السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین سال قمری داره نو میشه، چه خوبه امشب آب و جارویی به دلامون بزنیم... به نیابت از همه‌ی عاشقای ارباب به امید اینکه همگی از یاوران فرزندش حضرت مهدی باشیم... تار و پود دلم با مِهر اربابم گره خورده است ارباب خوبم لباس سیاه من بیرق عزای توست که بر سر درِ دل زده‌ام خدایا مرگم‌ را در مجلس عزای اربابم قرار ده 🎥این کلیپ رو حتما گوش بده چون خیلی حال دلمونو خوب می‌کنه مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم #اذن_دخول_محرم

"زنگ بیدارباش" کرونا همان آزمون‌ میان ترمی است که ما را آماده‌ی پایان ترم می‌کند. کرونا فرصتی‌ست برای خودشناسی و معرفت‌نفس. این‌ روزها ضعف‌مان هویداتر است الهی من هیچ هیچ هیچچچچچچچچم ضعیف و حقیر و مسکین به درگاهت آمدم یارب ارحم ضعف بدنی کرونا به من آموخت فرصتم اندک است باید گام‌ها را مستحکم‌ بردارم. الهی تنها دارائی من دو سلاح است ۱) سلاح دعا ۲) سلاح اشک امروز دعا کنیم برای همه‌ی آنهائی که مبتلا به این بیماری منحوس‌ شده‌اند. خدایا به اشک چشم بیماران و چشم‌انتظاران "عجل‌لولیک‌الفرج" یا صاحب‌الزمان ذهنم لبریز از واژگانی‌ست که تو را می‌خواند اما نه مثل کوفیان من سرگردان توام. من در واژه‌ واژه‌گان کتابها، در سطر سطر رساله‌ها، در کلام استاد و در هر صدم ثانیه تو را می‌جویم ای امیرکاروان مرا دریاب ای آنکه نزدیک‌تر از من به منی مولای من در روز زیارتی امام رئوف کجائی مشهد یا کربلائی؟ دست‌های خالی‌ام دخیل پنجره فولاد شده‌اند تا شفای بیماران را طلب کنند، اکنون عرضه می‌دارم یا ایها‌الرئوف بیمار فراقم من و وصل است دوایم بحق علی‌بن‌موسی‌الرضا‌ "اللهم‌اشف‌کل‌مریض" ✍نویسنده: مرضیه‌رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم #چهارشنبه_های_رضوی

هیچ‌‌کس نمی‌تواند برای پدر و مادرش سنگ تمام بگذارد پس کم‌لطفی ممنوع ذکر فداکاری مادر بماند برای بعد و اما پدر پدر جوانى خود را قربانی خانواده می‌کند جمعه و شنبه ندارد،جمعه خاطره‌‌ی حلیم شیر و عدسی لبخند شیرینی بر لب ايجاد و دیدگانم را نمناک می‌کند 💔قلب پدر پولادین نیست،قلب او نیز شکننده است، بی‌مهری‌ها را می‌بیند،می‌شنود اما دم‌نمی‌زند 🔹اگر براى تجدید قوا با دوستان و همکارانش به تفریح برود،محکوم به رفیق باز بودن می‌شود 🔸اگر برای رفع خستگی در خانه بماند مي‌گويند چه تنبل 🔹اگر برای تأدیب فرزندان آنها را سرزنش كند به او برچسب عصبانيت زده‌می‌شود 🔸اگر در منزل به همسرش کمک نکند او را زورگو وسلطه‌جو می‌نامند 🔹اگر در امور منزل به همسرش کمک کند و برای او ارزش قائل شود او را زن ذليل خطاب می‌کنند 🔸 اگر به مادرش احترام بگذارد و حرف شنوى از او داشته باشد،او را بچه ننه لقب‌دهند ☀️پدر خورشیدی که پرتو نورش گرمابخش جان‌هاست و قلب مهربانش اگر چه گاهی از بی‌مهری‌ها تَرَک‌برمی‌دارد اما باز سکان‌دار خانواده است ⚡️قضاوت نکنیم‌ باید مواظب نحوه‌ی برخورد خود باشیم حرف‌های‌ ما دست دارند گاهی دست‌گیر هستند و گاه دست و پاگیر برخی حرفها دستی می‌شود برای فشردن بیخ گلو و تنفس را دشوار می‌کنند برخی دست‌ها احیاگرند 👣حرف‌های‌مان پا دارند پاهائی که گاهی ردپای سنگین‌شان تا سالیان سال برجای می‌ماند 👀حرفهاي‌مان چشم‌دارند چشم هائی که گاه حزن و گاه شوق می‌آفرینند ✅کلام‌تان شیرین و شورآفرین باد 🖊نویسنده:مرضیه رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم

دستانت برای همه رو شده است برو این دام بر مرغی دگر نِه دیگر همه می‌دانند که تو همان پیرزنی که لباس عروس بر تن کرده است. يَا دُنْيَا ... غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ . مولی الموحدین شب در محراب عبادت ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود مى‌پيچيد و می‌فرمود : اى دنيا از من دور شو، براى من خودنمايى مى‌كنى شيفته من شده‌اى تا روزى در دل من جاى گيرى هرگز. برو غير مرا بفريب، كه مرا به تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده‌ام، تا بازگشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت. نهج البلاغه، حکمت ۷۷ همیشه دوستی رو انتخاب کنیم که دلش آنقدر بزرگ باشد که برا جا شدن در دلش مجبور نباشیم خودمان را کوچیک کنیم دنیا دلش خیلی کوچیکه ارزش دوستی رو نداره باور کن این روزها چقدر بوی هجران می‌آید باور داری که ما مسافریم؟ الهی اَغننی بِتدبیرکَ عن تدبیری خدایا بی نیازم کن به تدبیر خودت از تدبیر خودم                                دعای عرفه با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن ✍نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم #مناجات_با_خدا

🏆قوریِ عزتِ‌نفس 💶 خانم‌ها وقتی از همسر تقاضای پول کنند ولی آبی از دست همسرشان نَچِکد، به دنبال دست و پا کردن کار درآمدزائی برای خود هستند و اگر تیرشان به سنگ بخورد و موفق به کاریابی نشوند، آخرین تیر خلاص‌شان این توصیه‌ی مادرانه است که زیرِگوشِ دخترشان زمزمه می‌کنند: دخترم! دَرسَت را خوب بخوان به جائی برسی تا مثل من‌ دستت مقابل همسرت دراز نباشد، ای کاش مادران به جای تشویق دختران به اشتغال، پسران‌شان را به مدیریت صحیح هزینه‌های زندگی توصیه‌می‌کردند، تا بانوان سرزمین‌مان مجبور نباشند برای مبلغی ناچیز شخصیت خود را پائین آورند و با لبیک نگفتن همسر روح‌شان جریحه‌دار شود، همچنین مجبور نشوند اشتغال به شغل‌هائی داشته‌باشند که برازنده‌ی یک بانو نیست و ساعات طلائی که باید در کنار فرزندان سپری کنند را در بیرون از منزل تلف کنند‌. ♦️ یادش بخیر بچه‌تر از الان که بودم، علاوه بر پول توجیبیِ ماهانه و هفتگی که از مامان و بابا می‌گرفتم، مادر یک قوری در ویترین منزل گذاشته بودند تا هرگاه پول لازم داشتیم به کسی رو نزنیم و از قوری قرض بگیریم. من برای خرید کادوی روز پدر و مادر، از پسنداز شخصی خودم خرج‌می‌کردم و اگر مبلغی کسری داشتم، از قوری می‌گرفتم و به موقع قرضم را ادا می‌کردم. ای‌کاش همه‌ی خانه‌هاقوریِ عزت‌نفس‌ داشت‌ 🖊نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم بازنشر یادداشتم در صدای حوزه👇 https://v-o-h.ir/socialservice/24569/24569/ و نویسندگان حوزوی👇 @howzavian #دلنوشته‌هایم زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

🎥 📺 ⁉️ بین‌ِ خودمان‌ می‌ماند، شما بدی را چگونه‌ پاسخ‌ می‌دهید؟ 🎤 یکی از اطرافیانم فرد اصیلی است، اصیل که می‌گویم منظورم این است که هرگز نخواسته بدی را با بدی پاسخ دهد و هیچ‌گاه اصالت خود را که مصنوع خالق تبارک است و هنگام آفرینش انسان بخود فتبارک‌الله گفته است را در کوچه‌ پس کوچه‌های عالم خاکی از یاد نبرده‌است اصلا خودش انتخاب کرده است هیچ‌گاه همرنگ جماعت نشود. این روزها که خوب بودن و یکرنگی را حمل بر سادگی می‌کنند بگذار ساده بمانیم چون سادگی گرچه تاوان سنگینی دارد اما مثل لباس ساده است که هیچ‌گاه از مُد نمی‌افتد. گاه مشاهده‌ی انسان‌هائی که با خلوص صیقل خورده‌اند و مبدل به الماسی گرانبها شده‌اند توقع ما را بالا می‌برد و می‌خواهیم همه مثل آنها باشند، اما یادمان باشد درست است در دنیا افراد بهشتی فراوان‌اند اما اینجا همه‌نوع آدمی پیدا می‌شود چون اینجا بهشت نیست... 🖊نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #بخشش #دلنوشته‌هایم #سواد_عاطفی زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

