فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مشهد یکپارچه در سوگ عزای نبی مکرم اسلام(ص) و سبط اکبرش
🔹همزمان با سالروز رحلت پیامبر اسلام(ص) و امام حسن مجتبی(ع) شهر مشهد با حضور میلیونی عزاداران در حرم مطهر رضوی و خیابانهای اطراف غرق در غم و اندوه است.
@ranggarang
◾️ آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان فی مصیبة جَدک المظلوم و ساعدالله قلبک الشریف فی هذه المصیبة ، و لعن الله اعدائکم و جعلنا الله من موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف
▪️ عَظَمَ الله اُجورنا وَ اُجورکُم
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با همین دروغ ها دربهدرم کردند...
آخرین صحبت های مجید کاظمی (متهم حادثه تروریستی خانه اصفهان)
🔥سهم فریبخوردگان شد ندامت و چوبهدار
سهم سلبریتی و اپوزیسیون، شادی ، اقامت و عشقوحال...
🔴براندازهای عزیز این فیلم هارو ببینید و عبرت بگیرید،
قبل از اینکه با طناب پوسیدهی دشمن داخل چاه بیفتید
و با آینده و سرنوشت خودتون بازی کنید و دیگه راه برگشتی براتون باقی نمونه...
@ranggarang
🌹 از مبارزه خسته نشو
💚 امام خامنهای: «درس امام رضا علیهالسلام به همهی ما این است که ای مسلمان! از مبارزه خسته نشو. نخواب چون دشمن همیشه بیدار است و در شکلهای مختلف و در لباسها و نقابهای گوناگون و با آرایشهای رنگارنگ ظاهر میشود؛ چشم تیزی داشته باشید، دشمن را بشناسید و راه مبارزهی با دشمن را بلد بشوید و مثل علیبنموسیالرضا از اول تا آخر مبارزه را ادامه بدهید.»
✌️☝️🪴
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
@ranggarang
#سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
قسمت سیزدهم
🔵عاقبت ریا
هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم.
🔆 نیک که به راحتی می توانست قدم بردارد، با دیدن وضع من به عقب برگشت و از من خواست که دستم را برگردن او آویزم، تا شاید کمکم کند.
❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم،
✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد.
🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟
🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد.
💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟
✨نیک لبخندی زد و گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی.
❓گفتم: کدام مزد؟!
گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی.
✅باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد.
حسرت و ندامت وجودم را فرا گرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی؟!
🔵مقام شهیدان
🔷همچنان حرکت خود را در دل یک دشت بیانتها ادامه میدادیم؛ در حالی که گرمای طاقتفرسای آسمان برای لحظهای قطع نمیشد. خستگیِ راه امانم را بریده بود، دیگر در تنم توان نمانده بود.
💥در این هنگام صدایی را از دور شنیدم. سرم را به سمت راست دشت چرخاندم، با صحنه عجیبی مواجه شدم.
🌼 صفی از افراد را دیدم که با سرعت غیر قابل تصور پهنه دشت را شکافتند و رفتند. تنها غباری از مسیر آنها باقی ماند.
◾️ از تعجب ایستادم و لحظاتی به مسیر غبار برخاسته، نگاه کردم و گفتم: اینها چه کسانی بودند؟!
نیک گفت: اینها گروهی از شهیدان بودند.
با شگفتی تکرار کردم: شهیدان ؟!!!
گفت: آری، شهیدان.
گفتم: مقصدشان کجاست؟
گفت: وادی السلام.
با تعجب سرم را به سمت نیک چرخاندم و پرسیدم: وادی السلام ؟!
گفت: آری.
گفتم: ما مدتهاست که این مسافت طولانی و پررنج و محنت را بر خود هموار کردهایم، تا روزی به وادی السلام برسیم؛
آنگاه تو میگویی، آنان با اینچنین سرعتی به سمت وادی السلام در حرکتند؟ مگر میان ما و آنان چه تفاوت است؟
🌸نیک در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، گفت:
تو در دنیا افتان و خیزان خدا را عبادت میکردی و حالا نیز بایستی با سختی راه را طی کنی.
تو کجا و شهیدان کجا که اولین قطرهای که از خونشان بر زمین مینشیند، تمام گناهانشان را از میان بر میدارد. و راه را بر ایشان هموار میسازد.
🌺در روز رستاخیز نیز شهیدان، جزو اولین کسانی خواهند بود که به بهشت وارد میشوند آنها راه صد ساله دنیا را یک شبه پیمودند، حالا هم وادی بزرگ برهوت را در یک چشم بر هم زدن طی میکنند.
🍃به مقام شهیدان غبطه بسیار خوردم و زیر لب زمزمه کردم: طوبی لَهُما وَ حُسنُ مَآب...
✍ادامه دارد..
@ranggarang
51.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ اَلــسَّلٰامُ عَـلَّـیـْکَــــ یٰــآ غَــرَّیــبَـــ▪️
"اَلِــغُــرَّبــاٰءِ"
زیٰــارَتــــ نــاٰمـــہِ إِمٰــام رِضّــٰاٰ عَــلَّـیـْـہِ
"اَلْــسَّـلاٰم"
اَلْسَّــلاَمُ عَــلَـيْــكَ يَـاٰ وَلِـــےَّ اَللَّـــہِ
"وَ"
اِبْــنَ وَلِـيِّـــہِ اَلْسَّــلاَمُ عَـلَــيْـكَـــ
يَـاٰ حُـجَّــةَ اَللَّـــہِ وَ اِبْـنَ حُـجَّـتِـــہِ
سَــلاٰم بَـر تـو اِے وَلّــےِ خُـداٰ
فَــرزَنــد وَلّــےِ خُـداٰ سَـلاٰم بَــر
تـو اِےِ حُـجَّـتــ خُـداٰ فَــرزَنــد
"حُـــجَّــتـــِ خُــــداٰ"
@ranggarang