eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#قسمت_بیستو_دو اوهومی گفت و چند ثانیه ای بهم خیره شد و گفت بهت نمیاد پدر بشی... جوابش رو ندادم ...
آهسته در رو باز کردم . فکر میکردم ریحانه هنوز خوابه، ولی با شنیدن صدای آب فهمیدم به حمام رفته... یه لیوان شیر برای خودم ریختم و مشغول تماشای تلویزیون شدم .. ریحانه پیرهن نخی گلداری پوشید و موهای نم دارش کنار صورتش پریشون بود ... ازم بخاطر دیشب دلخور بود ... صبح بخیری گفت و به سمت آشپزخونه رفت... برای خودش چای میریخت که از پشت نزدیکش شدم و گفتم حالت خوبه؟؟ صورتش رو جمع کرد و گفت امیرحسین تو رو خدا برو بیرون بزار کمی صبحونه بخورم .. میدونستم اگر یک دقیقه دیگه وایسم شروع میکنه به عق زدن ... به حموم رفتم و موهام رو سشوار کشیدم و کمی عطر به سر و صورتم زدم ... ریحانه روی کاناپه دراز کشیده بود .. با دیدنش دلم براش سوخت از وقتی حامله شده بود ضعیفتر شده بود و رنگ پریده تر ... تصمیم گرفتم به بابک زنگ بزنم و بگم که نمیام و امروز کنار ریحانه بمونم ... پائین پاهای ریحانه نشستم و آروم دستم رو به پاهاش کشیدم .. ریحانه یهو بلند شد و به سمت دستشویی دوید و چند تا عق زد .. با عصبانیت از دستشویی خارج شد و بهم گفت اون چه عطر گوهیه که زدی نمیگی من حالم بهم میخوره؟ با تعجب گفتم ریحانه این همون عطری که خودت خریدی و همیشه میزنم .. یهو امروز ازش متنفر شدی؟ ریحانه به اتاق مهمون رفت و پنجره رو باز کرد و گفت تو رو خدا اینجا نیا ، دیشب نتونستم بخوابم یکی دو ساعت میخوام بخوابم ... رفت داخل و در رو بست ... روی کاناپه ولو شدم و به ساعت نگاه کردم یازده و نیم بود... دو دل بودم که به رستوران برم یا کنسلش کنم ولی با خودم فکر کردم ریحانه که خوابیده منم که تنهام ، میرم ناهار میخورم و کمی صحبت میکنیم و برمیگردم .. پیرهن طوسی روشن با شلوار کتان طوسی تیره پوشیدم و کت پاییزه سورمه ای رنگی هم پوشیدم .. بدون خداحافظی از ریحانه از خونه خارج شدم و راهی آدرسی که بابک داده بود شدم .. رستوران شیکی بود، زودتر از بابک رسیده بودم.. ترجیح دادم تو ماشین منتظرش بمونم ..رده دقیقه بعد بابک اومد .. زن شیک و مدرنی بود .. مانتوش شبیه کت بود .. کت و شلوار سفیدی پوشیده بود دکمه های کت باز که زیرش لباس مشکی پوشیده بود .. کفش پاشنه بلند مشکی ، شال مشکی هم روی سرش بود ... به قدری خوش تیپ بود که دوست داشتم تماشاش کنم .. از ماشین پیاده شدم و به سمتش رفتم .. با دیدن من عینک دودیش رو بالای سرش گذاشت و دستش رو به سمتم دراز کرد .. این بار راحت تر بودم ،و باهاش وارد رستوران شدیم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام ممنون از کانال خوبتون🌹 من یه خانوم ۳۶ ساله هستم که ببخشید به شدت نفخ میکنم و اصلا نمیتونم روی زمین بشینم چون وقتی میشینم بیشتر به روده هام فشار میاد و بدتر میشه وقتی سرویس بهداشتی میرم هم تا یه مدت خیلی کوتاه بهتر میشه ولی سریع دوباره همونجوری میشه ۴ ساله که این مشکلو دارم دکترم رفتم گفت برو آندوسکوپی و کولونوسکوپی رفتم دکتر گفت التهاب روده داری یه سری دارو داد گفت بخور درست میشه من اون دارو هارو خوردم ولی