار می‌کردند و ضربه‌های جانی وارد می‌نمودند) را می‌بخشیدند. برای نمونه، ابوسفیان، وحشی (قاتل حمزه سیدالشهدا)، صفوان ‌بن ‌امیه (از بزرگان قریش)، مروان‌ بن‌ حکم، عبدالله‌ بن ‌سعد بن‌ ابی سرح و... در زمان فتح مکه ابراز پشیمانی کردند و پیامبر نیز در موضع قدرت قرار داشتند و آن‌ها را عفو کردند. 📍اما در نقطه‌ی مقابل، پیامبر جنایتکاران عرصه‌ی «جنگ نرم» را، از آنجایی که با باورهای مردم و جایگاه رسالت درافتاده بودند، عفو نمی‌کردند. دو نفر در این زمینه بسیار شاخص‌اند: یکی نضر بن ‌حارث که دست بر قضا پسرخاله‌ی پیامبر نیز بود و دیگری عقبه‌ بن‌ ابی‌ معیط. این دو شخص از راه‌های تبلیغاتی و نرم سراغ اسلام آمدند. آن‌ها به مدینه و سراغ یهودیان رفتند تا از آن‌ها علیه اسلام کمک بگیرند. مسائلی از یهود آموختند تا به خیال خود، از پیامبر بپرسند و حضرت نتواند پاسخ آن‌ها را دهد تا در نتیجه، رسالت ایشان ضایع شود. نضر بن ‌حارث که به ایران آمده و با داستان‌های ایرانی آشنا بود، زمانی که پیامبر در کنار دیوار کعبه از طریق بیان داستان‌های اقوام سلف (هود، ثمود و...) مردم را به اسلام دعوت می‌کردند، یک چهارپایه در مقابل پیامبر می‌گذاشت و مردم را به گوش دادن داستان‌های ایرانی فرامی‌خواند تا بدین‌وسیله مردم را از اطراف پیامبر پراکنده کند. بعدتر این فرد در جنگ بدر حضور داشت و البته قطره خونی نیز از بینی مسلمانان نریخت، اما در این جنگ به‌همراه هفتاد نفر از کفار اسیر شد.
📍حال علی رغم اینکه سیاست پیامبر کشتن اسرا نبود، در میان آن هفتاد نفر، با دریافت فدیه از ۶۸ نفر از اسرای جنگ بدر، تنها نضر بن ‌حارث و عقبه‌ بن‌ ابی‌معیط را نبخشید. در آن زمان وضع حکومت اسلامی (به‌لحاظ مالی) خیلی مناسب نبود و پیامبر با دریافت فدیه از اسرا جذب سرمایه می‌کرد، اما با وجود آنکه آن دو نفر سرمایه‌دار نیز بودند و می‌توانستند پول خوبی پرداخت کنند، به‌دلیل آنکه از طریق ابزارهای تبلیغاتی و روانی به‌سراغ اسلام آمده بودند، مورد عفو قرار نگرفتند و به دست امیرالمؤمنین علیه‌السلام به هلاکت رسیدند. 🚦جرم عقبه‌ بن ‌ابی ‌معیط چه بود؟ 📍عقبه‌ بن ‌ابی ‌معیط علاوه بر آموزش گرفتن از یهودیان به‌همراه نضر بن ‌حارث، جسارت بزرگی به جایگاه رسالت کرده بود. او که در همسایگی پیامبر اسلام زندگی می‌کرد، علی‌رغم آنکه مسلمان نبود، آداب همسایگی را در قبال پیامبر رعایت می‌کرد. رعایت حال پیامبر توسط وی موجب شده بود که اراذل قریش به وی بگویند که به پیامبر علاقه‌مند شده است و قصد گرویدن به اسلام دارد. هراندازه که عقبه انکار می‌کرد نیز آن‌ها نمی‌پذیرفتند و به او گفتند که باید اثبات کنی به پیامبر ارادتی نداری. عقبه برای اثبات همین موضوع