#شیطان_شناسی
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_صد_دوازدهم 🎬:
شراره تمام قدرتش را به کار گرفت، نه تنها خود بلکه از قدرت موکلین دوستان و اساتیدش هم کمک می گرفت و از هر طرف به خانوادهٔ روح الله حمله می کرد و از طرفی دیگر مدام جادوی محبت برای روح الله بکار می برد و بالاخره بعد از گذشت دو سال از مرگ سعید، انگار روح الله نرم شده بود و در یک روز زمستانی تلاشش به بار نشست و روح الله جواب پیام هایش را داد، فرصتی پیش امده بود که شراره به هیچ وقت نمی خواست ان را از دست دهد، پس ناز و عشوه را همراه با مظلوم نمایی و محبت نثار روح الله می کرد.
فاطمه خوش حال از اینکه بعد از مدتها تلاش بالاخره روح الله موفق شده بود خانه ای در تبریز بخرد و با ذوق زیاد به خانه جدید اسباب کشی کرد، این روزها حال فاطمه دگرگون بود، او توانسته بود با خواندن قران و سرگرم کردن خود با کتاب های مختلف و همچنین انجام ورزش های مختلف بر بیماری اش غلبه کند، درست است که از لحاظ جسمی حالش خوب بود اما روحش مدام در تلاطم بود، فاطمه مدام صداهای عجیب و غریب داخل خانه می شنید، گاهی اوقات برق خانه خود به خود خاموش و روشن میشد و وسایل خانه جابه جا میشد وبعضی شبها، سایه های وحشتناکی بر در و دیوار می دید، سایه هایی که انگار می خواست به او و بچه هایش حمله کنند، اما فاطمه از این مسائل با کسی حتی روح الله حرفی نمیزد و چون نمی خواست اطرافیان او را دیوانه بدانند و از طرفی نمی خواست شیرینی آمدن به خانه جدید بر اهل خانه زهر شود.
صبح زود بود، به خاطر بیماری کرونا زینب و عباس داخل خانه از طریق فضای مجازی سر کلاس درس حاضر میشدند، مدتی بود که روح الله در مقطع دکترای دانشگاه تهران پذیرفته شده بود و اوهم کلاس مجازی داشت ولی امروز فرق می کرد، روح الله به فاطمه گفته بود که یکی از امتحانات را باید حضوری بدهد و این اولین دروغی بود که به همسرش گفته بود، اولین دروغی که بنیان خانواده اش را می لرزاند و اگر ادامه می داد حتما خانواده از هم می پاشید.
روح الله صبحانه را خورد و با عجله مشغول لباس پوشیدن بود، او راهی تهران بود و باید زودتر حرکت می کرد، فاطمه که عاشق روح الله در پیراهن سفید بود و او را به یاد روز عروسی شان می انداخت، جلو آمد و شروع به بستن دکمه های پیراهن کرد.
روح الله همانطور که مبهوت حرکات فاطمه بود و انگار وجدانش ناراحت بود، دست گرم فاطمه را در دستش گرفت و گفت: خودم می بندم عزیزم..
فاطمه به سمت کت خاکستری روح الله رفت و همانطور کت را روی شانه های همسرش می انداخت گفت: وظیفه است آقایی...ان شاالله به سلامتی بری و برگردی و این امتحان را خوب خوب بدی که میدی و بعد از روی میز توالت دسته پولی را برداشت داخل جیب کت روح الله گذاشت.
روح الله نگاهی به پول ها کرد و گفت: عه این همه پول از کجا اوردی؟
فاطمه لبخندی زد و گفت: ماییم دیگه اجیل مجیل کردیم ظاهر شد و بعد بوسه ای از گونه او گرفت و ادامه داد: می دونم الان خونه خریدی دستت خالی خالیه، ببخش این پولا کم هستن ولی پول رفیق راه آدم هست همرات باشه خوبه...
روح الله سرش را از شرمندگی پایین انداخت و فاطمه فکر می کرد به خاطر اینکه جیب شوهرش خالی ست اینگونه شرمنده شده، اما نمی دانست که روح الله شرمنده از این بود که با پول پس انداز فاطمه می خواهد برود تا هووی او را عقد کند.
