eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
8 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد، عزیز می‌شود🦋 ... 🌼یک لحظه آفتاب در هوای سرد ، غنیمت می‌شود🕊 ... 🌸خدا در مواقع سختی ها ، تنها پناه می‌شود🦋 ... 🌼یک قطره نور در دریای تاریکی ، همۀ دنیا می‌شود🕊… 🌸یک عزیز وقتی که از دست رفت ، همه کس می‌شود 🌼پاییز وقتی که تمام شد ، به نظر قشنگ و قشنگتر می‌شود🕊... 🌸و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم! 🌼" قدر داشته‌هایمان را بدانیم… چرا که خیلی زود، دیر میشود @ranggarang
مردی پنج سکه به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند.! ولی در روز مقرر، قاضی خلاف وعده کرد و به نفع دیگری رأی داد.! مرد، برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت : « مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!» قاضی پاسخ داد : « چرا... و لیکن پس از تو، شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد. @ranggarang
از حضرت علی (ع) سوال کردند: سنگین‌تر از آسمان چیست؟ فرمود: تهمت به انسان بی گناه. از زمین پهناورتر چیست؟ فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است. از دریا پهناورتر چیست؟ فرمود: قلبِ انسان قانع. از سنگ سخت‌تر چیست؟ فرمود: قلب مردم دو رو. از آتش سوزان‌تر چیست؟ فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند. از زمهریر سردتر چیست؟ فرمود: حاجت و خواسته بردن پیش مردم بخیل. از زهر تلخ‌تر چیست؟ فرمود: صبر در برابر نادان‌ها. @ranggarang
عارفی را گفتند : فلانی قادر است پرواز کند ، گفت :اینکه مهم نیست ،مگس هم میپرد . گفتند :فلانی را چه میگویی ؟روی آب راه میرود ! گفت :اهمیتی ندارد ،تکه ای چوب نیز همین کار را میکند . گفتند :پس از نظر تو شاهکار چیست ؟ گفت :اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی ،دروغ نگویی ،کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی این شاهکار است @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫داستان های عبرت آموز دیدار مقدس اردبیلی و شیخ بهایی 🎤 استاد هاشمی نژاد @ranggarang
*حتما بخونیدخیلی قشنگه* *پیامبراکرم می فرماید:دربهشت فرشتگانی رادیدم که* *باخشت هایی ازطلاونقره قصری می ساختند.انهاگاهی دست* *ازکارمی کشیدندوبعدازمدتی دوباره شروع به ساختن می کردند.ازانان پرسیدم :چراناگهان دست ازکارمیکشید؟گفتند:وقتی مصالح ساختمانی ما تمام می* *شوددیگرنمی توانیم کارکنیم پس منتظر می شویم* *تادوباره برای ما مصالحی بفرستند.پرسیدم: مصالح* *کارشما چیست؟گفتند:هنگامی که مؤمنی در دنیا می گوید:سبحان الله والحمدالله ولااله* *الا الله والله اکبر.این کلمات* *اودراین جهان تبدیل به خشت های طلاونقره می شودومابرای* *اوبااین خشت هاقصرمی سازیم وهرگاه گفتن این کلمات راقطع کند مصالح مانیز تمام می شود.* *وقتی خداکفیل رزق است..... غصه چرا؟؟؟* *وقتی رزق تقسیم شده است..... حرص چرا؟؟؟* *وقتی دنیا فریبنده است..... اعتماد به آن چرا؟؟؟* *وقتی بهشت حق است..... تظاهر به ایمان چرا؟؟؟* *وقتی جهنم حق است..... این همه ناحق چرا؟؟؟* *وقتی حساب حق است..... جمع مال حرام چرا؟؟؟* *وقتی قبر حق است..... ساختمانهای مجلل چرا؟؟؟* *وقتی قیامت حق است..... خیانت به مردم چرا؟؟؟* *وقتی دشمن انسان شیطان است..... پیروی ازاو چرا؟؟؟