◾️چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی میکنند، رزق و #روزیشان_تنگ است؟
مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شدهام.
امام صادق(ع) فرمود :خدا میبخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شدهام، خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازهی کوه باشد خدا میبخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شدهام، خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شدهای؟!
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
پس از اتمام سخن، امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا میبخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
از امام صادق(ع) پرسیدند:
چرا کسانی که در آخر زمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟
💭فرمودند : به این دلیل که غالبا #نمازهایشان_قضا است.
@ranggarang
🛑ماری به اسم "شجاع" در قبر!
🌸امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هرگاه مومنی نزد برادر مومن خود بیاید و از او حاجتی بخواهد،
🌱این موضوع در حقیقت،رحمتی از جانب خداست که به سوی او آمده،
🔰اگر حاجت او را برآورده کند، به ولایت ما که متصل به ولایت الهی است، نائل شده است،
💥 اگر با این اینکه توانائی دارد، حاجت او را برنیاورد:
"سلط اللَّه علیه شجاعا من نار ینهشه فی قبره الی یوم القیامه"
🔆خداوند ماری از آتش بر او مسلط کند که تا روز قیامت او را بگزد.
📘اصول کافی ج 2،ص 196، باب، حاجه المومن،حدیث 13
@ranggarang
🖤 #علامه_حسن_زاده_آملی قدّسسرّه:
🍃بدان که هر چه مراقبت و حضور عندالله كاملتر باشد ، و مزاج انسانی به اعتدال ممكن نزدیکتر باشد ، و قوه خیال و دستگاه وی قویتر و صحیحتر باشد ، تمثلات در لوح نفس صافتر و سالمتر است.
استادم علامه طباطبائی - قدس سره - در خلوتی به من فرمود:
➖آقا هر روز که مراقبتم قویتر است ، در شب تمثلاتم صافيتر است
@ranggarang
💢توصیه رسول الله در مورد زبان
شخصی به پیامبر (ص) گفت:مرا راهنمایی کن!
🔻پیامبر ص فرمودند: زبان خود را کنتر کن.
بار دیگر آن شخص گفت: مرا راهنمایی کن!
🔸پیامبر ص همان جواب را بیان فرمودند.
بار سوم تقاضای راهنمایی کرد. پیامبر ص
🔹باز هم به او فرمودند: زبانت را کنترل کن.
عرض کرد: آیا این مسئله آن چنان مهم است
که در هر سه بار مرا به آن توصیه فرمودی؟
🔸پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
وای بر تو! آیا جز آثار زبان، انسان را با صورت
درون شعله های دوزخ می افکند؟!
📔کشکول؛بهتاش؛ص۱۰۴
@ranggarang
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 #بین_الطلوعین در میان همه اوقات شبانه روز ما، حکایت همان کره را دارد و باقی آن دوغ است، شیطان همیشه کره ها را میگیرد.
#بین_الطلوعین
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشو نمازت دیر نشه
🎙 #استاد_مسعود_عالی
⚜انتشار این پست ثواب جاریه دارد..
@ranggarang
🔘سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد:
🔻مبادا فکر کنی #امام_زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف به دعای تو محتاج است،
🔻هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است،
🔻این که میگویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است،
🔻و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود،
🔻زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست،
🔻به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همهی کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
📚 فلاح السائل، سید بن طاووس
@ranggarang
🛑تحت هر شرایطی،آبروی اسلام را حفظ کنید!
✍مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
✅می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟
آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
💠گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم .
🌿پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم.
♻️ وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم.فردا خدمت می رسیم!
💥میگفت: تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
📕 پیوست: با حفظ زبان،ادای امانت،پرهیز از فحاشی و انصاف در خرید و فروش و ...آبروی دینمان را حفظ کنیم..
@ranggarang
#داستان_
#داستان حضرت موسی (ع)
قسمت چهارم
داستان گاو بنى اسرائيل
ماجراى گاو بنى اسرائيل، مختلف نقل شده، ما در اين جا نظر شما را به ذكر يكى از آن روايات، با توجه به روايات ديگر و آيات 67 و 73 سوره بقره، جلب مى كنيم.
مرد نيكوكارى به پدر و مادر خود بسيار احترام مى گذاشت. در يكى از روزها كه پدرش در خواب بود معامله پرسودى برايش پيش آمد ولى مغازه اش بسته بود و كليد مغازه نزد پدرش بود و پدرش نيز در آن وقت خوابيده بود. فروختن كالا، بستگى به بيدار كردن پدر داشت، تا كليدى را كه در نزد پدر بود بگيرد. مرد نيكوكار آن معامله پرسود را به خاطر بيدار نكردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر، از سودى كلانى كه معادل 70 هزار درهم بود، گذشت) و مشترى رفت. وقتى پدر بيدار شد و از ماجرا اطلاع يافت، از پسر مهربانش تشكر كرد و گاوى را كه داشت به پسرش بخشيد و گفت: اميدوارم خير و بركت بسيار، از ناحيه اين گاو به تو برسد.
اين از يك سو، و از سوى ديگر يكى از جوانان بنى اسرائيل از دخترى خواستگارى كرد، به او جواب مثبت دادند، پسر عموى او، كه جوان آلوده به گناه بود، از همان دختر خواستگارى كرد. خواستگارى او را رد كردند، او كينه پسرعمويش را به دل گرفت تا اين كه شبى او را غافلگير كرده و كشت و جنازه اش را در يكى از محله ها انداخت. فرداى آن روز كنار جنازه آمد و با گريه و داد و فرياد، تقاضاى خون بها كرد و گفت: هركس او را كشته، خون بهايش به من مى رسد، و اگر قاتل پيدا نشد، اهل آن محل بايد خون بها را بپرازند.
موضوع پيچيده شد و اختلاف، شديد گرديد، چون تعيين قاتل از طريق عادى ممكن نبود و ادامه اين وضع ممكن بود، موجب فتنه و قتل عظيم شود، نزد موسى آمدند تا او از خدا بخواهد، قاتل را معرفى كند.
ادامه دارد....
@ranggarang