✔️امضاء به آخرین سه‌شنبه‌ی ماه محرم خوش اومدین برای دوران‌های زندگی بشر تقسیم‌بندی‌های متعدد با مبانی مختلف شده‌است که برخی از آنها صحیح و برخی دیگر ناصواب است. به عنوان مثال آگوست کنت دوران‌ها را تقسیم می‌کند به دوران الهی،علمی و... اما من برخلاف کنت در نقد ایشان دوران زندگی خود را تقسیم می‌کنم دو دوره، دوران جاهلیت باجهان‌بینی مادی و دوران ظهور اسلام با جهان بینی الهی که با ورودم به حوزه آغاز شد. در دوران جاهلیت علاقه‌ی وافر به تماشای بازی فوتبال داشتم اما از خدا که پنهان نیست الان نیز علاقه دارم و اگر فرصتی مهیا شود هدفمند و با جهان‌بینی‌الهی آن را تماشا می‌کنم، اکنون فقط به شنیدن نتایج آن بسنده‌می‌کنم اما در عصر جاهلیت تماشای فوتبال جزء‌ لاینفک زندگی‌ام بود. مدرسه‌ی ما خیابان شاهزید بود یک روز که با دوستان از مدرسه برمی‌گشتیم همهمه و هیاهوی عجیبی آن مکان را برداشته بود، علت را جویا شدیم گفتند: احمدرضا عابدزاده کاپیتان و دروازه‌بان تیم‌ملی جمهوری اسلامی ایران از استرالیا بازگشته و همشهریان برای استقبال و تشکر از زحمات او در بازی ایران و استرالیا دم منزل پدرش جمع شده‌‌اند. من و دوستانم تا این حرف را شنیدیم می‌خواستیم بال در بیاوریم فقط همگی دلشوره‌ی این را داشتیم که اگر به استقبال عابدزاده برویم خانواده نگران‌مان شوند که یکدفعه فاطمه حل‌المسائل گروه‌مان گفت اشکال ندارد منزل ما که نزدیک است بیائید تماس بگیرید و به خانواده‌‌تان اطلاع دهید. ما هم از خدا خواسته تماس گرفتیم و والدین نیز اجازه را صادر کردند. خلاصه یک ساعتی مقابل منزل پدرِ عابدزاده که نه، بلکه سر کوچه‌ی پدرش بلکه چون جمعیت زیادی آنجا جمع شده بودند دیگر در کوچه جائی برای ما نبود، پاهای‌مان داشت می‌بُرید، خسته و تشنه و گرسنگی هم که مزید بر علت شده بود، که یکدفعه یک آقائی نفس‌زنان آمد و گفت پروازش تاخیر داشته بعدازظهر میاد، کلام او اثر آب‌جوش را داشت خشم همه به جوش آمد و ما نیز دست از پا درازتر به منزل بازگشتیم. بعدازظهر که هیچ‌کدام‌مان نرفتیم اما شنیدیم مردم با جمعیت چندین برابر باز جمع‌شده بودند و آقای عابد زاده هم روی برگه‌های از قبل آماده شده امضا کرده بود و مردم هم سر و دست شکسته بودند تا امضا بگیرند. یا صاحب‌الزمان تمام شهر را گشته‌ام، اما دلبری به خوبی شما ندیده‌ام‌، امضا‌های این و آن به چه کار آید وقتی امضای شما پای پرونده‌ام نباشد. خوشبختی یعنی امام زمان تو را از بین هزاران هزار عاشق برگزیند و مدال خادمی بر گردنت بیندازد. امضاهای این و آن‌ همانند اسکناس بدون نخ است که تا امضای شما پای آن نباشد از اعتبار ساقط است. کسی که دلخوشی‌اش لبخند مهدی فاطمه نباشد، گدای لبخند این و آن است و دیگران به محض اینکه مطلع شوند لبخندشان خریدار دارد لبخندهای‌شان را احتکار می‌کنند. مولای من پرونده‌ی اعمالم مهر تایید شما را کم دارد. نامه‌ی اعمالم هرچند از اعمال صالح تهی است اما دلم مالامال از امید است، می‌دانم لبخند شما سیئات را مبدل به حسنات می‌‌کند. قلبم به تپش افتاده مبادا مولایم بگویند این اعمال بوی ریا، شهرت، شهوت و... می‌دهد. ای گل نرگس می‌خواهم اعمالم عطر شما را بگیرد پس مفاتیح‌الجنان را برمی‌دارم و عدیله می‌خوانم مبادا شیطان ایمانم را بِرُباید و تاجری ورشکسته‌شوم. آری شیطان برای شکست دادن ما خستگی‌ناپدیر برپا ایستاده«لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»۱۶ اعراف اما من زرنگ‌‌تر از او دست در دستان پدر گذاشته‌ام و می‌بینم که شیطان از شدت خشم برایم شاخ و شانه می‌کشد که اگر راست می‌گوئی و مردی دستت را از دست امامت رها کن.... از او تبری می‌جویم و می‌گویم نامردم اگر دستم را از دستان مولایم رها‌کنم آنگاه دستانم را به علامت تجدید میثاق با امامِ زمانم در هم قفل می‌کنم و در حالی که قفل لبها را گشوده‌ام زمزمه‌ می‌کنم: اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً وقتی میان نفس و هوس جنگ می‌شود قلبم یک چشم‌به‌هم‌زدنی سنگ می‌شود آقا ببخش که سَرَم گرم زندگی‌ست کمتر دلم برای شما تنگ می‌شود اللّهم عجّل لولیک الفرج نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم 🌹@ramezan_ghasem110⚽️

