🍃🍂دعـــــــــــــاے
ابــوحمـــزه ثـمــ7⃣1⃣ــالــی🍂🍃
✍بیائید اهل شبزنده داری شویم
با مناجات زیبای
#ابوحمزه_ثمالی (۱۷)
💧وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی
و سرمایهٔ دیگر «من»
آن هنگام که به سویت میآیم،
آه و نالهٔ من است
💧اشک و آهی برخواسته از نیاز
اشک و آه کسیکه از همه چیز
و همه کس بریده است
💖خدایا «من» با این استغاثه
با این اشک و آه
دائم خودم را در پناه تو
قرار میدهم
💠و به آستان ربوبیت وارد میشوم
و در این حالِ اشک و استغاثه
بیشترین نزدیکی را به تو
احساس میکنم
💖خدایا این استغاثه بندهات
همیشگی است حتی اگر
حاجتش را بدهی، باز هم دست از
اشک و آه برنخواهد داشت
💠چون میداند که پروردگارش،
هر لحظه میتواند، همه چیز را
دگرگون کند
و همه چیز متعلق به اوست
💧اشک و آه بندهات
پایان نخواهد یافت
چون مقصدش را که تو هستی
میشناسد
💠و توجهش دائم به سوی توست
پس هرگز
و در هیچ حالی رهایت نمیکند
🌷چه حاجتش را به دست بیاورد
و چه به دست نیاورد
مقصود بندهات،
تو هستی و نه چیز دیگری
💧که اگر غیر از این باشد
و فقط هنگام حاجت،
تو را بخوانم
و به درگاهت استغاثه کنم
هرگز نه تو را شناختهام
و نه نیازمندی و فقرم را
باور کردهام
💖خدایا نمیخواهم فقط در هنگام حاجت،
به تو توجه کنم
🙏دوست دارم استغاثهام
و اشک و آه و نالهام
به درگاهت،
همیشگی باشد
✨همچون بندگان مقربت
که در راحتی و آسایش،
بیشتر استغاثه میکنند.
#ابوحمزه_ثمالی_
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 🌿ادامه #داستان حضرت ایوب علیه السلام🌿 قسمت سوم 👇👇 🌺تلاشهاى رُحمة همسر باوفاى ايوب عليه
#داستان_
🌿ادامه #داستان حضرت ایوب علیه السلام🌿
قسمت چهارم
🌺تلاشهاى رُحمة همسر باوفاى ايوب عليه السلام🌺
رُحمه نزد شوهرش ايوب آمد و آن بزغاله را آورد و پس از گفتارى گفت: اين بزغاله را بدون ذكر نام خدا ذبح كن تا از غذاى آن بخورى و شفا يابى و همه نعمتهاى از دست رفته به جاى خود برگردد.
ايوب: واى بر تو، دشمن خدا نزد تو آمده و می خواهد از اين راه تو را گمراه سازد و تو فريب او را خورده اى، آيا آن همه مال و ثروت فرزند را چه كسى به ما داد؟
رُحمه: خداوند داد.
ايوب: چند سال ما از آن همه نعمتها بهره مند شديم؟
رحمه: هشتاد سال.
ايوب: چند سال است خداوند ما را به اين بلا مبتلا نموده است؟
رحمه: هفت سال و چند ماه.
ايوب: واى بر تو، رعايت عدالت نمی كنى و انصاف را مراعات نخواهى كرد، مگر اين كه معادل هشتاد سال نعمت، هشتاد سال در بلا باشيم. سوگند به خدا اگر خداوند مرا شفا دهد، به جرم اين كار تو كه می خواهى گوسفندى را به نام غير خدا ذبح كنم و غذاى حرام به من بدهى، صد تازيانه به تو خواهم زد، از اين پس از من دور شو، تا تو را نبينم.
آرى، ابليس می خواست با غذاى حرام، ايوب را گمراه كند، ولى ايوب اين چنين در برابر القائات ابليس، حركت انقلابى نمود.
رحمه از ايوب دور شد، وقتى كه ايوب خود را تنها يافت و هيچگونه غذا و آب و همدم در نزد خود نديد به سجده افتاد و گفت:
⭐️رَبِّ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرَّاحِمينَ؛⭐️
پروردگارا! بدحالى و مشكلات به من رو آورده و تو مهربانترين مهربانان هستى.
در اين هنگام دعاى ايوب به استجابت رسيد، و بلاها رفع شد و نعمتها جايگزين آنها گرديد.