هیچ تغییری نکرده این مشکل خیلی تو روحیم تاثیر گذاشته اصلا مهمونی رفتنی نمیتونم رو زمین بشینم واقعا خیلی خجالت میکشم 😔 دوستان عزیز اگه کسی تا حالا این مشکلو داشته لطفا منو راهنمایی کنه🙏🙏🙏 یا اگه کسی میدونه بگه من چه دکتری برم بهتره دفعه ی قبل پیش دکتر گوارش رفتم ولی خوب نشدم😞لطفا راهنمایی کنید😔🙏 ایدی ادمین 👇🏻🌹 @baharakjan لطفا راهنمایی کنید🙏🏻🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️💚 فروردین بهت وفاداره وبه هم فکر میکنید سعی میکنه تا حد ممکن به قولهاشم عمل کنه بینتون فاصله ودوری ودلتنگی هست که این موضوع به خاطر حرفه ویا بدگویی هایی میشه که نسبت به شما وعشقتون میشه همدیگرو باور کنید. اردیبهشت بهت پشت کرده (آقا)وناراحتی بینتونه گاهی رقابت وحسادت شخصی که بهتون نزدیکه باعث این موضوع میشه ل ولی بهت فکر میکنه وبه زودی باهم دیدار دارید. خرداد احتمالا توی دیدارتون محدودیت ویا تاخیر میفته ولی صددرصد ازطرفش تماس یا خبری داری که خوشحالت میکنه واگر مشکل ویا قهر و...تورابطتونه تا 4وعده ی دیگه برطرف میشه. تیر همدیگه رو دوست دارید وبه هم.فکر میکنید گاهی نسبت به هم حساسیتهایی نشون میدید که متاسفانه باعث سردی توی رابطتون میشه ولی دوست داشتنتون دوطرفست. مرداد اقا با اینکه ازت دلخوره ولی نگرانتم هست وهمدیگه رو دوست دارید وبه هم فکر میکنید بهت وفاداره وبه زودی همو میبینید. شهریور با عشقت بیرون میری ویا باهم یه جوری در ارتباطید ولی بینتون یه جدایی هم دیده میشه برای عشقت همونقدر که دلتنگی اونهم هست فعلا به هم فرصت بدید. مهر رابطتون سرد ودیدارتون در محدودیته ازهم دلخورید حالا به خاطر بحث ویا موضاعت پیش اومده ولی دوباره همدیگرو میبینید اینبار سعی کنید خودتون برای گرم کردن رابطه تلاش کنید. آبان آقا نسبت به این رابطه کمی ناامید وسرد داره میشه محبت شخص احساسیش کم شده واونطور که باید نیست ولی به زودی از طرفش با یه حرف یا پیشنهاد تازه خوشحال میشید وبحث ودلخوریتون تموم میشه وآشتی میکنید. آذر بهت فکر میکنه حتی وقتی درگیر کار انگار نمیتونه فراموشت کنه به هر حال مشکلات ویا ناراحتی ها کانال طالع بینی و سرکتاب ودودلی هایی تواین رابطه به وجوداومده که فعلا بینتون دلتنگی ودوری وفاصلست. دی بینتون مشکلی پیش اومده و شخص مقابلت ازت دلخوره به زودی باهم دیدار میکنید دوست داشتنتون دوطرفست ولی داره روبه سردی میره بهتره تلاش کنید وخودتونم ازش دلجویی ویا عذرخواهی کنید تا این رابطه دوباره عالی شه. بهمن مشکلاتی توی رابطتون به وجود اومده اوایل خیلی عشقتونو بروز میدادید ولی این مشکلات شما رو ازهم دور کرده در حال حاضر برای خانومها رقیب ویا شخص سومی هم در این رابطه دیده میشه .به هرحال راه براتون باز میشه وخبری که میخواید بهتون میرسه. اسفند اگه دودل هستید دراین رابطه به خاطر دوبه هم زنی ویا بحث وقهری که به خاطر مسائلی هست که روش حساسیت نشون دادید البته با مدت زمان کوتاهی برطرف میشه بدبین نباشید وشک وازخودتون دور کنید آشتی دارین وبه هم نزدیک تر میشید فکرش خیلی درگیره ی سری مسائله بهتره خودتونم سیاست داشته باشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_پنجم علی و بقیه پشت در دستشویی در میزدن که چی ‌شده چرا حالت بد شد یهو ؟ دلم واسه بچه تو شکمم