⛈"دلنوشته‌ی شبانه" وقتی دستمون به آسمون نمی‌رسه باید دلمونو آسمونی کنیم قبول داری؟ در اولین شب‌جمعه از ماه صفر به آسمان خیره‌‌می‌شوم تا بجویمت. در عظمتت غرق می‌شوم تویی که همیشه با منی و حتی لحظه‌ای مرا رها نمی‌کنی. تو بامن بودی و هستی و خواهی ماند تا ابد و همین بودنت مرا دلگرم می‌کند... من می‌چینم برایت سفره‌ی دلتنگی‌ام را و حال و آینده‌ام با ذکر توست که بخیر می‌‌شود. همه حرفهایم حتی همانهائی را که هنوز به زبان جاری‌نکرده‌ام را می‌دانی اما با این وجود باز می‌گوئی دردها و خواسته‌هایم را برایت بازگو کنم، شاید می‌خواهی بودنت را از یاد نبرم. کاش هیچ‌گاه یادم نرود که هستی ... ماهی اگر دریا را فراموش کند آب از آب تکان نمی‌خورد، خدا نکند دریا ماهی را فراموش کند. اما چه خوب که دریای جودت فراموشی‌ناپذیر‌است‌... گاهی هوای دل ابری می‌شود، رعد و برقی می‌زند و برای خورشیدِ پشتِ اَبرت سکوتم را می‌شکنم، لب به سخن می‌گشایم و می‌بارم، هر چند او نیز از احوالم باخبرست و بیش از خودم بر احوالم واقف.‌.. الهی من در دل هوای یوسف زهرا دارم آتنا قبلِ سفر، یار سفرکرده‌مان را... "من‌دوستتدارم‌شدیدا"یابن‌زهرا تکرارکن بخشِ نخستینِ کلامم را  یوسف زهرا ای کاش برای عاقبت‌بخیری‌ام دعا کنید... ✍نویسنده:مرضیه‌رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم #مناجات •••✾❀زنگ‌بیداری 👇❀✾••• https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

