4_183342232491786283.mp3
2.95M
سخنرانی بسیار عرشی علامه ذوالفنون حسن زاده آملی خطاب به جوانان-به حال خودمان گریه کنیم....👆👆👆👆
@ranggarang
📖 وعده
نقل است روزی چوپانی، حاکم شهر را به صحرا دید و در وصف او شعری سرود و خواند.
حاکم، سرمست از شعر به چوپان گفت که فردا به قصر بیاید و ١٠٠ سکه طلا بستاند.
چوپانِ خوش باور از فرداى آن روز، هر روز به قصر می رفت تا ١٠٠ سکه را بگیرد؛ اما نگهبانان مانع ورود او می شدند تا روزی حاکم را در حال خروج از قصر دید و موضوع ١٠٠ سکه طلا را یادآوری کرد.
حاکم به او گفت آن روز تو چیزى گفتی که ما خوشمان آمد و ما هم چیزى گفتیم که تو خوشت آمد.
پس برو و ١٠٠ سکه را فراموش کن، چون بى حساب هستیم!
@ranggarang
📖 عطایش به لقایش
شخصی یکی از پارسایان را که به شدت تهی دست شده بود، به اجبار به نزد ثروتمندی برد تا نیازمندی او را برطرف سازد.
چون به مجلس او وارد شدند، پارسا دید لب او فرو آویخته و چهره در هم کشیده و ترش روی نشسته است.
پس از همان جا بازگشت، بی آنکه سخن بگوید.
واسطه پرسید چه کردی؟
گفت عطایش را به لقایش بخشیدم.
منبع: حکایت های گلستان، صفحه 159
@ranggarang
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ،
ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ،
دﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ..
@ranggarang
#کربلایی_کاظم_
⭐️ #کربلائی_کاظم_ساروقی
🌺🍃قسمت چهارّم🍃🌺
🏡اهل خانه خيلي مرا سرزنش كردند كه تا اين موقع شب كجا بودي❗️❓من چيزي نگفتم
🐏🌿🌱علوفه را به گوسفندان دادم و صبح زود آن گندمها را به در خانة آن مرد مستمند بردم و به او دادم و بدون معطّلي به نزد پيشنماز محل، آقاي حاج شيخ صابر عراقي رفتم، و داستان خودم را از اول تا به آخر گفتم.
✨آقاي عراقي به من گفت آنچه را ميداني بخوان. من آنها را خواندم. ⏰او ساعتها مرا امتحان كرد. نخست سورة رحمان را پرسيد، بعد سورة يس، مريم و سورههاي ديگر قرآن را.
📗من از هر كجا پرسيد، از حفظ و بدون كوچكترين لغزش همه را تلاوت كردم. ❗️
📖سپس قرآن را بوسيدم. و آقاي عراقي به مردمي كه آنجا بودند، گفت: مردم كاظم درست ميگويد، او مورد لطف قرار گرفته است.✨ مردم بر سر من ريختند و لباسهايم را به عنوان تبرّك بردند، و اگر او مرا در خانة خود و اتاق زن و بچهاش نبرده بود، مردم ده، گوشت بدن مرا نيز به عنوان تبرّك ميبردند. ☺️
🏡آقاي صابر عراقي به زحمت مردم را از خانه بيرون كرد و به من گفت: كاظم اگر جان خودت را دوست داري شبانه از اين محل برو. در غير اين صورت به عنوان تبرّك به دست مردم آسيب خواهي ديد. گفتم: خرمن و گوسفندانم را چه كنم❓ گفت، من دستور ميدهم آنها را حفظ و جمعآوري كنند و 💰پولي هم به من داد و 🌙شبانه به ملاير آمدم. آنجا نيز مردم قصه مرا براي آقاي سيّد اسماعيل علوي بروجردي كه از علماي ملاير بود گفتند و ايشان تشريف آوردند و با من ملاقات كردند و با اصرار مرا بردند، جلسهاي تشكيل دادند و قصة مرا براي شخصيتهاي ملاير نقل كردند. آنها مرا بسيار آزمايش و امتحان نمودند و همه تعجّب ميكردند.
آري اين بود جريان عجيب و ماجراي استثنايي كربلايي كاظم که به محضر امام زمانش مشرف شد و حافظ کل قرآن کریم گشت💚❗️😇
ادامه دارد...
@ranggarang
🔻حاجآقا #فاطمینیا:
پدرم چیزی را بر من واجب نکرد ولی به من گفت خواندن سوره صافّات در روز جمعه بر تو واجب است.
🔻امام #صادق علیهالسلام:
هر که سوره #صافات را در هر روز #جمعه قرائت نماید، همواره در حفظ و امان الهی بوده و آفتها و بلاها در زندگی دنیایی، از او دفع میشود. روزی فراوانی از جانب خداوند به او داده میشود و از سوی شیطان و حاکمان ستمگر، آسیبی به مال و فرزندان و بدن او نمیرسد و اگر در همان روز یا شب جمعه بمیرد خداوند او را شهید به شمار آورده و در روز قیامت در شمار شهدا خواهد بود و در بهشت هم درجه با شهیدان است.
📚 ثوابالاعمال، ص۱۱۲
@ranggarang