🌸ادب حضرت ايوب عليه السلام در سخن گفتن با خدا🌸
ايوب هنگامى كه در شديدترين گرفتارى با خدا سخن گفت:، عرض كرد:
⭐️رَبِّ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرَّاحِمينَ؛⭐️
پروردگارا! بدحالى و مشكلات به من رو آورده و تو مهربانترين مهربانان هستى
او نگفت: خدايا تو مرا بيمار كردى و به من رحم كن، بلكه با كنايه و اشاره مقصود را بيان كرد.
طبق روايات ديگر، ايوب همچنان صبر و مقاومت می كرد، حتى از خدا نمی خواست كه گرفتارى او را رفع كند، بلكه همان را پسنديده بود كه خداوند براى او پسنديده بود. تا اين كه روزى همسرش رحمه از بيرون آمد و غذايى براى ايوب آورد، ايوب از او پرسيد اين غذا را از كجا تهيه كردى؟ او در پاسخ گفت: مقدارى از گيسوانم را فروختم و با پول آن غذا تهيه كردم. اينجا بود كه دل ايوب سخت به درد آمد، چرا كه پاى ناموس در كار بود، عرض كرد: خدايا! در برابر همه ناگوارى ها صبر كردم، و اين صبر را تو به من عطا فرمودى، ولى اينك به من مرحمت كن. ايوب اين سخن را در حالى می گفت كه از روى تواضع، خاك بر سر و صورت خود می ريخت، اينجا بود كه خداوند درهاى رحمت را به رويش گشوده و درهاى ناگواری ها را بر رويش بست.
ادامه دارد....
@ranggarang
🔴 سردار حاجیزاده: امروز همه صدای ترک خوردن اسکلت رژیم صهیونیستی را میشنوند
🔹فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به جماران گفت: امروز همه صدای ترک خوردن اسکلت رژیم صهیونیستی را میشنوند و فشار از داخل و بیرون، ان شاء الله زودتر آنها را متلاشی خواهد کرد.
🔹تا الآن مقام معظم رهبری هیچ پیش بینی نداشته که غلط از آب در بیاید و همه درست است و یقینا انجام خواهد شد.
🔴امیر حیدری: تمام اسرائیل در تیررس ایران است
فرمانده نیروی زمینی ارتش:
🔸فلسطینیهای مظلوم که با سنگ با سربازان اسرائیلی مبارزه میکردند امروز قادر هستند چنانچه امامشان اجازه دهد در کسری از زمان صدها موشک را وارد فلسطین اشغالی کنند.
🔸امروز هیچ نقطهای از سرزمینهای اشغالی نیست که در تیررس نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد و هیچ نقطهای نیست که از برد موشکهای ایران و موشکهای کوتاه برد انتفاضه و جریانات مبارز علیه رژیم غاصب در پناه باشد.
آن ها چفیه داشتند…
من چادر دارم
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…
@ranggarang
.
بزرگی گفت : وابسته به خدا شويد .
پرسيدم : چه جوري ؟
گفت : چه جوري وابسته به يه نفر ميشي ؟
گفتم : وقتي زياد باهاش حرف مي زنم
زياد ميرم و ميام .
گفت : آفرين .
زياد با خدا حرف بزن
زياد با خدا رفت و آمد كن ...!
بزرگی میگفت:
وقتی دلت با خداست،
بگذار هر كس ميخواهد دلت را بشكند...
وقتی توكلت با خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند با تو بی انصافی كنند...
وقتی اميدت با خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند نا اميدت كنند..
@ranggarang
من تکه ای از پازل خداوندم…
بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم…
میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده
همیشه هست. ..
رهایم نمی کند…
تنهایم نمی گذارد…
من قطعه ای اززندگانیم…
تکه ای از پازل هستی…
خدایم مرا آفریده تا آینه ی او شوم…
آفریده تا جان ببخشم امید دهم…
نفس داده تا نفس دهم…
من تکه ای از پازل زندگی هستم…
اگرخود را گم کنم همه چیز وهمه کس ناقص می مانند…
من باید آگاهانه زندگی کنم تا پازلی که خدا چیده بر هم نریزد…...
که حتی تقدیر،شکستش را بپذیرد، و طوری خوب زندگی کن
که حتی مرگ،از تماشای زندگیت سیر نشود!
این زندگی نیست که می گذرد، ما هستیم که می گذریم
پس، با هر طلوع و غروب لبخند بزن ........
@ranggarang