تو با همه فرق داری... 👀فقط به رزق‌های مادی چشم ندوزیم. رزق‌های معنوی را چشم‌براه نگذاریم و از خدا درخواست‌شان کنیم مثلِ رزقِ شفاعت، رزقِ بیزاری از دشمنان آل‌الله علیهم‌صلوات‌الله رزق خون‌خواهی امام‌حسین در رکاب امام زمان أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ وَ رَزَقَنِی الْبَراءَهَ مِنْ اعْداءِکُمْ. وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ هُدًی ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ؛  نویسنده: مرضیه‌رمضان‌قاسم 🌺 #دلنوشته_هایم #شب_زیارتی_ارباب_بی‌کفن‌مان در ضمن بزرگواری که پرسیدن اجازه دارن از دلنوشته‌های اینجانب در پستها و استوریای اینستاگرام و توئیترشون استفاده کنند👇 "باید عرض کنم اشکال ندارد" زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

تحقیقات نشون داده نگاه‌کردن به آکواریوم بمدت 10 دقیقه می‌تونه فشارخون،استرس و ضربان قلب رو به شدت کاهش‌بده و خلق‌وخو رو بهترش کنه 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 ما عاشقان حسینی چونان ماهیان تشنه‌ایم که هر چند در ظاهر از حرم دوریم اما الطاف حسینی‌ به ما می‌رسد البته اگر دیدارِ حرم امسال مهیانشود دست از طلب برنمی‌داریم و به همین چشم‌انتظاری‌مان برای رسیدن به حرم سرخوش هستیم اربابم دریا بم 🖊نویسنده: ماهی دریایِ اباعبدالله "مرضیه‌ رمضان‌قاسم" #دلنوشته_هایم زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

خون گریه می‌کنم بخاطر تهمت‌هائی که به رهبرم می‌زنند. اما من فقط همین را می‌‌دانم همچون جدشان علی علیه‌السلام غریب‌اند. علی که باشی غریب گیرت می‌آورند.... 🖊نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم خندیـــد لب شما ، لب ما خندیـــد بارید دو چشمتان، دو چشمم بارید آقا تمام زندگـــی مایـــی تا ڪور شود هر آنڪه نتواند دید #رهبر_فرزانه #دلنوشته_هایم زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

👆بشنوید روز ۲شنبه از حرم امام‌رضا با ما تماس گرفته‌شد و گفتند روز ۳شنبه ارتباط مستقیم با حرم داریم و دیروز مداح آستان‌ قدس رضوی دل‌های هوائی ما را پرواز داد دور گنبد انیس‌النفوس.. حَرَمَم دیر شد و حالِ دلم بد شده‌بود دل بیچاره‌ی من راهی مشهد شده‌بود هر کسی گوشه‌ی این خاک، نگاری دارد دلِ دیوانه‌ی من عاشق گنبد شده‌بود ✨✨✨✨✨ و چقدر خوب واقفید من چه زمانی قدرت تاب‌آوری‌ام در زندگی رو به پایان است و شما در همان بزنگاه دستم را می‌گیرید و می‌برید مشهد اما دیروز منت نهادید و خانه‌ی ما را گوشه‌ای از حرم‌ امن‌تان قرار دادید و شعاعی از نور شمس‌الشموسی‌تان در منزل‌مان تاباندید، اکنون من، دلگرم‌تر از قبل به زندگی ادامه‌ می‌دهم تا در حرمان محبت‌تان ذوب شوم. ای حلّال مشکل، دلم می‌خواهد از ایوان طلای مشهدتان بال و پری دهید تا کربلائی‌شوم و در حرم حضرت عباس علیه‌السلام به مقام فنا نائل‌آیم، آخر حیف است من فانی در دنیا شوم. من کربلا لازمم و می‌دانم حواستان به کبوتر جلد گنبدتان هست و هوایش را دارید، من حتی هوائی شدنم را نیز مدیون شمایم زیرا تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد ✍نویسنده: مرضیه رمضان قاسم #دلنوشته_هایم #چهارشنبه_های_رضوی •••✾❀زنگ‌بیداری ایناهاش👇❀✾••• https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

