eitaa logo
مرضیه‌ رمضان‌قاسم (ضیافت قلم)
639 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
111 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌒 قصه‌ی شب كشاورزی بود هر سال که گندم میكاشت، ضرر میكرد. تا اینكہ یك سال تصمیم گرفت، با خدا شریك شود و زراعتش را شریكی بكارد. اول زمستان موقع بذرپاشی نذر كرد كه هنگام برداشت محصول، نصف آن را در راہ خدا، بین فقرا و مستمندان تقسیم كند. اتفاقاً آن سال، سال خوبی شد و محصول زیادی گیرش آمد. هنگام درو از همسایه‌هایش كمك گرفت و گندمها را درو كرد و خرمن زد. اما طمع بر او غالب شد و تمام گندمها را بار خر كرد و به خانه‌اش برد و گفت: «خدایا، امسال تمام زراعت مال من، سال بعد همه اش مال تو!» از قضا سال بعد هم سال خیلی خوبی شد، اما باز طمع نگذاشت كه مرد كشاورز نذرش را ادا كند. باز رو كرد به خدا و گفت: «ای خدا، امسال هم اگر اجازہ دهی، تمام گندم‌ها را من میبرم و در عوض دو سال پشت سر هم، برای تو كشت میكنم!» سال سوم از دو سال قبل هم بهتر بود و مرد كشاورز مجبور شد، از همسایگانش چند تا خر و جوال (خورجین) بگیرد، تا بتواند محصول را به خانه برساند. وقتی روانه شهر شد، در راہ با خدا راز و نیاز میكرد كه: «خدایا، قول میدهم سه سال آیندہ همه گندم‌ها را در راہ تو بدهم!!» همینطور كه داشت این حرفها را میزد، به رودخانه‌ای رسید. خرها را راند، تا از رودخانه عبور كنند كه ناگهان باران شدیدی بارید و سیلابی راہ افتاد و تمام گندم‌ها و خرها و خورحین‌ها را یكجا برد. مرد بیچاره دستپاچه شد و به كوہ بلندی پناہ برد و با ناراحتی داد زد: «هی خدا! گندم‌ها مال خودت، خرها و جوال‌های(خورجین) مردم را كجا میبری؟» 🇮🇷🇵🇸 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110  
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆نجوای شبانه 🔻 قصه‌ی شب در بیمارستان‌ها معمولا حوالی ساعت ده صبح، دکتر به همراه پرستار وارد اتاق بیماران می‌شود؛ چندین تخت داخل اتاق‌ است، دکتر می‌گوید:«به این کباب بدهید، به تخت کناری غذا ندهید، به آن یکی سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته بی‌نمک بدهید، به این آش بدهید، به این‌ بیسکوئیت بدهید و ....» دکتر تجویزهای متفاوت صادر می‌کند اما همه‌ی بیماران رضایت دارند و هیچ‌کدام اعتراض نمی‌کنند؛ چون همگی می‌دانند دکتر خیرشان را می‌خواهد؛ حتی کسی هم که پزشک گفته به او غذا ندهید، او نیز معترض نمی‌شود، بلکه متوجه می‌شود که امروز عمل جراحی دارد، بنابراین نباید غذا بخورد‌. حال اگر بیمار بلند شود و لب به اعتراض گشاید و بگوید: چرا به آن مریض کباب بدهند و به من هیچی ندهند، دکتر می‌فهمد که این شخص مشکل در فهم و درک دارد. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی دادی ولی به من ندادی، چنین باور و رفتاری حاکی از این است که مشکل ادراکی و ضعف در معرفت‌شناسی داریم، خدای حکیم را نشناخته‌ و قضا و قدر الهی را نیز نفهمیده‌ایم، زیرا اگر او را می‌شناختیم، به حکمتش دل می‌سپردیم، راضی به رضا و قضا و قدرش می‌شدیم و همان‌طور که مریض می‌فهمد و به دکتر اعتراض نمی‌کند، ما هم در هنگام نزول مشکلات اعتراض نمی‌کردیم و نمی‌گفتیم: "خدایا چرا من" و هنگامی که خدا نعمت به دیگران عطا می‌کرد نمی‌گفتیم: "چرا من نه". 🖊دیگر نوشتی که مرضیه رمضان‌قاسم اندکی در آن تصرف نمود؛ و قسمت بُلد شده برداشت و تجربه‌ی شخصی خودش است. ╔   ☕️🖊๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110