eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» 🎬: زرقاط با اشاره به کلید برق، چند لامپ با نورهای خیلی ضعیف که بیشتر به چراغ خواب شباهت داشتند را روشن کرد و در این لحظه شراره متوجه زیرزمین بزرگی شد که در انجا بودند، زیر زمینی که کف و دیوارهای آن با سنگ سیاه پوشیده شده بود، فضایی که شباهت به سالنی بزرگ داشت که تک و توک وسیله ای داخلش چیده بودند، چند مبل سیاهرنگ یک نفره و یخچال کوچکی به رنگ سیاه و کمی آنطرف تر دری کوچک که احتمالا سرویس بهداشتی این سالن بود، گویی همه چیز در اینجا میبایست سیاه باشد اما چیزی که توجه شراره را بیشتر از همه به خود جلب کرد، تختخوابی که با پتوی سیاه پوشیده شده بود که درست در وسط این فضا قرار داشت و با کمی دقت می شد فهمید که دایره ای بزرگ با اشکال عجیب و غریب برسنگ های کف زیر زمین نقش بسته بود که این تخت درست وسط دایره قرار داشت و شراره کاملا میفهمید که این دایره با اشکالش طلسمی شیطانی ست. زرقاط که شراره را محو فضای پیش رویش می دید، خنده بلندی کرد و گفت: چت شده دختر؟! دوباره محو اینجا شدی؟! شراره لبخندی زد و گفت: این خونه خیلی اسرار آمیزه و هر جاش را که نگاه می کنیم آدم را به نوعی به هیجان میاره زرقاط به طرف یخچال کوچک رفت و همانطور که بطری نوشیدنی را از داخل یخچال بیرون می اورد به مبل ها اشاره کرد تا شراره بنشیند، شراره روی یکی از مبل ها نشست، زرقاط دو جام کبود رنگ از روی میز عسلی بین دو مبل برداشت و از نوشیدنی دستش داخل جام ها ریخت و گفت: قبل از شروع کار باید چند جام بنوشی،البته لازم نیست من چیزی بخورم اما من برای سلامتی تو فقط یه نصف جام می خورم و با این حرف جام رابه لبهایش نزدیک کرد و یک نفس سرکشید، شراره جام دستش را بالا آورد، از بوی ترشیدگی آن کاملا متوجه شد که نوعی مسکرات است که باید نوشید ، انگار با خوردن نجاسات باید مجلس را شروع می کرد. جام دوم و سوم هم سر کشید، چشمانش در فضای نیمه تاریک زیر زمین دو دو میزد که زرقاط به طرفش آمد، دست او را گرفت و به سمت تخت برد، شراره روی تخت نشست و زرقاط در کنارش ، دست چپ شراره را در دست گرفت و با ماژیک سیاه رنگی که در دست داشت مشغول کشیدن چیزی روی کف دست شراره شد. شراره که انگار سرش پر از باد بود و فقط میخواست بخوابد با بی حالی به زرقاط چشم دوخت و با لحن کشداری گفت: چ..چکار میکنی؟! من خوابمه.. زرقاط همانطور که سرش پایین بود گفت: صبر کن الان تموم میشه... بعد از لحظاتی زرقاط کارش تمام شد نگاهی به شراره که انگار در این عالم نبود انداخت و گفت: کف دستت طلسم استخدام ملکه عینه را کشیدم، تو قرار نیست کار آنچنانی کنی، فقط دستت را مشت کن و زیر سرت بگذار و روی آن بخواب، هر وقت ملکه عینه را حس کردی و پیشت آمد، از پله ها بیا بالا، من توی همون اتاق رؤیایی منتظرت هستم . زرقاط با زدن این حرف از جایش بلند شد به سمت پله هایی که از آنجا وارد زیر زمین شده بودند رفت و قبل از اینکه بالا برود لامپ های کم سوی زیر زمین را خاموش کرد. شراره درحالیکه دست مشت شده اش را زیر سرش می گذاشت روی تخت خوابید...خیلی سریع به خواب رفت، به طوریکه بیننده فکر می کرد او مرده است ... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰حدیث قدسی ✨خداوند متعال به حضرت موسى علیه‏ السلام فرمود: 🔶 یَابْنَ عِمْرانَ! کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنى، فَاِذا جَنَّهُ اللَّیْلُ نامَ عَنّى. اَلَیسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبیبهِ؟...؛ 🔸ای پسر عمران! دروغ مى گوید کسى که مى پندارد مرا دوست مى‏ دارد، اما چون تاریکى شب او را فرا مى ‏گیرد به خواب مى رود ( و از مناجات با من غافل مى شود). مگر نه این که هر عاشق و دوستدارى ، خلوت با محبوب خود را دوست مى ‏دارد؟! 📔الجواهر السنیّه، ص 50 @ranggarang
🍀 آیا قبل از حضرت آدم انسان دیگری وجود داشته است؟ 🍀 پاسخ: طبق روایاتی(1) ، پیش از آفرینش آدم و نسل حاضر، آدمها و نسلهایی از همین نوع بر این زمین می زیسته‏ اند که به یک نمونه از آن اشاره می کنیم: عن علی بن الحسین علیه السلام: ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم‏ (2) سپس فرمود تو خیال میکنی خداوند جز شما چیزی نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم قرار گرفته ‏ای. در اکتشافات قرون اخیر فسیل هایی از نوع بشر پیدا شده که میلیونها سال قبل؛ بر روی این زمین می‏زیسته‏ اند، نتیجه اینکه این روایات که در بحار و توحید و خصال صدوق و دیگر کتب روایی نقل شده است، ظاهرا اشاره به همین مطلبی دارد که کشفیات علمی امروز بدان پی برده ‏اند.(3) [1] . بحار ج 25 ص 25 و ج 8 ص 374، توحید صدوق ص 277 و خصال صدوق ص 652. [2] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏25 ص 25. [3] . منبع: پایگاه حوزه2652-62652-6. @ranggarang