جز وصلِ تو دل به هرچه بستم توبه...🌧 اگه مثل من به این نتیجه رسیدی عشق مجازی فقط نردبان رسیدن به عشق حقیقی است، این ویس رو که با صدای دلنشین دوست عزیزم "سرکار خانم زهرا حیرانی" هست رو گوش بدین اما یادت باشه همیشه هم نردبان لازم نیست اگه ببینند عشق‌مان واقعی‌است از عالم ملکوت برای‌مان ریسمان می‌اندازند و می‌گویند "تَعال" بیا بالا حیفِ توِ اینجا خودتو علّاف کنی من ماهی‌ام اما به سرم شور نهنگ است این برکه‌ بی‌حوصله اندازه‌ من نیست نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته_هایم ••✾❀زنگ‌بیداری 👇❀✾••• https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

⚫️ ابرمردی که به جمعِ یاران شهیدش پیوست شهر اصفهان در آستانه‌‌ هفته‌ دفاع مقدس شاهد عروج شیرمردی بود که سالیان متمادی با مجهز بودن به دو سلاح تقوا و نظم، درس دفاع از آرمان‌های دین مقدس اسلام را به تشنگان دانش آموخت دیشب شاگردان استاد شب یلدائی را سپری‌کردند و به برکت تغییر ساعت‌‌ها یکساعت بیشتر فرصت داشتند در سبک زندگی مهدوی‌ استاد تأمل‌کنند. درست است جسم انسان پس از مرگ محدود به مکانی خاص می‌شود اما برعکس روح او از قالب محدودیت زمان و مکان خارج می‌شود،حالا استاد بهتر از قبل خواهد توانست از تشنگان رفع عطش کند، فقط کافی‌ست با خلوص نیت یاعلی بگوئیم و قدم در مسیر تعالی بگذاریم دیروز در مراسم وداع با استادُ الاساتید، همو که در شب‌های محرم دل‌های‌کربلائی‌مان را درجای جای کربلا نمک‌گیر می‌کرد،آن هنگام که پدری داغ دیده در کنار پیکر فرزند رعنایش، قرار گرفت صحنه‌ی علی الدنیا بعدک العفا را به تصویر کشید. دیروز بالاخره زمان آن رسید که خانه‌ی قبر میو‌ه‌ی دلِ حاج حسن مهدوی را تحویل بگیرد و او با اعتقادی راسخ چندین بار فرمودند: پسرم، قلبم،تو را به امام‌حسین می‌سپارم اما من با حاج حسن مهدوی عرضی دارم:حاج حسن، شما دیروز پسرتان را به اباعبدالله‌الحسین سپردید خوشا به سعادتتان به خوب مامنی سپردید،اما در کربلا یه وقت و ساعتی عقیله‌ی بنی‌هاشم اومدند با برادر وداع‌کنند زبانحال‌‌ زینب کبری سپردمت بخدا و به ریگهای بیابان سپردمت به‌غبار و به خارهای مغیلان به گوش خاک‌سپردم تنت‌بپوشاند بد است اینکه ببیند کسی تنت عریان 🖊نویسنده:مرضیه‌رمضان‌قاسم #دلنوشته_هایم #وداع_با_شهید_مهدوی @ramezan_ghasem110

از بچه‌گی تاکنون سعی می‌کنم حامل خبر خوب باشم. اغلب ما همین‌طور هستیم ولی چه می‌شود کرد اینجا دنیاست...🥀 این روزها دلم یک خبر خوش می‌خواهد از آن خبرهائی که آدم از شنیدنش اشک شوق بریزد. از همان خبرهائی که قولش را به ما داده‌اند و هیچ خبری جز شنیدن خبر ظهور قلب مجروح از فراق هم‌نوعان‌مان را مرهم نمی‌گذارد. یابن الحسن من به جمله‌ی دل به دل راه دارد ایمان دارم و می‌دانم شما نیز دلتنگ ما هستید. فقط کافی است منتظر باشیم، منتظر واقعی    امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: ◾️منتظر بودن، ◽️با وَرَع بودن، ◾️اخلاق بزرگوارانه داشتن. یابن‌الحسن تا من نرفته‌ام بیائید چون گمان نمی‌کنم رجعت کنم این روزها بیشتر درک می‌کنیم که مبتلا به دوری هستیم ای کاش یک روز همه‌ی کاربران می‌نوشتند کسی سفر نکرده بلکه آن سفر کرده به سوی ما بازگشته بنفسی انت یابن‌الحسن فاصبر پایان شب سیه سپید است منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحر خیز جوانش برسد خواندنی‌تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد و چقدر خوب که می‌دانم خدائی داریم که جابر است و جبران می‌کند تمام داغ‌هائی را که دیده‌ایم... خدایا شکرت که طلبه‌ام و خودت می‌دانی برای چه شاکر طلبه‌بودنم، هستم... و در آخر جمله‌ای با یار سفر کرده‌مان: حضرت علامه‌ی حسن‌زاده‌ی آملی من این جمله‌ای که فرمودید کتاب‌ها بساتین علماء هستند را با تک تک سلول‌هایم درک کردم... از خدا بخواهید درک سایر مطالب‌تان را نیز به بنده عطا فرماید. نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته_هایم #در_رثای_حضرت_علامه‌ی_حسن_زاده‌ی_آملی @ramezan_ghasem110

