✏️✏️
✏️
کشف آری، خلق خیر
1⃣دریافت
🔍نوشتن خودسازی، مطالعه و تعاملات اجتماعی قوی لازم دارد وقتی دریافت خوبی داشتیم کشف خوبی نیز خواهیم داشت.
🔍نویسندگی تولید و خلق نیست بلکه کشف است نویسنده صدای شخصیتهای داستان را میشنود، جهان داستان برایش افشامیشود صدای قلم را باید شنید به سمتش حرکت کرد نباید تولید کرد بلکه باید در بین شلوغیهای اطراف صدای سوژه را شنید تصویرش را دید. برای کشف سوژه باید چراغ قوه دست گرفت و به دنبال سوژه گشت آنگاه داستان خودش پله پله همراهمان میآید
🔍فکر کردن بزرگترین دشمن نوشتن است، فکر موجب تولید میشود همانطور که رفتار و گفتار ما با اطرافیانمان ریشه در بداهه دارد، نوشتن نیز ریشه در بداهه دارد و ریشه در فکر ندارد به این میگوئیم خلوص شخصیتی، نویسنده باید مراقبه داشته باشد، هر چیزی نخورد، هر چیزی نبیند و هر چیز را نخواند و هر چیزی را نشنود نویسندگان عاشق طبیعت اصیلی هستند که در آن آلودگی صوتی هم نباشد چون میخواهند در وجههی خلوص شخصیت خود به سر ببرند
🔍در موقع نوشتن باید افکار مزاحم مثل قسط عقب مانده و ... را رها کرد درست مثل زمانی که فردی دارد با شما صحبت میکند حتی اگر بچه بیاید بگوید مامان بادکنک مرا باد کن خواستهی کودک را به بعد موکول میکنی و سراپا گوش میشوی در هنگام نوشتن نیز باید سر و صدای اطراف را ساکت کنیم نویسنده خودش سکوت میکند و سایر ابعاد خود را نیز به سکوت دعوت میکند چون داستان حساس و مغرور است باید ذهن را از سایر مسائل دور کنیم و هر چه او میگوید را فقط تند تند بنویسیم تا یادمان نرود
🔍داستان ریشه در پیشینهی ما دارد یعنی اینکه زیست ما چگونه است، چه دیدهایم، چه خواندهایم، چه شنیدهایم مثلا اگر کتابهای خوبی که ژانر پلیسی دارند و یا فیلمهای پلیسی خوب ببینیم خودبخود ذهنمان به استقبال ژانر پلیسی میرود
🔍قلم هر نویسنده بستگی به پیشینهی زیستی و تجربهی زیستی او دارد لذا همهی قلمها یکسان نیست هر شخص سبک نوشتن مخصوص به خود دارد زیرا سبک نوشتن هر شخص بستگی به کتابهایی که خوانده و تیپ شخصیتیِ آدمهایی که دیده دارد
🔍نوشتن درست مثل خواب دیدن است ما هیچگاه نمیگوئیم بروم بخوابم تا خواب ببینم بلکه خواب خودش میآید سراغمان نه اینکه ما فکر کنیم تا خواب ببینیم، یعنی همانطور که به خوابمان فکر نمیکنیم و میگوئیم خواب دیدم نمیگوئیم خواب ساختم ما فکر نمیکنیم به اینکه بخوابم تا خواب فلان چیز را ببینم بلکه خواب خودش میآید
🔍نویسندگی مثل رانندگیست همانگونه که ما در دفعات اول فکر میکنیم اما بعد از دو ماه ناخودآگاه کلاج میگیریم، دنده عوض میکنیم و به تدریج رانندگی جزئی از ما میشود نویسندگی نیز همینگونه است البته اول کار نیاز به آموزش داریم
🔍نوشتن مانند تدریس کردن است وقتی تدریس کردی پس از تدریس به خودت میگویی عجب مطالب خوبی خودم از خودم یاد گرفتم، این همان خلوص و بداهه است که خودبخود و بدون فکر میآید که به دانش ما برنمیگردد، بلکه تحلیل ماست
اینکه میبینید خیلی افراد کلاس نویسندگی میروند تکنیک میآموزند ولی نمیتوانند بنویسند بخاطر این است که به خلوص نرسیدهاند
🔍چیزی بر داستان خود تحمیل نکنیم بلکه ببین خود داستان چه میگوید سکوت کنیم قوهی تفکر را ساکت کنیم تا ببینیم اقتضاء داستان چیست، گاهی باید احساساتمان را نیز ساکت کنیم
2⃣پرداخت
وقتی در باز میشود و ما داستان را کشف میکنیم سپس نوبت به نوشتن میرسد.
چند تکنیک برای نوشتن:
۱)جزئی نویسی: جزئیات موجب جذابیت داستان است والا قصه است جزئیات کارکترهای داستان را بنویسیم، حتی خواننده باید بوی قرمهسبزی داستان را استشمام کند
جزئیات را طراحی میکنیم تا جهان بصری ایجاد کنیم
۲)کوتاه نویسی
جملات را کوتاه بنویسیم، جملات طولانی مثل جادهی طولانی است که خسته و کلافه کننده است چون مخاطب دنبال کشمکش و تنوع است پس در جادهی داستان نیاز به دست انداز داریم تا تنوع ایجاد شود. بنابراین
از "و" کمتر استفاده کنیم بجای آن از نقطه استفاده کنیم تا جملات کوتاه و در ذهن مخاطب ماندگار شود
۳)بجای گفتن نشان بده
برای مخاطب شعار ندهیم، پیامی که میخواهیم به مخاطب منتقل کنیم را به او نشان دهیم چون مخاطب باید از ما روحیه بگیرد و به نتیجهی حسی برسد
فیلم موقعیت مهدی یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران بود که شعار نمیدهد
☘خلاصه اینکه
خلق اثر ممنوع چون خلاقیت یعنی از چیزی که نیست چیزی بوجود آوریم،نوشتن مثل نیروی الکتریسیته و نیروی جاذبه است باید کشف شود
جهان و عالم خاصی را باید کشف کنیم که شخصیتهای متفاوت در آن زندگی میکنند درب ورود به آن ایده است ایده ممکن است همان تصویر باشد
مراحل نویسندگی عبارتند از: دریافت،کشف روایت کردن کشفمان و سپس با یکسری پرسشها متنمان را تبدیل به داستان میکنیم
🖊مرضیه رمضانقاسم
#آموزش_داستاننویسی
🦋🐛@ramezan_ghasem110