1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥در خبرهای رسمی آمده که #يحيى_السنوار سهشبانه روز هیچ غذایی نخورده بود و با شکم گرسنه و لب تشنه در مبارزه با صهیونیستها به شهادت رسید.
سنوار بارها میگفت یا پیروز میشویم یا کربلا را تکرار میکنیم.
💥این عظمت و شکوه و روحیه را مقایسه کنید دولتها و حاکمان عرب خائن سعودی و امارات!
@ranggarang
💥در غزه هر پارچه سفیدی بود کفن شد اما پرچم سفیدی برای دشمن بلند نشد
💥تصویری دردناک از غزه که به دلیل نبود پارچه کفن، چارهای نیست جز آنکه با پلاستیک، شهدا را کفن کنند.
@ranggarang
به زودی جنگی با آمریکا می کنید که همه شهدای مدافع حرم آرزو می کنند ای کاش با شما بودند
🔷️ خاطره ای ناب از سردار شهیدحاج قاسم سلیمانی:
◇ بچه های گردان خدا رو شکر حاج قاسم خودش سفره جهاد با آمریکا رو برای ما باز کرد....
◇ وقتی این عکس را ۸ ماه پیش توی دیرالزور با حاج قاسم گرفتم که از عملیات با آمریکا برگشتیم و آمریکائی ها فرار کردند؛ به حاجی گفتم دیگه کسی نیست باهاش بجنگیم ما از شهادت جا موندیم، دستی روی شانه ام زد بعد دستم رو محکم توی دستش فشار داد و محکم و استوار گفت:
🔻 " به زودی جنگی با آمریکا می کنید که همه شهدای مدافع حرم آرزو می کنند ای کاش با شما بودند در این نبرد، برو بچه هات رو آماده کن، هر کدام از شما باید یک گردان پای کار بیاورید..."
◇ بعدش به همه انگشتر داد
◇ گفتم: حاجی جون به من انگشتر نرسید ◇ گفت: "برای یک گردان برات کنار گذاشتم"
◇ امروز به همه انگشتر داد
◇ چون راه شروع جنگ با آمریکا رو برامون باز کرد
🔻 فدای ارباب بی کفنش حسین که انگشت و انگشترش رو ربودند...
◇ راوی: مهدی دیانی
■□ پ.ن: عکس فوق، از حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در کنار هم می باشند...
@ranggarang
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وحشتناکترین موشک خوشهای ایران که اینبار بلای جان صهیونیستها خواهد شد
فقط توضیحات سردار حاجی زاده رو ادم گوش میکنه زهره ترک میشه 😂
بیچاره شدید رفت نتانایابوووو
@ranggarang
✅ تو فقیر نیستی
✍مردی از شیعیان، خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) آمد و شکایت از فقر نمود؛ حضرت فرمودند: تو از دوستان مائی و اظهار فقر و تنگدستی میکنی با اینکه تمام شیعیان ما بی نیاز و غنی هستند»
آنگاه فرمودند:
«تو سرمایهای داری که از همه چیز بی نیازت کرده»
مرد با تعجب پرسید:
"آن سرمایه چیست؟"
حضرت فرمود:
«از تو پرسشی دارم! اگر ثروتمندی به تو بگوید "زمین را برای تو پر از نقره میکنم و از تو میخواهم دوستی و ولایت اهلبیت پیغمبر را از قلب خود خارج کنی و نسبت به دشمنان آنها دوستی و محبت پیدا نمائی آیا حاضر میشوی این کار را انجام دهی؟» عرض کرد: "نه اگر چه دنیا را پر از طلا بنماید!"
فرمودند: «پس تو فقیر نیستی؛ بینوا کسی است که آنچه تو داری نداشته باشد» سپس حضرت مقداری مال به او بخشیدند.
📚تتمة المنتهی، صفحه ۱۳۴
@ranggarang
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشاپیش #میلاد_حضرت_زینب س و روز پرستار رو خدمت همه همراهان عزیز و مخصوصاً پرستاران حاضر در کانال تبریک عرض میکنم.
@ranggarang
@MaddahionlinYEKNET.IR - sorood 3 - milad hazrate zeinab 1402 - hosein taheri.mp3
زمان:
حجم:
3.26M
قیامت کردی
خیال یه بنیهاشم راحت کردی
#سرود🔊
#حسین_طاهری🎙
#میلاد_حضرت_زینب(سلام الله علیها)
@ranggarang
حسین خلجیenc_16697342164500797839651 (1).mp3
زمان:
حجم:
1.45M
💖جاااانم زینب.