نزد کریم هرکه فقیر است بُرده‌است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم به دوران کودکی‌ام که می‌اندیشم لبخند رضایت بر لبم نقش می‌بندد، خصوصا ایامی که در مشهد مهمان امام رئوف می‌شدیم، یادم نمی‌رود گم‌شدن‌هایم در حرم را، براستی که این گم‌شدن‌ها خودش پیدا شدن بود، وقتی به اطرافم می‌نگریستم و خبری از مادر، پدر و سایر همسفران نبود توجه‌ام جلب میزبان می‌شد و میزبان چه زود دستم را در دستان والدینم می‌گذاشت. امام مهربانم من هیچ تغییری نکرده‌ام هنوز همان کودکی هستم که وقتی در هیاهوی دنیا گم می‌شود با سخن گفتن با شما خواه از دور و یا نزدیک، خودش را می‌یابد فقط با این تفاوت که اگر در کودکی گاهی در هیاهو و همهمه گم می‌شد اما اکنون هر آن و هر لحظه خود را گمشده‌ای می‌بیند که در هیاهوی دنیا مبهوت است. ای امام رئوف مرا به پدر مهربانم اباصالح‌المهدی می‌‌رسانید؟ 🖊نویسنده: مرضیه رمضان قاسم #دلنوشته_هایم #چهارشنبه_های_رضوی ••✾❀زنگ‌بیداری 👇❀✾••• https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932e

🚪کجاست درب ورودی به سمتِ خدا؟ مولای من مدتی بود دلنوشته‌هایم مبدل به دل‌گویه شده بود زیرا قلم توان نگارش آنها را نداشت. اما امروز به توصیه‌ی یکی از دوستانم برای‌تان چند خطی می‌نگارم. یابن‌الحسن قبل از دوران طلبگی گویی کمتر داشتمتان، نه بر سر خوان کرمتان اینگونه به وضوح نشسته بودم و نه اینقدر نبودن ظاهری‌تان آزارم می‌داد. حال که طلبه شده‌ام و در بین سرها، سرگردانتان شده‌ام می‌دانم که بیشتر مرا مشمول الطاف بی‌کرانتان می‌کنید. جمعه‌ها بیشتر احساس یتیمی می‌کنم، زیرا حالِ کودک بازیگوشی را دارم که دستش از دست پدر مهربانش رها شده و در بازار دنیا گمگشته است و در جستجوی پدر، ندبه سر می‌دهد. پدر مهربانم می‌دانم هستید اما چون نمی‌دانم کجائید، سراسیمه و مضطر نغمه‌ی "اَيْنَ بابُ اللهِ الَّذي مِنْهُ يُؤْتي" سر می‌دهم تا فتح بابی شود، آنگاه با اشک شوق، آوا سر دهم بنفسی انت... 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم #دلنوشته_هایم ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

"وداع با جنت" هنگام‌ وداع با عتبات عالیات، حال پدر و مادرت آدم و هوا را داری که از بهشت به زمین هبوط کردند و مدتها در فراق بهشت گریستند؛ من نيز همچون پدر و مادرم به این امید باز‌می‌گردم تا دوباره خودشان تفضل کنند و توبه‌ام را بپذیرند و باز چشمم به جنت الحسین و... مُنوّر گردد. حال با تأسی به پدر و مادرم به پنج نور مقدس متوسل می‌شوم بگذار تا بخوانم کلمات آشنا را: اِلَهِی یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ‏ الْإِحْسَان‏» گرچه از نجف و کربلا دورم شکر لله امام رضا دارم در حریمش زائرِ نجفم با سلامی مسافرِ نجفم صحن‌هایش بهشت این دنیاست چون حریمش جنت الزهراست کُنجِ باب‌الجواد، عرشِ خداست چون نسیمش نسیمِ کرببلاست درحرم هر غروب، بی‌تابم یادِ صحن و سرایِ اربابم 🖊مرضیه رمضان قاسم #وداع #دلنوشته_هایم #چهارشنبه_های_رضوی ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

