💠#پندانه
مرد فقیری از خدا سوال کرد :چرا من اینقدر فقیر هستم ...؟
خداوند پاسخ داد :چون یاد نگرفتهای که بخشش کنی ...
مرد گفت :من چیزی ندارم که ببخشم؟
خداوند پاسخ داد: داراییهایت کم نیست...!
✅یک صورت، که میتوانی لبخند برآن داشته باشی!
✅یک دهان، که میتوانی از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
✅یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
✅چشمانی، که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب و مهربان نگاه کنی!
ۗ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ
" فقر واقعی فقر روحی است ..."
@ranggarang
❌ تلنگر
🔸فویل للمصلّین ......
" وای بر نماز گزاران "
💠نماز خیلی خوبه
اما ما نماز خونایی داریم !که خـدا نفرینشون کرده ؛
🔹اونها کسانی هستند که :
۱. در نماز سهل انگاری میکنند ...
۲.اهل ریا هستند ...
۳.زکات نمیدهند ...
👈" ماعون، آیات ۴ تا ۷ "
@ranggarang
💠#داستان
✅از خدا زود ناامید نشیم
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت: ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای .
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
#خواندنی
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامان باباها ببینن. 👉🏻
بچم از چندسالگی نمازبخونه؟🩷
.🎤حجت الاسلام قرائتی
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سکرات مرگ استثناء ندارد
🎙حجت الاسلام #حسینی_قمی
@ranggarang
🌷 روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیهماالسلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
🖋 حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی شدی و دیدی غیبت می کنند ، بگو :
🤲 «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد»
✍ پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» , حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
📚 داستان های صلوات ، ص۵۷
@ranggarang
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦎زییایی های خلقت خداوند...
🎧با صدای ملکوتی عبدالباسط
@ranggarang
🔛شـــــــــروع داســـتانـے واقعـــے و جـــدید
🍀براي شما جوونا و نوجونا و خلاصه همه کتابخونای گل کانال🍀
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_اول_اعترافات
وقتی بهم گفتند: قراره با چه کسی
مصاحبه کنم جا خوردم ! به سر دبیر
گفتم: یک زن اینجا ! جهاد نکاح!
چطور ممکنه؟
اصلا مگر تو ایران همچین آدم هایی هم داریم؟
سردبیرمون با حالت خاصی گفت: بله
دیگه مدافعان حرم رو میگن ولی این آدمها رو که دیگه نمیان بگن که!
به خاطر همین این سوژه
خیلی خاصه باید تا اتمام مصاحبه به
کسی چیزی نگید یه وقت سوژه نپره...متوجه هستید که!
کمی ابروهامو کشیدم تو همو و با بی رغبتی گفتم: نمیشه این مصاحبه رو خانم امجد انجام بدن؟
شما که می دونید من اصلا از
اینجور مصاحبه ها خوشم نمیاد...
با همون حالت خاصش گفت:
من میدونم شما از چه مصاحبه هایی
خوشتون میاد و از چه مصاحبه هایی
خوشتون نمیاد!
اتفاقا بخاطر همین گفتم: شما این مصاحبه را انجام بدین تا بدونید همه ی اونهایی که رفتن سوریه مدافع حرم نبودن!
جالبه بدونید یکی از بچه هایی که سوریه بود پیشنهاد این سوژه را داد که تا حالا شکار رسانه نشده...
از طرز صحبت کردنش اصلا خوشم نیومد...
دلم می خواست سرش رو بکوبم
توی دیوار مردیکه ی...
حیف ،حیف که به این کار نیاز داشتم
والا یه لحظه هم زیر بار همچین مصاحبه ایی نمی رفتم....
ولی واقعا برای خودم سوال شده بود
چنین کاری از یک خانم چطور ممکنه!
جهاد نکاح!
جهاد نکاح!
حتی فکر کردن بهش هم وحشتناک بود با اون داعشی های آدمخوار....
وای مو به تن آدم سیخ میشه...
در هر صورت چاره ایی نبود من باید مصاحبه را انجام میدادم زمان و محل
قرار مصاحبه را بهم گفتند.
سه شنبه ساعت ده صبح ....
دو روز دیگه مونده بود تا با این سوژه
ملاقات کنم.
حالا مگه فکر من آزاد می
شد از موضوع این مصاحبه....
از سوژه ایی که قرار بود ببینم....
از اینکه اصلا چجوری روش میشه مصاحبه کنه....
نویسنده: #سیده_زهرا_بهادر
@ranggarang
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_دوم
از محل کارم که رسیدم خونه بدون اینکه استراحتی کنم رفتم سراغ لپ تاپم شروع کردم سرچ کردن که یک مقدار اطلاعات بیشتری راجع به جهاد نکاح داشته باشم.
این که قراره با چه نوع تفکری مصاحبه کنم آشفته ام کرده بود وقتی تحقیق کردم آشفته تر هم شدم...
نکته قابل توجهی که به چشم می خورد این بود که از کشورهای متفاوتی مثل تونس ،تاجیکستان، افغانستان، روسیه هلند، و .... زنهایی بودند که خاطراتی از آن روز های وحشتناک گفته باشن ولی از ایران کسی اشاره ایی به این مطلب نکرده بود
شاید سردبیر مون درست می گفت که این خانوم سوژه خاصیه که هنوز شکار رسانه ها نشده...
با خودم گفتم خدا به داد من برسه که قرار بود من اولین نفری باشم چنین مصاحبه ای می گیرم
وقتی داشتم خاطرات این طیف از زن ها را می خواندم قلبم داشت کنده میشد آخه آدم چقدر میتونه زی شعور باشه که برای رسیدن به بهشت دست به همچین حماقتی بزنه!!! هر عقل ناقصی هم با یک دو دو تا چهار تا می فهمید که این ره که می روند به ترکستان است نه بهشت....
البته خیلی هاشون هم به هوای پول سر از خرابه های داعش در آورده بودند که این درست باهمون دو دو تا چهار تا که براشون گفتن باعث راهی شدنشان بود و حالا دستشان در پوست گردو مانده بود و روحشان در گودالی از وحشت ...
ذهنم درگیر شده بود یعنی خانمی که قرار بود من باهاش مصاحبه کنم سودای بهشت در سر داشته! یا طمع پول او را به سمت بیابان های سوریه کشانده ....
نکته دیگری که وجود داشت زن هایی که درگیر این توهم شوم شده بودن یا بی سواد بودند یا سطح سواد کمی داشتن یعنی حتی دریغ از یک دیپلم و دقیقاً همسرانشون همه دارای همین ویژگی بودند به علاوه ی تعصبی که نمیدونم از کدوم مذهب نشأت گرفته ؟؟؟
همه اینها سرنخهایی به من میداد که بدونم سوژه ی مصاحبه من چه ویژگی هایی داره تا بتونم کارم را راحت تر انجام بدم.
چیزی که من را نگران می کرد اکثر کسانی که در حین مصاحبه بودن به دلیل یادآوری خاطرات زجر آور و وحشتناک حالشون وسط مصاحبه بد میشد و این برای من که قرار بود مصاحبه بگیرم استرس ایجاد می کرد...
عجب گرفتاری شده بودم! چی میشد این مصاحبه را خانم امجد بگیره وقتی که عاشق هم چنین سوژه هایی هم هست؟؟ بعضی وقت ها سر از کار های سردبیرمون در نمیارم ! حرفهایی که امروز زد با سپردن این مصاحبه به من! شاید می خواست حال من رو بگیره که اگر نیتش این بود دقیقا زده بود وسط خال...
#سیده_زهرا_بهادر
ادامه دارد.....
@ranggarang