🔆امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ؛
🔆آنچه از مال تو از دست مىرود و مايه پند و عبرتت مىگردد، در حقيقت از دست نرفته است.
📚نهج البلاغه، حکمت ۱۹۶
#نهج_البلاغه
@ranggarang
🔴 بهترین لحظات عمر ما
🔵 آیت الله مصباح یزدی:
🟢 بهترین لحظات عمرِ ما، اوقاتى است که به مولایمان توسّل مىجوییم؛ در فراق او اشک مىریزیم؛ در مدح او اشعار و سخنانى مىشنویم؛ در عزاى اجدادش عزادارى مىکنیم و.... ولى اینها هیچ کدام هدف نهایى نیست. این دستورها را به ما دادهاند تا...پاکترین عواطف ما به یک جهت که جهت خدایى است، سوق داده شود و دلهاى ما به زخارف پست دنیا تعلّق نیابد. آرى، دلى که به وجود مقدّس ولى عصر سپرده مىشود، دیگر جا ندارد به اغیار سپرده شود.
📚 کتاب آفتاب ولایت، صفحه ۲۲
#امام_زمان
#مصباح_یزدی
#علما
@ranggarang
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عصبانیت خبرگزاریهای رسمی اسرائیل و حمله به حسینیه معلی شبکه سه/ تصاویری که از کودکان غزه نشان دادند هوش مصنوعی است!
🔹خبرگزاری اسرائیلی “کیکار هشبات” که متعلق به حریدیها و متعصبین صهیونیست است، در گزارشی با تیتر: “برنامه شرمآور در ایران به زبان عبری” و با ابراز خشم نسبت به نشان دادن “ستاره داوود شکسته شده” در حسینیه معلی٬ نسبت به استفاده از پرچمهای فلسطین و حزبالله لبنان و تصاویر شهدای مقاومت و همچنین حضور دختران با چادر در این برنامه اظهار عصبانیت کرد!
🔹این پایگاه خبری در ادامه گزارش خود با ابراز خشم از این برنامه که “پیامی را به زبان عبری پخش کرده و با استفاده از جملات کتاب مقدس یهودیان جنایتهای صهیونیستها را در تمامی این سالها محکوم کرده” با ادعایی مضحک اعلام کرد که تمامی عکسهای کودکان کشته شده در غزه که در این برنامه به نمایش آمده، جعلی و ساخته شده با هوش مصنوعی هستند!
@ranggarang
5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#درساخلاق
🎙آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
💢کسی که لقمه حرام بخوره،چهل روز دعاش مستجاب نمیشه!!
🔸کوتاه و شنیدنی
@ranggarang
✅تلنگر و تامل
قرآن در چند جا می فرماید :
«کُلوا» یعنی بخورید، اما هر جا فرموده
«کلوا» به دنبالش یک مسئولیتی
به عهده ما گذاشته است :
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید : «واشکروا»
«خوردی شکر کن»
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید :«اطعموا»
«خودت خوردی به دیگران هم بده»
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه میفرماید :«انفقوا»
«بخور و انفاق کن»
★جایی می فرماید : کلوا...
درادامه می فرماید : «واعملوا صالحا»
«خوردی نیرو گرفتی، کار نیکی انجام بده»
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید : «ولا تسرفوا»
«خوردی اسراف نکن»
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید : «لاتطغوا»
«خوردی بد مستی نکن»
★جایی می فرماید : کلوا...
در ادامه می فرماید : «ولا تتبعوا خطوات الشیطان»
«از نعمت خدا خوردی دنبال شیطان نرو»
پس شمایی که به این چیزا«اعتقاد» داری!
توجه کنید فقط «بخور بخور» نیست
بلکه با هر خوردنی «مسئولیتی» هست
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
@ranggarang
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_بیست_هفتم🎬:
به دستور نمرود، سپاه عظیم بابل به راه افتاد تا شهر نینوا را به تصرف خود درآورد و نمرود پیشاپیش سپاه حرکت می کرد.
این لشکر به هر شهر و آبادی می رسیدند، آن را تصرف می کردند و پرچم بابل را بر فراز آنجا به اهتزاز درمی آوردند و در هر شهر، نمادی از مردوک، خدای خدایان بابل برجای می گذاشتند گرچه مردم اکثرا بت پرست بودند اما نمرود امر می کرد که مردوک را بر دیگر بت ها ارج نهند.
بالاخره بعد از گذشت روزها، لشکر نمرود به نینوا رسید و در اطراف شهر چادرهایشان را برپا کردند و شیپور جنگ نواختند.
سمیرامیس که بی صبرانه منتظر دیدار با نمرود بود، قاصدی به سمت لشکر نمرود فرستاد و ضمن خوشامد گویی به نمرود، او را به قصر خود دعوت نمود.
قاصد، سخنان سمیرامیس را به نمرود رساند و او که هدفش از لشکرکشی مشخص بود، دعوت سمیرامیس را پذیرفت و همراه با جمعی از بزرگان لشکرش به سمت نینوا و قصر حاکم حرکت کرد.
سمیرامیس لباسی از حریر سرخ که با سنگ های درخشان عقیق و یاقوت تزیین شده بود که پوست سفید و مرمر گونه اش را بیشتر به رخ می کشید بر تن کرد.
دربان قصر با صدای بلند ورود نمرود را اعلام کرد و ملکه آخرین نگاه را در آینه قدی خوابگاهش انداخت و از اتاق بیرون آمد.
دو کنیزک با لباس های تمیز و زیبا دنباله بلند لباس ملکه را در دست گرفتند و پیش میرفتند.
نمرود بر تخت حاکم بیچاره نینوا تکیه زده بود که سمیرامیس وارد تالار شد.
