eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6هزار ویدیو
7 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
باریکتر از مو 🕯 تو از کدام دسته‌ای⁉️ در ابتدای واقعه‌ی کربلا عدّه‌ی زیادی مشتاقانه به حضرت سیّدالشّهدا سلام‌الله‌علیه نامه نوشتند که بیا تا تو را یاری کنیم؛ امّا چه شد که بسیاری از آنان از یاری امامشان دست کشیدند؟ پاسخ روشن است! آن‌ها امام را برای یاری خودشان می‌خواستند، نه خودشان را برای یاری کردن امامشان! تو با امام زمانت چگونه‌ای؟ مانند آنانی هستی که چون از امام‌شان حاجت نگرفتند، بازگشتند؟ یادت باشد! تو اگر حاجت از امام زمانت گرفتی یا نگرفتی، از او جدا نشو! وظیفه‌ی تو یاری امام زمانت است. او مولای توست و تو عبدی و اگر مولا حاجتت را روا می‌کند، از کرامت و بزرگواری است و تو اگر خدمتی می‌کنی از سر وظیفه است. اگر به امام زمانت بگویی من آمده‌ام تا شما را یاری کنم، آمده‌ام مطیع شما باشم، آمده‌ام گره‌ای از گره‌های کور زمان غیبت بگشایم، آن وقت می‌توانی ادعا کنی اگر در عاشورا و کربلا بودی از آن دسته بودی که پشت به امام زمانت نمی‌کردی.🌱 @ranggarang
••|💚🦋|•• سلام امام زمانمــ❤ ســلام دلیل زنـدگیم سـلام غــریب عالمــ مولاجآنم ‌ از هجـر تو بی قــرار بـودن تا کی؟ بــازیـچه ی روزگــار بـودن تا کی...؟ ‌ ترسم‌ که چراغ عمر گردد خاموش! دور از تو به انتظار بودن تا کی...؟ مــولای من تا به کی باید جواب این دلهای بیقراری را با دعای فـرج تسکین دهیم...؟ تاکی باید در این روزگار اخرالزمانی بازیچه باشیــم... پیرشدیم مـولا چـراغ عمر رو ب خاموشیه خـیال رخ نـشان دادن نـداری نــه...؟ العجل مـولا ♥️ اللهمَّ صل علی محمدوآل محمدو عجل فـرجهم ‌@ranggarang
✨﷽✨ 🌼دیدار دانشجوی مشروبخوار با آیت الله بهجت(ره) ✍وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت… بچه ها تک تک ورود می‌کردند و سلام می‌گفتند ، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت… منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنند… اما اصلاً صورتشون رو به سمت من برنمی گردوندند… در حالی که بقیه رو تحویل می‌گرفتند… یه لحظه تو دلم گفتم: "میگن این آقا از دل آدما هم می‌تونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارام رو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردند که اسم من رو هم بنویسند… دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنند: "حمید حمید! حاج آقا باشماست. " دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنند که بیا جلوتر…درگوشم گفتند : 🔺 یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی 🌺 نشر پیام صدقه جاریه است 🌺 @ranggarang