🌹🌷 چقدر کوتاه است زندگی 🌷🌹 هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند! هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند... بدون اذان ... اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند... چقدر کوتاهست این زندگی... به فاصله یک اذان تا نماز . به خیلی چیزا باید فکر کرد وعمیق اندیشه نمود 🌹پست را به اشتراک بگذارید. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 💠سه امتیاز ارزشمند 🔹امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند: خداوند همه انسانها را روز قیامت در یک صف واحد قرار می‌دهد، آنگاه فریادگری از جانب خداوند فریاد می‌زند «این اهل الفضل»؛برتران کجایند؟ 🔹عده ای از بین مردم جواب می‌دهند، ماییم برتر از دیگران. فرشتگان می‌پرسند امتیاز و برتریتان در چیست؟ می‌گویند: ما دارای این سه خصلت بودیم: ✔️۱- کسانی که با ما قطع رابطه می‌کردند با آنان ارتباط برقرار میکردیم. ✔️۲- کسانی که چیزی به ما نمی دادند به آنان عطا می‌کردیم. ✔️٣- از ستمگران در حقمان می‌گذشتیم. فرشتگان می‌گویند راست گفتید، اکنون وارد بهشت شوید. 📚 بحار، ج ۷۱، ص ۴۰۰ @ranggarang
📚 غیبت کردن دربارۀ نامزدهای انتخابات 💠 سؤال: در ایام انتخابات جهت شناخت نامزد مناسب، می بایست نواقص، عیوب و امتیازات آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود، آیا صحبت کردن پشت سر نامزدها برای انتخاب فرد اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟ ✅ جواب: در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد. @ranggarang
🗣صحبت شیطان با نوح نبی(ع) ✅حضرت نوح(ع) هنگامي که حيوانات را سوار کشتي مي کرد، همه سوار شدند ولي در ميان آنها الاغ سوار نشد. نوح(ع) ترسيد آن حيوان غرق گردد و نسل الاغ از ميان برچيده شود، چند بار او را براي سوار شدن تحريک کرد، ولي او سوار نشد. نوح(ع) خشمگين شد و در حال خشم خطاب به الاغ گفت: اي شيطان سوار شو. شيطان اين سخن را از نوح شنيد، دُم الاغ را گرفت و همراه الاغ وارد کشتي شد. در اينجا بود که نوح(ع) تصور کرد به شيطان اجازه نداده و او در کشتي نيست. هنگامي که کشتي بر فراز آب قرار گرفت و حرکت کرد، نوح(ع) ناگاه ديد شيطان در صدر کشتي نشسته است؛ با خشم به او گفت: چه کسي به تو اجازه ورود به کشتي را داد؟! شيطان گفت: تو اجازه دادي، آنجا که گفتي؛ اي شيطان سوار شو! و بعد گفت: «اي نوح! تو به گردن من حق و نعمتي داري، مي خواهم آن را جبران کنم! نوح(ع) فرمود: آن حق و نعمت چيست؟ - تو بر قوم خود نفرين کردي، همه آنها در يک ساعت غرق و هلاک شدند، اگر آنها اکنون زنده بودند مايه زحمت براي من مي شدند، زيرا حيران بودم که چگونه آنها را گمراه کنم، ولي اکنون راحت شدم. - هنگامي که نوح(ع) اين شماتت و نيش تلخ شيطان را شنيد، بسيار ناراحت شد و گريه کرد و گريه اش در اين مورد ادامه يافت... در اين موقع خداوند به نوح وحي کرد: سخن شيطان را گوش کن و بپذير. نوح گفت: اي شيطان! اينک بگو سخنت چيست؟ شيطان: اي نوح! تو را از سه خصلت نهي مي کنم: 1- هيچ گاه متکبر و خودخواه نباش؛ زيرا نخستين چيزي که موجب گناه و نافرماني خدا شد، تکبّر بود. آنجا که خداوند به من فرمان داد تا پدرت آدم(ع) را سجده کنم، ولي تکبر باعث شد او را سجده نکردم، اگر او را سجده مي کردم خداوند مرا از جهان ملکوتيان و فرشتگان بيرون نمي کرد. 2- از حرص بپرهيز؛ زيرا خداوند همه نعمت هاي بهشت را براي پدرت (آدم) مباح کرد و تنها از خوردن يک درخت، او را نهي نمود، ولي حرص آدم باعث شد تا از آن درخت بخورد و در نتيجه به فرمان خدا از بهشت اخراج شود. 3- با زن نامحرم خلوت نکن، که در چنين حالي من بسيار به تو نزديک هستم تا تو را وسوسه کرده و به عمل منافي عفت وادارت کنم. خداوند به نوح(ع) وحي کرد: اين سه سخن شيطان را بپذير. و در روايت ديگر آمده: شيطان به نوح(ع) گفت: از سه خصلت بپرهيز: تکبر، حرص و حسد؛ زيرا تکبر موجب بدبختي من گرديد و رانده درگاه حق شدم. و حرص، موجب بيرون راندن آدم(ع) از بهشت شد. و حسد موجب شد که قابيل، پسر آدم(ع) برادرش هابيل را کشت. نوح(ع) به ابليس گفت: به من خبر بده در چه وقت قدرت تو بر گمراه کردن انسان و تسلط تو بر او بيشتر از وقت هاي ديگر است؟ شيطان در پاسخ گفت: هنگام خشم و غضب انسانها @ranggarang