نگاه نمرود بر صورت زیبای سمیرامیس افتاد، صورتی که زیباتر و درخشان تر از همیشه می نمود.
نمرود با اولین نگاه اسیر چشمان ملکه نینوا شد و دل از دست داد و انگار مُسخّر ملکه شده بود و دیگر زیبایی دیگر زنانی که در قصرخودش داشت به چشمش نمی آمد.
در همان ساعت اول حضورش در قصرنینوا، به سمیرامیس اظهار عشق نمود و از او خواست تا ملکه سرزمین بابل شود.
سمیرامیس که زنی جاه طلب بود و خواسته قلبی اش همین بود، پذیرفت.
پس با مشورت نمرود، یکی از افراد معتمد نمرود را برای حکمرانی بر نینوا انتخاب کردند و خود رهسپار بابل شدند.
حالا لشکر بزرگ نمرود با ملکه جدید و پادشاهی که شهرهای زیادی به تصرف خود درآورده بود، راهی بابل شدند و ابلیس از این پیوند آنچنان شادمان بود که قهقه اش تا آسمان بلند بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_
@ranggarang
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_بیست_هشتم🎬:
نمرود و ملکه جدیدش وارد شهر شدند اما قبل از ورود، پادشاه قاصدی به شهر فرستاده بود که درباریان و مترفین شهر به استقبال او و ملکه اش بیایند.
مراسمی با شکوه با قربانی های فراوان در مقابل بت بزرگ شهر«مردوک» خدای خدایان برگزار شد و نمرود به همه اعلام کرد که سمیرامیس ملکه سرزمین بابل است و قصری را که در کنار برج بابل ساخته بود به ملکه تقدیم کرد.
سمیرامیس، چند روز بعد از ورودش به شهر، از همه جا بازدید نمود و در آخر به قصری که به او بخشیده بود سر زد او با دیدن این قصر باشکوه که اتصال زمینی نداشت، فکری به ذهنش خطور کرد و دستور داد که بر بالای این قصر شش طبقه دیگر بنا کنند و نام آن را با تایید نمرود، باغ سمیرامیس نهاد.
دوباره بردگان بیچاره مأمور به آوردن سنگ های عظیم از سرزمین های اطراف شدند، البته این بار کاروانی دیگر به راه افتاد و این کاروان مأمور به آوردن درختان و گیاهان نایاب از کل کره زمین شد، آنها به هر سرزمینی سر میزدند و از بهترین گلها و درختان آنجا تهیه می کردند و آن را به بابل می برند زیرا امر ملکه بود که این باغ که در هفته طبقه پایه ریزی شده بود، در هر طبقه اش درختان زیبا و گلهای مختلف و رنگارنگ کاشته شود و سنگتراشان هم مشغول ساختن ستون های بزرگی شدند که اتصال بین هر طبقه بود.
روزها و ماه ها و سالها گذشت و بالاخره باغ سمیرامیس آماده شد و کاخ بزرگی در بالاترین نقطه یعنی هفتمین طبقه از باغ بنا شد، قصری بسیار زیبا و چشم نواز که هر کس در آنجا پا می گذاشت، کل شهر را زیر پایش میدید و بر همه جا احاطه داشت.
داخل هر طبقه از این باغ، فواره ها و آب نماهای بسیار شکیل و زیبا که هنر دست هنرمندان بابل بود، وجود داشت.
این باغ، یک نوع رؤیا در واقعیت بود و کم کم آرزوی هر بیننده ای شد که یک لحظه پا درون این باغ گذارد.
سمیرامیس جشن های مختلف در این باغ برگزار می کرد، البته هر کسی اجازه ورود به این باغ را نداشت و کسانی از بزرگان و متمولین که سعادت حضور در آن باغ را پیدا می کردند، برای اغیار سخن ها و تعاریف بسیار از زیبایی های باغ می گفتند.
کم کم این باغ در نقاشی های نقاشان و شعر شاعران نمود پیدا کرد و مردم حاضر بودند هر کار سختی را انجام دهند و در عوض یک لحظه پا به این باغ زیبا و رؤیایی گذارند به طوریکه بعد از گذشت چند سال، باغ سمیرامیس و برج بابل، تبدیل به دلالت فرهنگی بابلیان شد و ابلیس از این موضوع بسیار خوشحال بود، چرا که این باغ و آن برج، تماما مروج بت پرستی یا بهتر بگوییم شیطان پرستی بود و در این فرهنگ «خدای یکتا» و «یکتا پرستی» جایی نداشت.
دوباره اجنه در قالب بت ها با مردم سخن می گفتند و کاهنان شهر با همین ترفند بر اعتقادات مردم سوار بودند و بزرگ کاهنان که «آزر» نام داشت، کارگاه بت تراشی عظیمی به راه انداخته بود و عجیب اینکه مردم انقدر در خواب غفلت بودند که بت هایی را که آزر و شاگردانش می تراشیدند، با پول خود می خریدند و به خانه می بردند و به چشم خدایشان به آن مجسمه بی جان، نگاه می کردند و او را عبادت می نمودند و در حقیقت ابلیس را که پشت تمام اینها بود می پرستیدند.
اوضاع بر همین منوال بود که خبر آمد خبری در راه است و ابلیس از این خبر مستاصل شد و ابلیسک ها را برای جلسه ای فوق العاده اضطراری دور خود جمع کرد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
@ranggarang
3.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱چراخداوند شیطان رو آفرید
@ranggarang
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️فرمان امام خامنهای خطاب به صاحبان بیان و قلم، اصحاب هنر، دانش و رسانه:
📌«راه نفوذ دشمن به ذهن مردم و افکار عمومی را ببندید»۱۴۰۳/۱۱/۲۹
@ranggarang