تولد عمه جان زینب پیشاپیش مبارک.
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها.
@ranggarang
شاهزاده ای در خدمت
قسمت چهل و سوم🎬:
باز سفره ساده افطار را گستراندند و چند قرص نان جو برای افطار روی آن قرار گرفت.
باز هم هنوز کسی دست به طرف نانها نبرده بود که درب خانه را زدند، گویا خداوند امتحانی دیگر برای این استادان دانشگاه هستی ، داشت....
فضه بی درنگ به سمت درب خانه رفت و این بار یتیمی درمانده ، که تقاضای غذایی داشت را پشت درب دید...
حالا فضه هم می دانست که چه کند ، دوباره تمام افطار ساده این خانواده آسمانی به یتیمی گرسنه بخشیده شد و فضه هم نیز سهمش را بخشید ...
یتیم که از بوی نان هایی که عطر بهشت را میداد و متبرک به دستان زهرا سلام الله علیها بود ، سرمست شده و شادمان به طرف خانه اش حرکت نمود.
و باز هم افطار اهل خانهٔ علی ،جرعه ای آب شد...
روز سوم روزه داری رسید ، آخرین سهم جویی که مولا علی علیه السلام تهیه کرده بود ،داشت نرم نرمک آرد می شد و آتش تنور به هوا میرفت و فضه همانطور که دلش همانند دل اهل خانه از شدت گرسنگی ضعف میرفت ، نگاهی به شعله های سوزان چوب های داخل تنور کرد و با خود گفت : یعنی امشب ما ،سهمی از این نان ها و رزقی از این افطار داریم؟!
نماز را خواندند و نان های گرم که هنوز حرارت از آنها بلند میشد و بوی نان تازه مشام هر گرسنه ای را مینواخت ، روی سفره قرار گرفت.
هنوز داغی نان به جان سفره ننشسته بود که باز درب خانه را زدند و همگان فهمیدند که دوباره افطارشان انفاق خواهد شد.
فضه درب را گشود و این بار اسیری گرسنه که به بوی کرم اهل خانه به آنجا کشیده شده بود ، طلب نان کرد.
فضه هنوز به درب اتاق نرسیده بود که بانوی خانه ، نان ها را در بغلش گذاشت و فرمود تا این افطار هم بار دیگر در راه خدا انفاق کنند .
گویی از آسمان ندایی بلند بود که هان ای فرشتگان ، خوان رنگارنگ بهشتی را بگسترانید که امشب خانواده علی علیه السلام قرار است غذای بهشتی را متبرک کنند.
سه شبانه روز ،چیزی جز جرعه ای آب به لب اهل خانه نرسید ، در شب سوم بود که پیامبر صلی الله علیه وآله به خانه علی علیه السلام وارد شد...
فضه چون مجنونی که عشقش را دیده ، بوسه بر خاک قدم های پیامبر می زد و زهرا سلام الله علیها چون کبوتری پاک آغوشش را برای پدرش باز نمود و حسن و حسین کوچک ، سراز پا نشناخته از سر و کول پدر بزرگشان بالا می رفتند.
پیامبر در حالیکه دو کودک زیبایش را روی دوش قرار داده بود و دست زهرایش را نیز در دست داشت ، همراه علی کنار سفره ای بهشتی نشستند.
پیامبر نگاه مهربانش را به یکی یکی اهل خانه دوخت و فرمود : چه کرده اید ای مدارهای آرامش زمین ؟! دوباره عشق خدایتان فوران نموده و باز هم برایتان شعر سروده...آخر هر عاشقی در وصف معشوقش شاعر می شود...براستی که خداوند عاشق این خانواده است و این خانواده سرسپرده خدایشان...
خدا آیه ای بر من نازل نموده در ستودن شما، بشنوید تا غزل های پروردگارتان را برایتان بخوانم :«آنان به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر آن همهٔ اهل محشر را فرا گیرد، میترسند و برای دوستی خدا، فقیر و مسکین و اسیر را طعام می دهند ،(گویند) ما به خاطر خدا به شما غذا می دهیم و از شما هیچ پاداشی و حتی هیچ سپاسی نمی طلبیم، سوره انسان آیه ۹»
وبراستی که فضه هم با عملی که از بانویش الهام گرفت و انجام داد ، خود را مشمول این شعر زیبای خداوند خلقت نمود...
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
@ranggarang