روزی عبای خود را دور گردن پیامبر اسلام انداخت و می‌خواست ایشان را خفه کند که مردم جلوی او را گرفتند. حتی این کار نیز مورد پذیرش اراذل قریش قرار نگرفت و عقبه با انداختن آب دهان کثیف خود به صورت مبارک پیامبر اسلام، عدم ارادت خود را نشان داد. پیامبر اسلام (اگرچه که حق طبیعی ایشان مجازات کردن عقبه بود)، به‌دلیل توهین به جایگاه رسالت، خطاب به عقبه فرمودند روزی را می‌بینم که در جنگ به دست ما اسیر شدی و جزای کار خود را خواهی دید. سرانجام نیز عقبه در جنگ بدر اسیر شد. 🚦شاهد مثال دیگری در رابطه با عدم عفو پیامبر اسلام وجود دارد؟ 📍بله، در آن زمان شعر بزرگ‌ترین رسانه‌ی عرب بود و پیامبر اسلام نیز در چند مورد دستور قتل شاعرانی را صادر کرد که علیه اسلام فعالیت داشتند. یکی از آن‌ها کعب ‌بن‌ اشرف است که یهودی نیز بود. وی علیه مسلمانان شعر می‌سرود و زمانی که یک زن مسلمان پاسخ وی را دارد، اشعاری در وصف زنان مسلمان سرود و به نوامیس مسلمین توهین کرد. پیامبر اسلام نیز در مدینه و در زمان زمامداری، دستور قتل وی را صادر کرد. 📍عصما بنت مروان (همسر یزید بن ‌خطمی) نیز شاعره‌ای بود که اشعاری در جهت بر هم زدن آرامش روانی جامعه می‌سرود و پیامبر اسلام دستور قتل وی را نیز صادر کرد. پیامبر یک تازه‌مسلمان از قبیله‌ی عصما را (که کسی از مسلمان شدن وی خبر نداشت) مأمور کرد تا این شاعره را به قتل برساند. حتی در روز فتح مکه نیز که پیامبر عفو عمومی صادر کردند، دستور قتل دو شاعر زن را دادند و فرمودند اگر بر دیوار کعبه هم آویزان شوند، آن‌ها را می‌کشند. همین‌طور هم شد. 🚦امثال ابوسفیان که هم در نبرد سخت و هم در نبرد نرم حضور داشتند، چرا کشته نشدند؟ 📍حکم قتل ابوسفیان نیز صادر شده بود. پیامبر پس از جنگ احد، دستور قتل ایشان را صادر کرد، ولی فرستاده‌ی پیامبر (عمرو بن ‌امیه ضمری) شناسایی شد و امکان کار فراهم نیامد. علاوه بر این، جنبه‌ی نبرد سخت ابوسفیان غلبه داشت و این‌گونه نبود که از طریق مثلا شعر به جنگ با اسلام بیاید و تبلیغات خاصی علیه اسلام داشته باشد. اگر اقدامی هم می‌کرد، بیشتر بهانه‌ای بود که مسلمانان دست وی می‌دادند. برای مثال، داماد وی ابتدا اسلام آورد و پس از مدتی مجدداً از اسلام روی برگرداند. به همین دلیل، ابوسفیان به جدایی دخترش اعتراضی نکرد. همچنین در موردی نیز مسلمانان در ماه حرام جلوی کاروان وی را گرفتند و حتی یکی از محافظان او را نیز کشتند و بدین‌وسیله بهانه به دستش دادند. 📍علاوه بر این، ابوسفیان پیش از فتح مکه علی‌الظاهر اسلام آورد و این موضوع را از طریق عباس (عموی پیامبر) به محضر پیامبر اسلام رساند و اگر در زمان فتح مکه اسلام می‌آورد، امکان عدم عفو وی نیز وجود داشت.
