eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🌹 : ایثار، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اولین موضعگیری شهید است. @ranggarang
بعد از عملیات خیبر ؛ فرماندهان را بردند زیارت امام رضا(ع) وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما مهدی حال همیشگی را نداشت! گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمی‌گفت. به جان امام قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمیتوانم بمانم. باور کن. همین‌را به امام‌رضا(ع) گفتم. گفتم: واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد». عجیب بود. قبلا هروقت حرف از شهادت می‌شد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی‌چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود.... امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.... راوی: مصطفی مولوی کتاب: نمی توانست زنده بماند خاطراتی از شهید مهدی باکری نویسنده: علی اکبری ناشر: صیام ،صفحه ۹۸٫ @ranggarang
📌 نانی را که شهید باکری بر اهل خانه حرام کرد 🔷️ همسر شهید مهدی باکری می گوید: ایشان در ارتباط با بیت‌المال خیلی حساس و سخت‌گیر بودند ◇ ما در زمانی که در اهواز بودیم مسئولیت اداره خانه به من محول شده بود، یک روز قرار بود بچه‌های لشکر به عنوان مهمان به خانه ما بیاید‌. ◇ بعضی وقت ها جلسات تحلیل جنگ را منزل برگزار می‌کردند ◇ من از آنجا که فرصت نکرده بودم نان تهیه کنم به مهدی گفتم که وقتی عصر می‌آیید نان هم تهیه کنید 🔸️ مهدی که هم‌ طبق معمول عصرها دیر به خانه می‌آمدند -بنابه شرایط کاری- از آنجا که نانوایی‌ها بسته بودند نتوانسته بود نان تهیه کند زنگ زدند‌ که از لشکر نان بیاورند ◇ البته از امکانات لشکر هیچ وقت استفاده نمی‌کردند ولی چون مجبور بودیم این کار را کردند. 🔻 نان را که آوردند مهدی پنج، شش تا برداشت و آورد بالا با تأکید گفت که تو حق نداری از این نان استفاده کنی چون که این‌ها را مردم برای رزمندگان اسلام ارسال کرده‌اند. ◇ مهدی تاکید داشت که چون تو رزمنده نیستی پس حق خوردن از این نان‌ها را نداری، من هم مجبور شدم از خرده نان‌هایی که قبلاً در سفر مانده بود استفاده کنم. ◇ البته این مراعات ایشان را می‌رساند نسبت به بیت‌المال والا خدای ناکرده سوء برداشت نشود. @ranggarang
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌روایت شهید"احمد کاظمی"از غربت شهید"مهدی باکری"در ارومیه؛ از زمانی که در ارومیه یک خانه هم نداشت تا جاودانگی امروز 🔸ارومیه، شهری که روزی حتی یک خانه برای مهدی باکری نداشت، امروز در قلب تمام مردم ایران جا پیدا کرده است. 🔹آنهایی که روزگاری برایش کارشکنی می‌کردند، امروز نام و نشانی از آنها نیست، اما مهدی باکری جاودانه شد. ▪️آن روز، وقتی شهید احمد کاظمی از سفرشان به ارومیه تعریف می‌کرد، از نگرانی باکری می‌گفت که مبادا کسی برای پناه دادن به او دچار دردسر شود. ▫️اما امروز، مهدی باکری دیگر نیازی به خانه ندارد، چون در قلب میلیون‌ها ایرانی خانه کرده است. □تاریخ همیشه قضاوت می‌کند. برخی در زمان حیات، قدرت و نفوذ دارند اما در گذر زمان، نه نامی از آنها می‌ماند و نه نشانی. اما کسانی که برای خدا و مردم زندگی کردند، حتی در غربت هم ماندگار شدند. 🔻حالا باید از خودمان بپرسیم: ما در تاریخ کجاییم؟ آیا در کنار مهدی باکری‌ها هستیم، یا روزی تاریخ از ما به‌عنوان کارشکنان مسیر حق یاد خواهد کرد؟ @ranggarang