* *دقیقه ای ازوقت خود را بگیر و بگو :* *" سبحان الله "* *" والحمدلله "* *" ولااله إلاالله "* *" والله أكبر "* *" سبحان الله وبحمده "* *" سبحان الله العظيم "* *سپس اگرمیخواهی برای دوستانت بفرست* *تعداد زیادی به ذكرالله مشغول میشوند و چقدر اجر برایت جمع میشود.ودرنهایت دلت آرام میشودودرجه ایمانت قوی میشود* *" ألا بذكرالله تطمئن القلوب "* *أشهد أن لا إلـﮧ إلاَّ اللـَّـﮧ* *و أشهد أن مُـכـمَّــدْ ا رسول الله* *كامل بخون .پيغمبر صلي الله عليه وسلم ميفرمايد دو*جمله* *هستند كه در ميزان* *سنگين و براي خداي رحمن نزديك و پر محبت است:"سبحان الله وبحمده سبحان الله العظيم""سبحان الله وبحمده سبحان الله العظيم ""سبحان الله وبحمده سبحان الله العظيم @ranggarang
🌸 حرف بزن... اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند. 🌸 گوش کن... اما طوی گوش کن که مطمئن باشی، اگر خدایت از تو پرسید: گوشت چه چیزهایی شنیده، شرمسار نباشی. 🌸 نگاه کن... اما طوری نگاه کن، که چشمهایت آیینه‌ای از وجود خدا باشد، پر باشد از خدا و هر چه می‌بینی خدا را یادت بیاورد. 🌸 فکرکن ... اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد، طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی. 🌸 عاشق زمینی‌ها باش... اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی. @ranggarang
🔰 در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها !!! 🌷شهید سید مرتضی آوینی: 🔺در جمهوری_اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها !!! 🔺فحش اگر بدهند آزادی بیان است جواب اگر بدهی بی‌فرهنگی ! 🔺سؤال اگر بکنند آزاد اندیشند سؤال اگر بکنی تفتیش عقاید است ! 🔺تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقت هستند جواب اگر بدهی دروغگویی ! 🔺مسخره‌ات بکنند انتقاد است جواب اگر بدهی بی‌جنبه‌ای ! 🔺اگر تهدیدت بکنند دفاع کرده‌اند اگر از عقایدت دفاع بکنی، خشونت‌طلبی ! 🔺 بودن را با همه تراژدی‌ هایش دوست دارم….. 🌷شهید سید @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 غیبت و حلالیت طلبیدن 💬اگر گوینده یا شنونده غیبت باشیم، باید از غیبت شونده حلالیت بطلبيم؟ 🔹 آيات عظام: امام، تبريزي، صافي، فاضل و سیستانی: لازم نيست. 👌 تبصره: آية الله سيستاني: اگر غیبت دارای توهین باشد بنابر احتیاط، لازم است حلالیت بگیرد با دو شرط 1. حلالیت جبران هتک حرمت و توهین را کند 2. حلالیت طلبیدن مفسده نداشته باشد. 🔹 آيات عظام: خامنه‌اي، مكارم، نوري، بهجت و وحید:‌ اگر امكان ندارد (مثلا آدرس غیبت شونده را ندارد یا وفات کرده) یا مفسده دارد (باعث ايجاد اختلاف، ناراحتي و تيرگي روابط، مي‌شود یا غیبت شونده نامحرم باشد) لازم نيست ولی در صورتیکه امكان دارد و مفسده ندارد بايد از غيبت شونده حلاليّت بطلبد. 👌 تبصره: 🔸 آية الله وحيد: بنا براحتياط واجب حلالیت بگیرد. 🔹 آیت الله مکارم: گوینده باید حلالیت بگیرد ولی شنونده مستحب است حلالیت بگیرد. 📚 امام، استفتائات ج2 ص620 س16 و21 و ج3 ص588 س58 و59؛ خامنه‌اي، رساله آموزشي ج2 درس 19؛ صافي، رساله م2826؛ تبريزي، رساله م2824 و استفتائات ج1 س1004 و 1006؛ فاضل،‌ استفتائات ج1 س982؛ نوري، استفتائات ج2 س530؛ بهجت، جامع المسائل ج2 ص471 و استفتائات ج4 س6475 و 6478؛ سيستاني، رساله ج1 م 2271؛ وحيد، رساله م 2078؛ مكارم، احكام ويژه م11 و انوار الفقاهه، كتاب تجارت ص292 و جامع المسائل، طلب حلالیت شنونده غیبت. @ranggarang
شورِ‌مستۍ_۲۰۲۳_۰۲_۱۴_۱۰_۲۹_۰۲_۷۲۲.mp3
6.17M
شــورِمستۍ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاهزاده ای در خدمت قسمت هشتاد و ششم🎬: فضه شاهد بود که ابوبکر به همراه عده ای از صحابه به نزد عباس آمد و چون روبه روی ایشان رسید: ابوبکر بادی به غبغب انداخت ، گلویی صاف کرد و گفت : خداوند محمد(صلی الله علیه واله) را به عنوان پیامبر شما و صاحب اختیار مؤمنان فرستاده است. خدا بر مردم منت نهاد و او را از میان همین مردم قرار داد تا اینکه پیامبر را به پیش خود فراخواند و «ریاست مردم را به خود آنها واگذار کرد تا خودشان، مصلحت خویش را به اتفاق ،اختیار کنند» مردم هم مرا به عنوان والی خود و مسؤل کارهایشان انتخاب کردند و من به یاری خدا هیچ سستی و حیرت و ترسی به خود راه نمی دهم و فقط به یاری خدا توفیق خواهم یافت ، لکن مخالفی دارم که بر خلاف مردم سخن می گوید و تو را پناه خویش قرار داده و تو هم قلعه ای محکم و خواستگاه و پناهی امن برای او شده ای! ای عباس؛ تو هم باید یا بر آنچه که همگان اتفاق دارند و هم رأی شده اند ، داخل شوی یا مردم را از عقیده شان برگردانی، حال ما پیش تو آمده ایم و پیشنهادی برایت داریم ، ما می خواهیم سهمی از خلافت برای تو قرار دهیم تا برای تو و نسل بعد از تو این نصیب و سهم باشد، زیرا تو عموی پیامبری، اگر چه مردم با اینکه مقام تو و رفیقت علی را می دانند ، اما در خلافت از شما رویگردانی کردند. در این هنگام عمر هم به سخن در آمد تا آتش حرفهای ابوبکر را تند تر کند و عباس بن عبدالمطلب را به هر طریق شده با خود همراه کند تا دست از حمایت علی(علیه السلام) بردارد، پس ادامه ی سخنان ابوبکر را گرفت و گفت: به والله ، از طرف دیگر ای بنی هاشم،بر پیامبرتان افتخار دارید،پیامبر از خانواده ی شماست... ای عباس؛ برای حاجتی نزد تو نیامدیم اما خوش نداریم که ایراد و فتنه ای بر سر آنچه که مسلمانان بر آن توافق کرده اند پیش آید و شما در مقابل ما قرار بگیرید، به صلاح خود و مردم نظر دهید!! عباس بن عبدالمطلب ،سخنان این دو را که نه مطابق با عقل و منطق و نه مطابق با حکم خداوند بود شنید و در پاسخ گفت : خداوند محمد(صلی الله علیه واله) را همانطور که گفتی به عنوان پیامبر و صاحب اختیار مردم مبعوث کرد ، اگر تو خلافت را بنا به حکم و امر پیامبر گرفته ای که همگان میدانند این حق ماست که غصب کرده ای و اگر به درخواست مؤمنین است، ما هم از آن مؤمنین بودیم و لیکن از خلافت تو اطلاع نداشتیم و مشاوره و سؤالی هم در این مورد از ما نکردی و بدان ما هم به خلافت تو رضایت نمی دهیم ،زیرا ما هم از مؤمنان هستیم ،اما تو را دوست نداریم و خلافت تو را قبول نداریم. اما اینکه گفتی برای من هم سهم و نصیبی در خلافت باشد : اگر خلافت اختصاص به تو دارد برای خودت نگهدار که ما احتیاج به حق تو نداریم و اگر حق مؤمنین است پس تو حق نداری راجع به حقوق آنان دستور بدهی و یا اظهار نظر بکنی و اگر حق ماست (که طبق امر پیامبر و حکم خدا از ماست) ما به قسمتی از آن راضی نمی شویم(یعنی خلافت را غصب کردی ، باید آن را بگردانی). اما آنچه تو‌ گفتی ای عمر، که پیامبر از ما و شما است. بدان که پیامبر درختی است که ما شاخه های آن و شما همسایگان آن هستید، پس ما از شما سزاوارتریم. واما آنچه گفتی که از خواسته های پراکنده می ترسیم، بدان کاری را که شما آغاز کرده اید ،ابتدای پراکندگی و اختلاف است..... و خداوند یاری کننده است. و اینچنین بود که توطئه عمر و ابوبکر برای جلب حمایت عباس از خلافت غصبی شان ، نافرجام ماند. و پس از این مناظره ، عباس بن عبدالمطلب شعری سرود به این مضمون و در هر کجا و هر زمان آن را می خواند تا به گوش همگان برسد: گمان نمی کردم خلافت از بنی هاشم و از میان آنها از ابی الحسن علی، انحراف پیدا کند. آیا علی(علیه السلام) اولین کسی نیست که به طرف قبله نماز خواند؟ آیا او عالم ترین مردم به آثار و سنت های پیامبر نیست؟ آیا او نزدیک ترین مردم در دوران زندگی نسبت به پیامبر نبود؟ آیا او همان کسی نبود که جبرئیل در غسل و کفن پیامبر یار او بود؟ همان کسی که آنچه همه ی خوبا‌ن دارند او به تنهایی دارد و خوبی های او در این مردم نیست... هان ای مردم؛ چه کسی شما را از او‌ جدا کرد؟ باید او را بشناسیم! بدانید که بیعت شما آغاز فتنه هاست!! و عالم و آدم شهادت می دهند ، که سخنان عباس بن عبدالمطلب که خدا او را رحمت کند ، عین حقیقت است ، براستی علی نیست مگر ولیّ بلافصل بعد از پیامبر(صلی الله علیه واله)، علی اولین مظلوم عالم ،همو ‌که عالم به بهانه ی وجودش ،موجودیت گرفت ....و ولایت علی نیست مگر آزمایشی از جانب خدا ،تا ما را محک بزند در عشق خودش...و خدا را بی نهایت شکر که ما ندای من کنت مولاه فهذا علی مولاه پیامبر را از ورای قرن ها شنیدیم و دل دادیم به دلدادگان الهی و جان می دهیم در راه این دلدادگی.... الهی مرحبا بر درگهت باد که مادر هم مرا با یا علی زاد دارد... 📝 به قلم :ط_حسینی @ranggarang
شاهزاده ای در خدمت قسمت هشتاد و هفتم🎬: چند روز از قضیه ی دست رد زدن عباس بن عبدالمطلب به سینه ی خلیفه ی غاصب می گذشت ، آنها مدتی قضیه را ساکت گذاشتند و فقط به فرستادن قاصدی به درب خانه ی مولا علی، بسنده کردند. آنها می خواستند تا مردم از یاد ببرند که عباس چه گفت و علی چه کرد ، آنها می خواستند با گذشت زمان و جا افتادن بیعت تازه ی مردم ، بیعت گذشته را که پیامبر(صلی الله علیه واله) برای علی(علیه السلام) گرفته بود از خاطره ها محو کنند .... اما علی(علیه السلام) باید ،یک بار دیگر حقی را که از آنِ او بود و حکم پروردگار در آن بود را دوباره برملا کند، او می خواست برای آخرین بار حجت را بر اهل مدینه تمام کند و در تاریخ ثبت نماید که علی(علیه السلام) حقش را جار زد اما یاری نیافت تا به کمکشان خلافتی را که غصب شده بود به صاحب اصلی اش برگرداند... فضه که چندین روز شاهد ماجرا بود و میدید که مولایش سخت به جمع آوری قرآن مشغول است حالا مشاهده کرد که : بعد از چند روز که قضیه ساکت مانده بود ، علی مظلوم ، از خانه اش بیرون آمد ، درحالیکه قرآن را در یک پارچه جمع آوری و مُهر کرده بود ،داخل مسجد شد . فضه هم بلافاصله در پی مولایش روان شد ، می خواست ببیند چه می شود و مولایش چه کاری می خواهد بکند، او وارد مسجد شد و دید که ،ابوبکر و جمع زیادی از مردم در مسجد پیامبر(صلی الله علیه واله) نشسته بودند. علی(علیه السلام) نزدیک محراب مسجد شد و با صدای بلند به طوریکه به گوش همگان برسد چنین ندا برآورد: «ای مردم، من از زمانی که پیامبر(صلی الله علیه واله) رحلت نموده مشغول غسل او و سپس جمع آوری قرآن بودم تا این که همه ی آن را در یک پارچه جمع آوری کردم، بدانید که خداوند هر آیه ای بر پیامبر(صلی الله علیه واله) نازل کرده در این مجموعه است، تمام آیات را پیامبر برای من خوانده و تأویل آن را به من آموخته است». علی با این سخنش فهماند که اگر اسلام محمدی را خواهانید ،اگر دین خدا را برمی تابید، پس بدانید کتاب خدا با تمام تفاسیرش که هر حرف آن حکمت و رازی دارد ، پیش من است، اگر می خواهید؛ این گوی و این میدان...ولیّ خدا را دریابید و غاصبان خلافت را رها کنید. علی گفت، اما صدا از جمع بلند نشد... مولایمان نگاهی به جمع غافل و پیمان شکن روبرویش کرد و ادامه داد «این کار را کردم تا فردا نگویید، ما از قرآن بی خبر بودیم»و بعد نگاهی معنا دار به جمع کرد و فرمود:« روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خویش نطلبیدم و حقم را برای شما بیان نکردم و شما را به اول تا آخر قران دعوت نکردم» علی گفت و گفت و گفت ،اما هیچ یک از دنیا پرستان پیش رویش نفهمیدند که علی همان قرآن است و قرآن همان علیست و بارها و بارها این سخن در کلام پیامبر آمده بود که علی با قرآن و قرآن با علیست ، این دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر در بهشت به من برسند و چه بی سعادت بودند این دنیا پرستان بی دین، چه بی لیاقت بودند این مسلمان نماهای مدعی و قرآن را در غربت خود تنها گذاشتند. در این هنگام که علی(علیه السلام) این سخنان را فرمودند، عمر که در جمع حضور داشت پاسخ داد : ای ابوتراب، آنچه که از قرآن پیش روی ماست ،ما را کفایت می کند و احتیاجی به آنچه ما را دعوت می کنی نداریم! و علیِ مظلوم ، با شنیدن این سخن ، تنها تر از همیشه وارد خانه شد....و فضه با خود فکر می کرد براستی که : علی(علیه السلام) تلنگری به جمع زد تا اگر فطرت پاکجویی در آنجا باشد به خود آید.... اما تاریخ شهادت می دهد که آنها به خود که نیامدند هیچ، کینه های درون سینه شان از حقد و حسد که سالیانی دور در آن انبار کرده بودند، به جوش آمد و واقعه ای را رقم زدند که تا قیام قیامت لکه ی ننگش بر دامان بشریت مانده است و غربت و مظلومیت این واقعه، مُهری شد که بر جبین شیعه خورد تا واقعه ها پس از این واقعه پیش آید...تا خوردن سیلی زهراپویان تکرار و تکرار شود.......و گذشتگان چه ظلم عظیمی کردند و چه ظلم عظیمی می کنیم ما، اگر واقعیت این مطلب را به همگان نرسانیم و نگوییم که حق با مادرمان زهراست و حقیقت در ولایت مولایمان علی ع بود و بس...‌‌ دارد.... 🖊به قلم :ط_حسینی @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 دل‌نوشته استاد محمدجوادمحدثی قمی درباره امام خامنه‌ای مدظله‌العالی : عجب هنری به خرج داده استاد محدثی حفظه‌الله 💚 می‌خواهم با قلم‌مویی از کلمات، بر بوم این صفحات، چهره‌نگاری کنم و تصویر چهره‌ای محبوب را به صورت تابلویی چند بعدی، به رسم یاد بود تقدیم دوستان کنم. در قاب این نوشته، تصویر مردی است از تبار عترت، سیدی از قبیله اهل بیت، زاده زهرا و علی (علیهماالسلام) مسافری از قافله تشیع، پیام آوری از حرای کربلا، سرداری به تنهایی مجتبای سبز پوش، تنهایی در غریب‌آباد بی‌دردان، زخم خورده‌ای از تیغ جهل نامردان، محسود حسودان تنگ نظر، محبوب عاشقان جان بر کف، صبوری از طوبای حسنی، غیوری از شجره حسینی، شاهدی از مشهد شهادت، شهیدی زنده‌ از نسل حماسه، ذوالفقاری در غلاف حفظ مصالح. 💚 این قطعه‌های ریز و درشت را اگر کنار هم بگذاری، سیمای نورانی مردی به چشم می‌آید که در اوج اقتدار، مظلوم است و در بلندای رفعت، متواضع و در اوج تواضع، رفیع. دخیل ضریح انتظار، تشنه چشمه فرج، سیراب زمزم جمکران، علمداری عباس‌گون که قاطعیتی ذوالفقارانه دارد و دستی که یادگار علقمه وفا و فرات و کربلاست. پناه چلچله‌ها، مأمن دلشکسته‌ها، سردار خط علوی، سرباز جبهه مهدوی. 💚 نشان جانبازی در دست بلندش، چفیه بسیج بر دوش تعهد بارش، عصای توکل در پنجه استوارش، عینک بصیرت بر چشمان بیدارش. فقیهی وارسته از تعلقات، رهبری رهرو جاده تکلیف که مرجعیت در پی او دوان است و او از مرجعیت گریزان. چله‌نشین سجاده و سحر، معتکف محراب فکه و شلمچه، امین وادی شعر و هنر، مرزبان اقلیم فرهنگ و ادب، خبیر خطه فقه و حدیث، بصیر میدان سیره و تاریخ، نکته‌سنج قلمرو اخلاق و تربیت، شوریده آوای ترتیل و قرائت، خط‌شکن عرصه سیاست، خورشید سپهر بیان و بلاغت، آبرو بخش رهبری و درس‌آموز شیوه سروری. 💚جوانان، دلداده پند پیرانه‌اش، پیران شورآموز روح جوانانه‌اش، واعظان خوشه‌چین خرمن بیانش، ذاکران بهره‌مند از نکته‌های بدیعش، قاریان، در کمند مَدّ نگاهش، متهجدان اسیر سلسله اشک و آهش. اهل ذوق، شیفته روح لطیفش، اهل ادب، مفتون فکر بدیعش، اهل دل، مخمور شراب شیدایی‌اش، اهل رزم، مرید روح عاشورایی‌اش. اهل قلم از قدرت قلمش متحیر، اهل سخن از طبع سیال و ذهن جوالش مدهوش، اهل سیاست از هوش سیاسی‌اش حیران، اهل فرهنگ از ژرفای فهمش سر به گریبان، اهل مطالعه بر گستره کتابخوانی‌اش ثناخوان. 💚 فقیهان به عمق فقاهتش معترف، هنرمندان از بینش هنری‌اش مبهوت، شاعران از ظرافت مشعوف، خطیبان از سلاست گفتارش در شگفت، رهروان به رهبری‌اش مفتخر، رهبران به صلابتش محتاج. رهبری فرهنگ‌ساز و اندیشه‌پرور، غیرت‌گستر و آینده‌نگر. فرزانه‌ای که افشای شبیخون فرهنگی، برگی از دفتر بیداری اوست، و عبرتهای عاشورا نقطه‌ای از الفبای شعورش، رسالت خواص، سطری از کتاب تعهدش، رفتار علوی، واژه‌ای از قاموس افکارش، ساده‌زیستی، موجی از پارسایی‌اش. عزت حسینی مرامش، خدمت‌رسانی پیامش، کارآمدی حوزه امیدش، بیداری دانشگاه انتظارش، ایمان جوانان تکیه‌گاهش، وحدت مردم آرمانش. 💚خامنه، ذاکره دیرینش، قم خاطره شیرینش، مشهد شاهد هدایت‌هایش، ایران خانه امتش، امت حامی امامتش، سنگر جمعه تجلی راه خدایی‌اش، محراب جبهه تبلور روح حسینی‌اش، ولایت‌فقیه تداوم خط خمینی‌اش، کرسی درس، حجت فقاهتش... 👆اینهاست که دل‌ها را اسیر سلسله محبتش ساخته و جانها را به کمند عشقش انداخته است. ✨ اینک در نگارستان ولایت این تصویر زیبا، بی‌قاب و بی‌نقاب، در تاقچه دلمان نشسته و راه را بر نامحرمان بسته است. 💫باشد که این نقش و این نگار، بی غبار و پایدار بماند🇮🇷 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چی جالب چشم زخم روتوضیح میده واقعا این چشم چکارکه نمی کنه خیلی هابیخبرند ازاین موضوع @ranggarang
راهی است تاریک، آن را می پِیمایید، و دریایی است ژُرف؛ وارد آن نشوید، و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید..... [ ، ۲۸۷ ]
هر گاه خدا بخواهد بنده ای را خوار کند، دانش را از او دور می سازد.... [ | ۲۸۸ ]
همانا میانِ شما و پند پذیری، پرده ای از غرور و خودخواهی وجود دارد... [ | ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری: خیلی کارها هست که باید انجام بگیرد جز با روحیه ی بسیجی امکان پذیر نیست جز با همین ایمان جوشان. مطمئن باشید تا بسیج در این کشور هست تا این روحیه ی صدق و صفا و خدمت بی مزد و منت در میان مردم بخصوص جوانان ما وجود دارد دشمن هیچ گونه لطمه ای به این انقلاب و به این نظام و به این کشور نخواهد توانست وارد کند . @ranggarang