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن 📍باعرض تسلیت فرارسیدن سالروز ضربت خوردن مولی‌الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام و شهادت جانگداز آن وجود مقدس به همه شیعیان جهان، درباره واقعه سحرگاه ۱۹ رمضان باید عرض کرد... 📍در ماه رمضان سال آخر عمر شریف آن وجود مقدس سال ۴۰ ام هجری، امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه در کوفه هرشب مهمان یکی از عزیزان و فرزندان خود بودند، گویی که آن حضرت میدانند آخرین ما رمضان و روزهای عمر شریفشان هست، لذا میخواستند با فرزندان خود بیشتر دیدار داشته باشند. 📍آن شب یعنی شب ۱۹ رمضان امیرالمومنین سلام الله علیه در خانه دخترخود ام‌کلثوم بودند و طبق نقل ام‌کلثوم، امیرمومنان علیه‌السلام برای نماز به مسجد نرفتند و نماز مغرب را در خانه اقامه فرمود و ام‌کلثوم برای آن وجود مقدس افطاری فراهم کرده بود حضرت بعد از تناول افطار تا هنگام سحر خواب در چشمان نداشت و مرتب از داخل خانه به حیاط می‌آمد و به آسمان نظر می افکند و می‌فرمود: این همان شبی است که خدا و رسولش به من وعده دادند. میگوید به آن حضرت عرض کردم چه چیز موجب شده که امشب خواب از شما گرفته شود. فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم کشته خواهم شد. 📍هنگامی که سپیده سر زد امیرالمومنین علیه‌السلام کمربند خود را محکم بست و بیرون آمد در حالیکه این شعر را میخواند: کمرت رابرای مرگ محکم ببند زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد و آنگاه که برتو وارد شد از مرگ جزع و بی تابی نکن... 📍حضرت هنگامی که به صحن خانه آمد مرغابی‌های خانه پیش حضرت آمدند و پرمیزدند و ناله و فریاد می‌کردند برخی از اهل خانه خواستند آنها را برانند اما امیرالمومنین علیه السلام فرمود آنها را واگذارید زیرا که نوحه‌گران هستد. 📍اما از سویی دیگر سحرگاه ۱۹ رمضان در مسجد جامع کوفه بود که ناگهان شنید اشعث بن قیس به عبدالرحمان بن ملجم مرادی میگوید ای پسر ملجم در کار خود شتاب کن که اگر صبح برسد رسوا خواهی شد. حجربن‌عدی متوجه توطئه آنها شد و به اشعث گفت: ای اعور یعنی ای یک چشم، میخواهی امیرالمومنین علیه‌السلام را به قتل برسانی؟ سپس با شتاب به سمت خانه امیرالمومنین علیه‌السلام آمد تا آن حضرت را از توطئه آگاه کند... 📍اما آن وجود مقدس خانه دختر خود ام کلثوم بود و ازراه دیگری به مسجد حرکت کرده بود. حجر وقتی از یافتن حضرت نا‌امید شد به سوی مسجد بازگشت اما دیگر دیر شده بود. 📍امیرمومنان علیه‌السلام وارد مسجد شد در حالی که قندیل‌های مسجد خاموش بود. آن حضرت در تاریکی چند رکعت نماز خواند و مدتی مشغول تعقیبات شد، سپس بر بام مسجد آمد و بانگ اذان سر داد و پس از اذان درحالی که خدا را تقدیس می‌کرد و صلوات می‌فرستاد به محراب رفت و به نماز ایستاد. 📍 همراه با (یکی از هم‌فکران خود در خوارج) در صف اول نماز جماعت قرار گرفتند و همفکر دیگر آنها به نام با فاصله‌ای از آنها ایستاد این سه خبیث لعنهم‌الله قرار گذاشته بودند یکی اقدام به قتل حضرت کند و در صورت عدم موفقیت دیگری وارد عمل شود. امیرالمومنین علیه‌السلام داشتند در رکعت اول به سجده دوم میرفتند که ابتدا با فریاد لاحکم‌الالله شمشیر کشید و به سوی آن حضرت حمله برد. اما شمشیر او به سقف مسجد گیرکرد و موفق نشد. 📍بلافاصله ابن ملجم با شمشیری کشیده به فرق مطهر امیرالمومنین ضربت زد و ضربه او درست همان جایی فرود آمد که سالها پیش در جنگ خندق ضربه‌ای وارد کرده بود. ضربه ابن ملجم لعنه الله فرق مطهر امیرمومنان سلام‌الله‌علیه را تا جایگاه سجده شکافت. امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه. 📍مردم به سوی محراب دویدند و آن حضرت را دیدند که در محراب افتاده و فرق مبارکش شکافته شده و خاک از کف محراب برمیگیرد و بر جای زخم و جراحت میریزد و این آیه شریفه را تلاوت می فرماید : (منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخری) یعنی شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز می‌گردانیم و از خاک بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم. سپس فرمود امر خدا فرا رسید و گفته پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم تحقق یافت. 🔹مردم دیدند که خون مبارک حضرت بر صورت و محاسن شریفش جاریست و محاسن به خون خضاب شده و در آن حال می‌فرماید: هذه ما وعدنا الله و الرسول این همان وعده ایست که خدا و پیغمبرش به من دادند... 📲 @rajabidavani
4_5796235030841788875.mp3
1.26M
📻 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن! 🎙استاد محمدحسین ایام شهادت 📲 @rajabidavani