و فاطمه هیچ وقت به او نگفت که این پول عیدی بچه هاست و پس انداز قلک زینب و عباس...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
@ranggarang
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:🌸
از پسنديده ترين اخلاق پيامبران، راستگويان، شهداء و صالحين، گشاده رويى به هنگام زيارت و دست به هم دادن و خوش آمدگويى هنگام ديدار است.💎💞✅🌺
📚(كنزالعمال، ج 9، ص39، ح 24826)
@ranggarang
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
التماس دعا
اسم پنجشنبه كه می آيد ناخودآگاه
ياد مسافران بهشتی میافتيم
با هدیه ای به زیبایی
فاتحه وصلوات یادی کنیم ازهمه ی آنها...
روحشون شاد
ویادشون گرامی...
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پنجشنبه
🍃 بروید سر قبر پدر و مادرتان
آنها شما را می بینند و خوشحال می شوند
🎙شهید دستغیب ره
#ببینید_و_برای_دیگران_ارسال_کنید.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️♦️پنجشنبه است
بیاد عزیزان خفته در وادی خاموشان
کسانی که روزی زینت بخش
محفلمان بودند و حالا نیازمند
یاد و خیرات و مبرات شما.
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
【اَلسَّـلامُ عَـلىٰ اَهْـلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ
مِـنْ أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
یـا أَهْـلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
کَیْفَ وَجَدْتُـمْ قَـوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مِـنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَـقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
اِغْفِـرْ لِمَـنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
وَحْشُرْنا فی زُمْـرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مُحَمَّـدٌ رَسُـولُ اللهِ عَـلیٌّ وَلِیٌّ الله】
〖اَللّهُـمَّ اغْفِـرْ لِلمُؤمِنیـنَ وَالمُؤمِنَاتِ
وَالمُسلِمیـنَ وَالمُسلِمَـاتِ
اَلاَحیَـاءِ مِنهُـم وَالاَمـوَاتِ
تَابِـع بَینَنَا وَ بَینَهُـم بِالخَیـراتِ
اِنَّکَ مُجیـبُ الدَعَـوَاتِ
اِنَّکَ غافِـرَ الذَنـبِ وَالخَطیئَاتِ
وَ اِنَّکَ عَـلىٰ کُلِّ شَـیءٍ قَدیـرٌ
بِحُرمَـةِ الفَاتِحـةِ مَـعَ الصَّلَـوَاتِ〗
🌷اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ🌷
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شب جمعه است
✨🌷✨ هدیه به ارواح #شهدا و امام عزیز، مومنین و مومنات و پدران و
مادران فاتحه ای بخوانید.
@ranggarang
امام على عليه السلام:
مَن تَتَبَّعَ خَفِيّاتِ العُيوبِ حَرَمَهُ اللّهُ مَوَدّاتِ القُلوبِ
هر كس در پىِ عيب هاى پوشيده مردم باشد، خداوند، او را از دوستىِ دل ها محروم مى كند
غررالحكم حدیث5197
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : ویژگی ها و صفت هایی که موجب عاقبت بخیری میشود
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
@ranggarang
20 راه ساده برای ارتباط با خدا و آرامش
1. حین انجام کارهای روزمره ذکر خدا را بگویید.
2. هر روز دقایقی را به داشتههایتان بیاندیشید و خدا را شکر کنید.
3. از خدا برای انجام کارهایی که برای انجامشان بیعلاقه هستید صبوری بخواهید.
4. از خدا برای همه آشنایانتان چیزهای خوب بخواهید.
5. برای اصلاح روابطتان با دیگران از خدا کمک بخواهید.
6. هنگام گپ و گفت با دوستان و آشنایانتان به یاد خدا باشید و از او تشکر کنید.
7. اگر در گذشته اتفاق بدی برایتان افتاده است از اینکه توانستهاید آن را پشت سر بگذارید و خدا شما را تنها نگذاشته است سپاسگزار باشید.
8. بدیها و اشتباهات خود را روی کاغذ بنویسید و بابت همه آنها از خدا طلب بخشش کنید.
