-چـرانـمازنمیخونی؟
+تومحلکارممخب!
-یکیاینجوریتـومیدانمین
باعشقنـمازمیخوند❤️((:
#نماز_اول_وقت_
@ranggarang
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره ....
🎙در شب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام مداحی دلنشین حاج محمود کریمی را با حال خوب گوش دهید
▪️ #شهادت_امام_حسن
▪️ #ایرانصدا
📲مرجع رسمی نغمه های ماندگار
🆔 @Nava_iranseda 👈
نوای ایرانصدا - این کیه هی در میزنه.mp3
10.39M
▪️این کیه هی در میزنه ...
🎙فایل کامل صوتی مداحی قدیمی و دلنشین زنده یاد شهید حاج یونس حبیبی بمناسبت رحلت حضرت رسول اکرم(ص)
▪️ #نوستالژی
▪️ #ایرانصدا
📲مرجع رسمی نغمه های ماندگار
🆔 @Nava_iranseda 👈
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️این کیه هی در میزنه ...
🎥مداحی قدیمی و دلنشین زنده یاد شهید حاج یونس حبیبی بمناسبت رحلت حضرت رسول اکرم(ص)
▪️ #نوستالژی
▪️ #ایرانصدا
📲مرجع رسمی نغمه های ماندگار
🆔 @Nava_iranseda 👈
🌱 داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید،
تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش
کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب...
اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا...
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم...
امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم...
🌷شهیدرضااسماعیلی
شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون
ثواب امر به معروف و نهی از منکر هایمان در مورد #حجاب رو تقدیم شهید اسماعیلی عزیزمون میکنیم✅
خواهرم حجاب فاطمی،برادرم غیرت علوی
@ranggarang
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌درآخر الزمان همه نمازخوان ها بی نماز می شوند مگر...☝️
پیشنهاد میکنم ببینید ارزش دیدنش داره👌
#دکتر_علی_تقوی
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #سردار_سلیمانی:
جانِ من و همۀ شهیدان ارزش فداشدن در راه ملت را دارد.
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
@ranggarang
#نماز_شب
💠رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
🔸در قيامت پس از آن كه خداوند همه انسانها را جمع كند، منادى ندا مى كند ومى گويد:
«پيش آيند كسانى كه در نيمه هاى شب از بستر خواب دور مى شدند و خدا رامى خواندند و از خشم و غضبش بيمناك و به رحمتش اميدوار بودند.»
🔸 آن گاه جمعى پيش روند و قبل از ديگران به جايگاههاى خود (در بهشت ) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ ديگر رسيدگى نمايند.
📚اسرار الصلوة 295
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@ranggarang
#رمان
زسیمخاردارنفستعبورکن
#قسمت_41
سرم رابه علامت منفی تکان دادم وزل زدم به روبرویم، که یک تندیس، از شهیدی بود که پا نداشت، نمی دانم چرافکرکردم ماهم مثل عراقیها پای آقای معصومی راناقص کردیم. بعدنگاهی به پایش انداختم وتوی دلم خداروشکرکردم که دیگر می تواند راه برود وهمه چیز تمام شده است.
بابای ریحانه باتعجب نگاهم کردوریحانه رااز بغلش پایین آوردو ودستش راگرفت وگفت:
–ریحانه خانم دیگه بایدبریم پارک. ریحانه پای پدرش را بغل کردو چندبارکلمه ی بغل راتکرارکرد. همین که خم شدم از پدرش جدایش کنم وبغلش کنم، زودتراز من آقای معصومی به آغوش گرفتش.
–شماخسته شدید، اجازه بدیدیه کم هم من بغلش کنم.
بااخم ریزی که بین دوابرویش نشست نگاهم کردوگفت:
–دیگه میریم، بقیه اش بمونه واسه وقتی که حالتون خوب شد.
می خواستم مخالفت کنم وبگویم، ناراحتیم ازدست خودم است نه اینجا، ولی نگفتم و سربه زیردنبالش راه افتادم.
باصدای اذان جلوی یک مسجدپارک کردو رفتیم نماز خواندیم وبعدش هم پارک، ریحانه کلی با پدرش بازی کرد. من هم روی نیمکت نگاهشان می کردم و به این فکر می کردم که چقدرخوشبخته کسی که همسر آقای معصومی بشود. زندگی را از تمام ابعادش نگاه می کند. صدای آقای معصومی من را از افکارم بیرون آورد.
ــ بریم؟
سوالی نگاهش کردم و گفتم:
– کجا؟
ــ بریم شام بخوریم.
ــ نه دیگه زحمت نمیدم اگه منو برسونید ممنون میشم.
ــ نگاه غمگینی بهم انداخت و گفت:
–یعنی اینقدر عجله دارید از دست ما خلاص بشید؟
ــ نه اصلا.فقط نخواستم...
حرفم را برید و گفت:
–باشما بودن جزءبهترین ساعات زندگی ماست، بعد رویش را کرد طرف ریحانه و گفت:
– مگه نه دخترم؟
از حرفش سرخ شدم وفقط لبخند زدم.
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
@ranggarang