🌸سلام_ارباب_خوبم✋
خورشیدتابناڪ بہ رویٺ سلام ڪرد
خاڪ زمین بہ زخم_گلویٺ سلام ڪرد
آقاجواب نوڪرخودرانمیدهے؟
وقتے ڪه ایستادوبہ سویٺ سلام ڪرد
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ✋
السلام علی الحسین🌷
و علی علی بن الحسین🌹
وعلی اولاد الحسین🌷
و علی اصحاب الحسین🌹
@ranggarang
❣#سلام_امام_زمانم❣
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ...✋
🌼سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.
📗صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578.
🍃🌼🍃
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@ranggarang
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جشن تولد رهبر انقلاب توسط خانم خارجی
⭕️ در اوج خفقان و موج بازداشت شیعیان در آذربایجان سیده شهلا در خانهاش همراه با بچههای همسایه در باکو برای رهبرانقلاب جشن تولد گرفته است.
این عشق و اعتقاد برخواسته از اندیشه مقاومت به هیچ وجه خاموش شدنی نیست.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مادر شهید مجید قربانخانی: چهارشنبه برای #شهید_جانیبت
مادری خواهم کرد..
🦋 دعوت مادر شهید مدافعحرم "مجید قربانخانی" از مردم عزیز جهت شرکت در مراسم وداع با پیکر مطهر شهید آشوری تازه #تفحص شده دوران دفاع مقدس در روز چهارشنبه در معراج شهدای تهران
🪴☝️✌️
@ranggarang
🔴 هر چه شما نفرمایید!
🌹 زمانی که ایشان (شهید حجةالاسلام مهدی شاهآبادی) را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه میکرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامهتان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را برنمیدارم.» هر چه اصرار میکنند که عمامه را بردارید، میگوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمیکنند.
♦️ زمانِ سرلشکر علویمقدم بود. رئیس کمیته آن موقع کشیک بوده و با سرلشکر تماس میگیرد. میگوید: «فلانی را گرفتهایم و میخواهیم او را به زندان ببریم، اما عمامهشان را بر نمیدارند. تکلیف ما چیست؟» علوی مقدم میگوید: «مشکلی ندارد، با عمامه داخل زندان بروند.» بلافاصله شهید شاهآبادی عمامه را برمیدارد و روی زمین میگذارد.
✌️ یعنی برای مبارزه، اگر او اجازه داد من با عمامه بروم، برخلاف دستورش، عمامه را خودم برمیدارم..
راوی: برادرِ شهید حسن شاهآبادی
🌹بهمناسبت سالروز شهادت
🦋 شادی روحشان #صلوات
@ranggarang
#زنگ_داستان
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند.
خیلی او را صدا می زند،
اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود!
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد
تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند!
کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود!
بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!!
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند.
در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!!
این داستان همان داستان زندگی انسان است.
خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!!
اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند.
به خداوند روی می آوریم!!
بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!!
#ناشکری_ممنوع
@ranggarang
از گنه دم به دمم، آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! ياور من!
حيف تو را داشتم و غير تو را بنده شدم...
#توبه_شعر #شعر
@ranggarang