9. خدا هر روز با نعمتهایش شما را غافلگیر میکند پس هر روز طوری رو به خدا باشید که بداند قدر این غافلگیری شیرین را میدانید.
10. حتی اگر تا الان هم زندگی به شما سخت گرفته است باز هم خدا را شکر کنید چون همواره آیندهای برای داشتن یک زندگی شیرین وجود دارد.
11. اگر پیش آمده که به کسی غیر از خدا دل ببندید و امیدوار باشید که گره از کارتان باز کند بابتش از خدا طلب بخشش کنید.
12. آدمهای پرحرف زمان کمی برای صحبت کردن با خدا پیدا میکنند پس سعی کنید کم حرف زدن را تمرین کنید.
13. خدا بدون چشم داشت نعمتهایش را به شما داده درحالیکه خیلی از وقت ها از فرمانش سرپیچی کردهاید و دوست خوبی برایش نبودهاید. پس شما هم گاهی بدون چشم داشت به کسانی که دوست نمیدارید هدیه بدهید.
14. حتی وقتی بیمار هستید و از درد آن زجر میکشید بابت این که این بیماری دائمی نیست و خدا سلامتیتان را به شما بازخواهد گرداند از خدا ممنون باشید.
15. خداوند برخلاف مقامات بالا رتبه زمینی تنها مقام والایی است که برای ملاقات کردنش سلسله مراتبی را در نظر نگرفته است. پس از این فرصت بهره ببرید و همواره او را مناجات کنید.
16. برای موقع خوابتان برنامهریزی کنید تا خوابتان هم موجب ارتباط شما با خدا شود؛ قبل از خواب سورههای حمد، ناس و فلق را بخوانید و در حالی که وضو دارید رو به قبله بخوابید.
17. هنگام خواب فقط به خوبیها و نکات مثبت دیگران فکر کنید و در مورد خودتان هم فقط چیزهای مثبتی را که در زندگی دارید مدنظر قرار بدهید و شکرگزاری کنید.
18. هر وقت یکی از عزیزانتان برای شما کاری انجام میدهد همواره در نظر داشته باشید که خدای عزیزتری پشت آنها ایستاده و همواره مراقبتان خواهد بود.
19. از خدا بخواهید که ذهن و زبان شما را از چیزهای مهمل و بیهوده پاکسازی کند.
20. از خدا اراده و پشتکار بخواهید که به جای ارتکاب گناه و توبه کردن اصلاً به سمت گناه نروید.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈تحقیقات فلکی نشان می دهد که ارکان کعبه درست به سمت چهار جهت اصلی (شرق، غرب، شمال و جنوب) قرار گرفته است.
🌸این تحقیقات تاکید دارد «حجرالاسود» به سمت شرق، «رکن یمانی» به سمت جنوب، «رکن شامی» به سمت شمال و «رکن عراقی» نیز به سمت غرب قرار گرفته است.
🍁همچنین تحقیقات نشان داده است که کعبه مشرفه دقیقاً در مرکز کره زمین قرار گرفته است. در سال 1977، جهان با کشف یک حقیقت علمی جدید مبنی بر اینکه مکه مکرمه مرکز خشکی های کره زمین می باشد، به شدت دچار شگفتی گشت. این کشف نتیجه تلاش و کاوش های مستمر چند ساله ای بود که با مطالعات زیاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافیایی و رسم جدول و نقشه های جغرافیایی بدست آمد.
@ranggarang
🍃🍂ســرگذشـــت ارواح
ســــــرگردان بـــــ😱ــــرزخ🍃🍂
#قسمــــت〖بیست_ششم〗
🔺به هادی گفتم: گفته پیغمبر است که اگر مبتلا را دیدی، آهسته شکر حق گوی که او نشنود و دلش نسوزد.
هادی گفت: آن حکم دنیا بود که اهل لا إله إلّا اللَّه در ظاهر محترم بودند، ولی در اینجا که روز جزا و سزاست، باید بلند تشکّر نمود که افسوس و غصّه شخص مبتلا بیشتر شود و کلّیه آنچه در غیب و مستور بوده، تدریجاً ظاهر و روشن گردد.