🛶 یابن‌الحسن نشسته‌ام که تو اذن پریدنم بدهی که من همیشه‌ی دنیا کبوترت باشم قایقی منتظر است تا مرا از دنیا به عُقبی ببرد اما من بی‌خیال قایق شده‌ام و در ساحل چشم‌براه معمار دلها، گاهی نیم‌خیزمی‌شوم، گاهی می‌ایستم، آخر به خود قول داده‌ام تا او را نبینم و در رکابش شهید نشوم سوار بر قایق نشوم اما "والامر الیه" تا صبح قضا سهل و سهیلش به که باشد تا شام قدر رجعت و میلش به که باشد در بزم وصالش همه کس طالب دیدار تا یار که را خواهد و میلش به که باشد من از حضرت فاطمه‌ی معصومه‌ -سلام‌الله‌علیها- این درس را آموخته‌ام که سرگردان و شیدای امام‌زمانم باشم... به تمنای تو دریا شده‌ام در ره عشق تو مانا شده‌ام اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج✨ 🖊مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته_هایم #سه‌شنبه‌های_مهدوی #رحلت_حضرت_فاطمه_معصومه ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

🌸🌈🌸 سفری بر بال خیال آرام آرام در کوچه بازارهای بغداد قدم میزنم و تورقی می کنم نهج البلاغه ی ذهن را کدام حکمت، کدام خطبه و کدامین نامه.... و این بار این کلام دلنشین تان جان را جلا می دهم وقتی در پاسخ کسی که گفت: « یا امیرالمومنین برادرم نیتش این بود که با شما در جنگ صفین شرکت کند💚 اما معذور بود.» و شما فرمودید: اگر نیّتش این بوده که با ما باشد با ما بوده است و نه تنها برادر تو با ما بود ، بلکه با ما بوده اند کسانیکه هنوز در رحم های مادرانند و افرادی که هنوز درصُلبِ پدرانند و تا دامنه قیامت ، اگر افرادی یافت شوند که واقعاً از صمیم قلب نیّت وآرزویشان این باشد که«ای کاش علی را درک می کردیم و در رکاب او می جنگیدیم» ما آن ها را جزو اصحاب خود می شماریم .💫 به مزار سید رضی میرسم نسیم و خنکای روح سید جان را می نوازد و چقدر این مکان خنکای مادی و معنویش زیاد است برادر زائری را می بینم که در خنکای حرم سید چه خواب راحتی رفته انگار تمام دنیا را سه طلاقه کرده است. به ضریح نزدیک می شوم. دستانی که سالیان سال به عشق مولایم علی قلم زده را به ضریح می فشارم اشک چشمانم گویی با دستان رابطه ی دوجانبه دارند مروارید اشک بر روی ضریح می غلتد. از حرم سید خارج می شوم به سمت حرم باب الحوائج علیه السلام✨ اگر با صفای دل همراه شدی حال از کدامین در وارد می شوی؟ باب المراد؟ باب القبله؟ باب صاحب الزمان؟✨💫✨💫 پس از دومرحله تفتیش گوشی موبایل را به امانتداری داده و کفش ها را به کفشداری و فارغ از همه و همه از باب القبله وارد حریمش می شوم مقابل سراشیبی حریمش توقفی و سلامی سلام آقااا به سراشیبی باب القبله تو سراشیبی قبرم آقا منو تنها نگذار نگاهم به گنبد می افتد✨ حِسّتون چیه وقتی نگاهتون به گنبد افتاد!؟ آقای من! چقدر حریمتان بوی مشهد و قم می دهد دستانم به ضریح گره خورده‌اند! زیارتی و نمازی و سپس کفش و گوشی را از امانتداری می گیرم و از باب المراد خارج شده و به همراهانم ملحق می شوم ساعت 7 به وقت عاشقی است. مرضیه رمضان قاسم 🌱 #دلنوشته_هایم @ramezan_ghasem110