💞 💞 💞 💞💞 💞 💞 💞 "خدمت به خلق" خدمت به خلق خیلی خوب است اما یادمان باشد خانواده هم خلق هستند. مسیر اصلی تقرب به خداوند متعال در بستر خانواده است؛ یعنی در تعامل با افراد تکراری‌ای که هر روز آنها را می‌بینیم و شاید برخی محبت‌کردن به افراد تکراری برای‌‌شان سخت شده باشد. خدمت کردن و خوب رفتارکردن با کسانی که برای‌مان تکراری نشده‌اند و هر روز با آنها در ارتباط نیستیم هنر چندانی لازم ندارد، اگر هنرمند هستیم با خانوادۀ خود خوش‌اخلاق باشیم. چون اصل خوش‌اخلاقی، اول در خانه است. دوستی می‌گفت تا دو سال قبل ماشین نداشتیم همسرم هر موقع نیازمند به ماشین می‌شدیم، ماشین همکارشان را امانت می‌گرفتند و همیشه آرزو می‌کرد ای کاش آن ماشین از آن او بود. تا اینکه همکار ایشان مضطر به پول شد و مجبور شد ماشین‌اش را زیر قیمت بفروشد و خوشبختانه ما خریدیم. اما الان شوهرم با وجود اینکه ماشین کم‌خرج و خوبی نصیب‌مان شده همیشه می‌گوید: این سعیدی هم خوب تونست این ماشین لَکَنته‌شو به ما بندازه‌هاااا😡 امیدوارم نسبت به داشته‌هامون دل‌زده نشیم. خدا ما رو قدردان نعماتی که داریم قرار دهد. الهی از ان‌شاء‌الله‌هایمان بکاه و بر الحمدالله‌هایمان بیفزا😉 🖊نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم #سواد_عاطفی زنگ بیداری 🕰 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

۰ تا ۱۰۰ را بسپاریم به خدا خدا کفایت می‌کند امروز دیدم قفل مرکزی ماشین خراب شده، در سمت راننده قفل نمی‌شد. در سمت راننده رو گذاشتم کنار دیوار تا مشخص نشه بازه، یه آیه‌الکرسی خوندم و رفتم و اومدم. خنده‌‌ام گرفت اما خنده‌ی تلخی بود، به خودم گفتم: بنده‌ی خدا همیشه توکل بایدت نه فقط وقتی خرت رو پل گیره، از خودم خجالت کشیدم... بیا همه‌یِ جزئیات و کلیات زندگی‌مونو به خدا بسپاریم، نه فقط مشکلات‌مونو... 🖊مرضیه‌ رمضان‌قاسم #سواد_بندگی #دلنوشته‌هایم ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

خوش‌بحال بعضیا همونهائی که: "راهبَرَن" نه "راهزن" میان کنارت هُلت میدن تا بِبَرنت به سمت جلو نه اینکه تو رو پس بزنند تا خودشون برَن جلو چون از رسیدنت لذت میبَرَن. درست مثل آب زلال هستند، اونهائی که سخت‌ترین کارها رو آسون و آب خوردن برات جلوه میدن و تو رو به سمت هدفت راهیت می‌کنن و کنارتن، حواسشون هست که نفهمی اونا بودن که بزرگترین لطف رو در حقّت انجام دادن. (｡◕‿◕｡) من که بحالشون غبطه می‌خورم چون خوش‌قلب‌ترین آدمای دنیا هستن. دلشون به وسعت آسمون و مهرشون به عمق دریاس 🖊نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم #سواد_عاطفی #دلنوشته‌هایم ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

🐈 🏭 🐈 🏭🐈 🏭 🐈 🏭 🐈 🏭 🐈 🐈 "شهر گربه‌ها" همیشه در پشت ضرب المثلها منظورمون رو صاف و پوست کنده به طرف مقابل بدون هیچ آداب و ترتیبی می‌رسونیم. یکی از این ضرب المثل‌ها گربه رقصاندن است. گربه رقصاندن یعنی کارهای بیهوده و بچگانه و بی مغز انجام دادن‌. گربه رخصاندن را شنیده بودم ولی تاکنون ندیده بودم، به قول مادر بزرگ خدابیامرزم آدم با این چشمای کوچولوش چه چیزها که نمی‌بینه. به استادمون گفتیم: استاد دعا کنید برا نوجَوونا استاد گفتند فعلا که خودمون بیشتر به دعا محتاجیم. "والا به خدا" خدایا آخِر و عاقبت همه‌مونو ختم بخیر کن... خدا اون روز رو نیاره که از ايمان و اعتقاداتم عدول کنم، مهم نیس کی بودم و کجا بودم، من دعای عدیله لازمم اما نه فقط در حرم‌ امامان بلکه در حَضَر، هم اللّٰهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، إِنِّى قَدْ أَوْدَعْتُكَ يَقِينِى هٰذَا وَثَباتَ دِینی خدایا! ای مهربان‌ترین مهربانان همانا من این یقین و استواری دینم را به تو سپردم... 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم #دلنوشته‌هایم ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef