eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی به قلم پاک #فاطمه_دادبخش(یاس) محمد یا اصلا متوجه نبود که من در چه حال
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک (یاس) مامان رفت سمت چای ساز و کتریش پر آب کرد و من همینجور مات و مبهوت نگاهش میکردم از عصبانیت زیاد دستمامو مشت کردم تا نلرزه ولی تمام من برای مادرم رو بود فهمید حالم بده چند قدم اومد سمتم چندین بار گوشه لبمو گزیدم تا نلرزه تا گریه نکنم ولی کجا امنتر و مطمعن تر از آغوش مادر برای بچش است دیگه نتونستم خوددار باشم و گریم گرفت بغلم کرد و گفت عین بچگیات دروغ گفتن هم بلد نیستی پشتمو ماساژ میداد و میون گریه میخندید و میگفت _یادته با آراز دعوا میکردی ولی نمیخواستی بابات بفهمه میخواستی ادا دربیاری بگی هیچی نشده ولی تا بابات نگات میکرد گریت میگرفت خندیدم و همینجور که تو بغلش بودم گفتم عمو و زن عمو آراز خیلی لوس میکرد همیشه پول تو جیبی داشت ولی بابا از من زیاد خوشش نمیومد همیشه با آیناز بیشتر توجه میکرد __ولی آخرشم که پول تو جیبی یکسانی بهتون میداد _خوب این انصاف نبود آیناز از من چهارسال کوچکتر بود باید به اون کمتر میداد __تو هم که زیرزیرکی خوب آتیش میسوزندی گریه ام شدیدتر شد و گفتم .______کجا آتیش سوزوندم کاری نکردم که همه آتییش سوزتدنم سو استفاده از مهربونی آراز بود اونم که کمی بزرگ شد دیگه همبازی من نشد من تنهاتر شدم ولی من خیلی چیزا یادمه _چی مامان پس چرا من یادم نیس _بیا یه لیوان آب بریزم برات بعد بریم اتاق بخوابیم بهت میگم خوشحال از پیشنهادش یه لیوان آب جوش برداشتم و باهم به اتاق طبقه پایین که رفتیم آیسو و ایلماه رو تخت دونفره خوابیده بودن ایلماه مثل من که مثل یه نوزاد تو خودم جمع میشم خوابیده بود ولی آیسو مثل آیناز کج و کوله و پاباز دست باز انگار میخواد پرواز کنه خندم گرفت و پاشه پاش از کله ایلماه برداشتم و سعی کردم بغلش کنم و دوباره سرش رو بالش بزارم مامان با تبسم گفت بیخودی زحمت نکش این دخترت عین خالش یه جا نمیخوابه که همه تخت یه دور میخوابه ولش کن فقط این پتورو بکش رو شکمش سردش نشه _حالا کجا بخوابیم مامان دو تا پتورو رو زمین کنار تخت انداخت بالش گذاشت و گفت بیا اینجا _پس پتو رومون نکشیم مامان _دیگه اینجا پتو نداریم آخه ___واسا من تو اتاقم دارم الان میارم اجازه جواب ندادم و رفتم بالا بی سرو صدا از اتاقم یه پتو دونفره برداشتم و رفتم پایین با مامان کنار هم دراز کشیدیم مامان انگار دلش میخواست برام قصه بگه ____یه روز اقدس اومد عصبانی و گفت __لیلا این چه بچه‌ای تربیت کردی گفتم چی شده ....دست به کمر گفت این بچه برداشته آفتابه دسشویی با آب داغ پر کرده آراز بیچاره هم از همه جا بیخبر خودش سوزنده چشمام ۴تاشد من کی همچین کاری کردم از خنده از چشام اشک اومد مامان گفت _حق داری یادت نیاد آخه اون موقع پنج شیش سالت بود ما و عموتینا تو یه حیاط زندگی میکردیم دسشوییم حیاط بود و یه آبگرم کن بزرگ بشکه ای گوشه دسشویی بود وقتی ازت پرسیدیم چرا اینکارو کردی خیلی طلبکارانه گفتی آراز با دختر عمت بادوم بازی کرده تو هم دیگه دوسش نداری خوب کاری کردی از تصور اینکه آراز با آبجوش داخل آفتابه خواسته خودش بشوره و یهو با ریختن آب داغ بالا پریده و جیغ کشیده خندم گرفته بود کلا بدن درد و اضطرابم فراموش شد به قدری خندیدیم که آیسو عصبانی شد و گف ساکت 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹زندگی را زیباتر کن گاهی با ندیدن گاهی با نشنیدن و گاهی با نگفتن...! زندگی فقط مال ما نیست به همه تعلق دارد. پس زندگی را برای همه زیبا کنیم با محبت، با لبخند! ❄️ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🔸مهندس عبدالباقی فرزند علامه طباطبایی، نقل می کند: . 🔸هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت. . 🔸فقط زیرلب زمزمه می کرد « لا اله الا الله! » . 🔸حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول می کردند، و این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند. . کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟ . 🔸همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامی هستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم . 🔸سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق همچنین آمده است که حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید: . 🔸« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند. . 🔸به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟ . 🔸فرمودند: صلاح کار کجا و من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان! گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا . 🔸علامه تکرار کردند: تا به کجا! و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد . 🔸آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند: من دیگر بر نمی گردم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وقت به خیر عزیز من حرفهای این خانوم رو کاملا تایید میکنم بسیار منطقی وقانع کننده هست ، راست میگن قرار نیست اگه چندتا ادم میرن کشورهای دیگه مثل عراق و...گناه میکنن بقیه رو هم متهم کرد... اوضاع بچه هابیرون ازمدرسه خیلی بدجوری هست بعضی از مدرسه ها اصلا روی تربیت مذهبی شون کارنمیکنن نه پدر ومادراهمیت میدن نه مسئولین مدرسه ،اخه این بچه ها چندسال دیگه بزرگ بشن چی توذهنشونه 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به همگی سر صحبت با دوستی هستش که دوماه زایمان کرده و مقعدش گوشت اضافه در آورده ربطی به نوره نداره حتما باید از ملین استفاده کنید مثل برگه زدالو الوچه خورشتی شیرین خرما با اب ولرم میل کنید حتما قبل از غذای اصلی یک‌کاسه سوپ سبزی جات درست کن بخور (جو هویچ پیاز و کدو سبز و دوسه تا گوچه پوره شده همه رو بپز و کمی نمک و ادویه هر روز این سوپ میل کن از روغن زیتون اصل غافل نشو یا روغن دنبه یا زرد گاوی اینا همه ملین هستن (ملین طبیعی به بدن اسیبی نمیزنه و کمک میکنه به بدن خود کار کار کنه ) از عطاری سعد کوفی بگیر اسیاب کن الک کن مثل ارد نرم بشه وقتی شکمتون کار کرد و خودتون شستی بعد با این پودر مقعد بساب و دوباره بشور بعد از چند روز اون دونه و گوشت اضافه بر طرف می شه ان شاالله یبوست مادر همه ی مریضی هاست 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
لحظه‌ها را درياب ... زندگی در فردا نه 🌸🍂 همين امروز است راه ها منتظرند تا تو هرجا كه بخواه برسی لحظه‌ها را درياب پای در راه گذار ... رازِ هستی اين است ...🌸🍂 روزتون پر از اتفاق های نیک💕 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه جان خوب هستین انشاالله صبحتون بخیر برا اون خانمی که گفتن بچه برادرشون تشنج میکنن دختر منم متاسفانه از چهار سالگی خود به خود تشنج میکرد به هر دکتری میبردیم خوب نشده بعد تو رباط کریم به دکتری بردیم خدا خیرش بده اول خدا بعد همون دکتر تونست دخترمو درمان کنه الان خدا را شکر خوب شده .خدا همه مریضا را شفا بده انشاالله🤲🏻 اسم دکترم امیر بهادرزاده هستش تو گوگل هم سرچ کنن میتونن پیدا کنن تشکر از کانال خیلی خوبتون🙏🌹 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک آسمان 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 مامان داشت به آقاجون میگفت:حالا کی با این وضعیت رعنا حالو حوصله عروسی داره...کی دلِ خوش
🍃🍃🍃🌸🍃 دستام شروع به لرزش کرد و اشک تو چشام حلقه بست...خدا رو شکر مامان رفته بود آشپزخونه و حال منو ندید... جون از پاهام بُرید و نشستم روی مبل فرهاد.... مهتاب... پس عروسیشه...اسم مهتاب جلوی اسمش تو ذوق میزد... کارت به دست به آشپزخونه رفتم و به مامان گفتم اینا کی عقد کردن که حالا عروسیشونه؟؟ مامان مشغول پاک کردن سبزی بود گفت:سه چهار ماهی میشه عقد کردن... -مامان شما عروسو دیدین؟؟ -نه مادر میخواستم یه شب پاگشاشون کنم که با این ماجراهایی که پیش اومد گفتم بعد از عروسی دعوتشون میکنم سوالی که توی ذهنم جولان میداد و ازش پرسیدم:مامان از کی دختر گرفتن؟؟منظورم با اون حرف هایی بود که پشت سرش میگفتن مامان:والا من خبر ندارم فرنوشو که میشناسی لام تا کام از خانوادش حرفی نمیزنه نه از مشکلاتشون میگه نه از خوشحالیشون...ولی همسایه ها میگفتن.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه جانم خسته نباشید درموردداستان رعنا میخواستم بگم که فک میکنم خود رعنا باعث شد زندگیش اینجوری بشه زمانی که با حمید رفت خونه ی مادر فرهاد ودل فرهاد و شکست به هرحال فرهاد همه چیزو برای رعنا توضیح داده بود وبیگناهیشو ثابت کرده بود خدا میدونه چقد فرهاد غصه خورده بود موقعی که دیده بود رعنایی که این همه دوستش داشته بایه مرد دیگه ازدواج کرده 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خدمت اون برادری که گفتن توی گوش صدا میپیجه ودکتر گفتن که گوش ایشون سکته کرده وشنواییش کم میشه، خواستم بگم که حتما به طب سنتی مراجعه کنن وپشت هر طرف گوش رو ۲تا زالو بزارن به امید خدا خوب خواهن شد، ما تومطب برای همچین مواردی زالو می زاریم، انشاءالله جواب گرفتن برامون تو گروه بزارن🙏🙏 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