🔆 گویا از تاریکی به روشنایی و از کوری به بینایی و از خواب به بیداری میرویم. دنیا ظلمتکده و پژمرده است که:
✨ «وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ»؛ ⇦ و همانا سرای آخرت زندگانی واقعی است.
✨ «إِنَّ اللَّهَ جاعِلُ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ»».
🔻دیدم ابتلائات زیاد شد، زمین به شدّت میلرزد و هوا طوفانی و تاریک گردیده و از آسمان مثل تگرگ سنگ میبارد و در دو طرف راه، محشر کبرایی رخ داده و گرفتاران به هیاکل مُوحشی (قیافههای وحشتناک) درآمدهاند و در تلاش و در آن لجن های داغ غرق هستند و اگر پساز زحمتهایی خود را از لجنها بیرون کشند، سنگی از آسمان به سرشان خورده، دوباره مثل میخی به زمین فرو میروند.
☜ از این صورتِ واویلا (حال مرگبار) در وحشت فوقالعادهای افتادم و بدنم لرزید. از هادی پرسیدم: این چه زمینی است و این مبتلایان کیانند که عذابشان سخت دردناک است؟
به طوری باریدن سنگ از آسمان شدّت کرده بود که هادی در بالای سر من در پرواز بود و از خوف رنگش پریده و قوایش سستی گرفته بود.
⭕ جواب داد: «این زمین، همان زمین شهوت است و گرفتاران از اهل لواطند. تو سرعت کن! تا مگر از میان آنها به زودی خارج شویم که:
✨ الراضی بفعل قوم أو الداخل فیهم ولم یخرج، فهو منهم؛
⇦ هر کس به کار گروهی راضی باشد و یا در میان آنها بوده و خارج نشود، جزو آنان محسوب میگردد.
◽ گفتم: این لجنهای میان راه - که حقیقتاً شهوت آدمی است و به این صورت درآمده - به واسطه چسبندگی که دارد، اسب را سر نمیدهد که سرعت کند.
هادی گفت: چاره نیست! سپر را بر روی سر بگیر که سنگی به تو نخورد، چند تازیانه هم به اسب آشنا کن، بلکه به توفیق و مدد الهی از این بلا خلاص گردیم؛
✨«أ لم تکن أرض اللَّه واسعة، فتهاجروا فیها»؛
⇦ آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید.
◾ دو فرسخ بیش نمانده که از این بلا خلاص شویم.
من خود را جمع نمودم و چند شلّاقی به عقب اسب نواختم و با رکاب به پهلوی او زدم، اسب دم خود را حرکت داد و خود را گردباد کرد و باد به پره بینی انداخت و چون باد صرصر (تند و سخت) پریدن گرفت. هادی که همیشه در بالای سر من همچون شهباز در پرواز بود، عقب افتاد و من هم سرگرم خواندنِ [این آیه شدم] که: ✨ «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّمآءِ وَالأَرْضِ»؛
⇦ از هم سبقت گیرید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن به پهنای آسمان و زمین است.
⚡ناگهان سیاه ملعون هم چون دیو زرد خود را به من رسانید، اسب از هیکل او رم خورد و مرا به زمین زد و اعضایم همه درهم خرد گردید، و دو دست اسب هم از راه بیرون شد و به باتلاق فرو رفت و حیوان به زحمت دستهای خود را بیرون نمود.
هادی رسید، سر و دست و پای مرا بست وبه روی اسب محکم بست و خود لجام اسب را میکشید، چند قدمی رفتیم و از آن زمین پربلا بیرون شدیم.
◽ گفتم: هادی! تو هر وقت از من دور شدهای، این سیاه نزدیک آمده و مرا صدمه زده است. گفت: او هر وقت نزدیک میشود، من دور میشوم و نزدیک شدن او نیز از جانب خودتان است.
◁◁ ادامه دارد...
#سیاحت_غرب
@ranggarang
🌟خــــــداے من...
✨میان این همه چشم
💫نگاه تو تنها نگاهی ست
✨ڪہ مرا از هرنگهبان
💫و محافظی بی نیازمی کند
✨نگاهت را دراین شب
💫زمستانی برای تمام
🌟دوستان و عزیزانم آرزو می کنم...
💫#شبتون_بخیر_
@ranggarang