یهو پوریا محکم زد تو صورتم و گفت دهنتو ببند خواهشاً و تو چیزی که بهت مربوط نیست دخالت نکن . در اتاق نیمه باز بود و فهیمه رو از پشت در می‌دیدم که اشکاش یکی یکی پایین می‌ریخت ، میدونستم چقدر دلش شکسته . ازش خوشم نمیومد ولی زن بود ، باید زن باشی تا بفهمی حتی فکر خیانت هم داغونت می‌کنه . فهیمه در باز کرد و گفت کی هست طرف ؟ خاک بر سر من که فکر میکردم علی خیانت کرده و تو آدمی . پوریا گفت به من چه ؟ این مردیکه کلید خونشو داده به کسی ، طرف دختر آورده تو خونه مقصر منم ؟ فهیمه اومد جلوم و گفت اگر زنی اگر آدمی اگر انسانی بهم بگو طرف کیه؟ گیج و منگ بودم نمی‌دونستم طرف کیه فقط یه اسم میدونستم به اسم مرضیه ، هی فکر میکردم مرضیه کیه ؟ خدا می‌دونه تو اون لحظه اسم فهیمه هم یادم نمیومد ، گوشی علی رو از دستم گرفت پیام ها رو خوند و یهو عین دیوونه ها دوید تو آشپزخونه ، یه چاقو برداشت و میخواست بزنه به پوریا که علی و مامان جلوش گرفتن . دست و پاش طوری می‌لرزید که انگاری دارن از عمد تکونش میدن ، نمیتونست رو پاش وایسته . مامان قلبش درد میکرد و دعا دعا میکردم زودتر بابا بیاد خونه تا اتفاق بدتری نیفتاده . فهیمه گفت رفتی با مرضیه روهم ریختی ؟ مرضیه ای که هنوز یه ماهه از شوهرش جدا شده ؟ مرضیه دختر عموی دیگمون بود ، پنج سال از فهیمه و دو سال از پوریا بزرگتر بود و این اواخر از شوهرش جدا شده بود . هر جوری که مقایسه میکردی فهیمه از مرضیه سر تر بود . تازه اونجا بود که فهمیدم مرضیه همون مرضیه دختر عمومه . از علی هم بدم میومد شده بود مکان جور کن کثافت کاری این دو تا ‌. اون شب قبل این که بابا بیاد فهیمه رفت خونه پدر مادرش و پوریا هم رفت یه جایی خودشو گم و گور کنه. بابا که اومد باورش نمیشد ، می‌گفت شدیم چوب دو سر گوه برم دم خونه داداشم دعوا درست کنم بگم دخترت زندگی پسر منو خراب کرده . یا برم خونه خواهرم و به شوهرش بگم دختر برادرمون خرابه؟ دیگه خواهر و برادری بین ما میمونه با این بی آبرویی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ممنون از کانال خوبتون🌹 من یه خانوم ۳۶ ساله هستم که ببخشید به شدت نفخ میکنم و اصل
❤️ سلام اون عزیزی که مشکل نفخ دارن. عزیزم شما باید پیش پزشک متخصص طب سنتی بری. اگر دسترسی نداری یک قاشق مرباخوری بارهنگ را با یک استکان گلاب و یک استکان عرق نعنا و یک استکان آب به مدت بیست دقیقه روی اجاق گاز بجوشون وآخر شب قبل از خواب بخور.اگه خواستی میتونی با عسل یا نبات شیرینش کنی.به مدت دوهفته این کار را انجام بده.انشالله خوب میشی. ❤️❤️❤️❤️ سلام.اوقاتتون بخیر. دوست خوبی که مشکل نفخ دارند، نیم ساعت قبل و بعد از غذا یک قاشق مرباخوری هاضوم بخورید. می تونید از فروشگاه طب سنتی تهیه کنید. اگه فروشگاه رفتن براتون مشکله ، به مقدار مساوی آویشن و زنیان آسیاب شده،سیاه دانه آسیاب نشده و نمک دریا را با هم مخلوط کرده و بدون آب کمی بجوید و بخورید. ممکنه تحمل تلخی و تندی اون اوایل براتون سخت باشه.ولی عادی میشه.. به رفع نفخ بسیار کمک میکنه... ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب خانمی که مشکل نفخ دارن تا 40روز این دستور را انجام بدهید انشاءالله که خیلی زود خوب بشید اگر شد پیش دکتر طب سنتی بروید یک قاشق مرباخوری بارهنگ + نصف لیوان عرق نعنا + نصف لیوان گلاب .هرسه رامخلوط کرده روی حرارت ملایم قرار میدهیم تاجوش بیایدوبعد ده دقیقه بجوشد سپس همراه بایکقاشق عسل گرم میل کنید.(نکته:اگر یبوست ندارید بجای گلاب از آب استفاده کنید.در صورتی که یبوست شدید دارید از میزان عرق نعنا کم کنید وبرگلاب اضافه کنید. # _ ترک سرد وترها _ مصرف یک بار در روز خوراک بارهنگ تا 40روز _ روزی نیم ساعت پیاده روی وروغن مال شکم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام میخواستم به اون خانمی که نفخ روده دارندورفتن دکتر علاج نشده بگم برند بره موم اصل اززنبورداران بگیرند ونحوه مصرف رااززنبورداربپرسند خیلی عالی قابل درمان روده هستش انشالله بهتربشید ❤️❤️❤️❤️ درمورد اون خانومی ک نفخ دارن بنده خدایی که نفخ داشتن میگفتن با مصرف مرتب یک سال دمنوش پونه به جای چای وضعشون خیلی بهتر شده . ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد خانمی که نفخ دارن...میخواستم بگم که میتونین هرروز عرق نعنه بخورین خیلی خوب میشین اگه واستون سخته خوردنش بخاطر تلخیش میتونین هر روز ۲ لیوان بریزین تو یه قابلمه بزارین رو حرارت توش نبات بندازین و بزارین جوش بیاد خیلی خوشمزه میشه هم زخم معده رو خوب میکنه هم نفخ رو.. ایشالا مشکلوت درست میشه عزیزم💖💫 ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خانم 36 ساله ک از نفق رنج میبرید شما سردی روده دارید و باید ب کارشناس طب سنتی مراجعه کنید انشاالله ک خوب میشید... منم همین مشکل و داشتم و الان خیلی خوبم ❤️❤️❤️❤️ سلام و وقت بخیر دوست عزیزی که نفخ شدید دارین منم این مشکلو دارم مخصوصا اگر سردیجات بخورم که واویلا میشه دکتر متخصص هم رفتم زیاد کارساز نبود تومحیط کار واقعا خیلی برام سخت میگذشت خدا خیرش بده یکی از همکارانم گفت که (گل قند) بخورم روزی یکی دو قاشق مربا خوری واقعا خیلی مفید بود وکاملا درمان میکرد اما متاسفانه غریزه وتمایلات جنسی خیلی شدت پیدا میکنه اگه از طرف همسرتون به مشکل برخورد نمیکنین حتما از گل قند استفاده کنین داروخانه های طب سنتی وفروشگاه های سلامت وحتی مطب دکترای متخصص طب سنتی میفروشن اگه هم پیدا نکردین خودتون درست کنین (گل محمدی رو با قند بسابین -میتونین تکه های قند و گل رو تو غذا ساز میکس کنین-حداقل یکماه باید جلوی آفتاب بمونه بعد میل کنین حتما گل هاتون باید خشک باشه قندش دوبرابر گل باشه توظرف شیشه ای دردار بریزین ومحکمش کنین نباید حرارت ببینه میتونین بجای قند عسل هم استفاده کنین نوش جونتون انشالله که شفا میشه براتون😊 ❤️❤️❤️ برای اون خانمی که خیلی نفخ میکنه پیشنهاد میکنم یه دکتر طب سنتی بره مطمعنن مشکلش حل میشه انشاالله ❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خانومی ک نفخ شدید داشتیم منم از بچگیمنفخ داشتم ..ی روز اتفاقی رفتم روغن سیاه دونه رو داخل نافم ریختم یکمم دور شکممکشیرم روش مشما کشیدم و خابیدم الان چند ماهی میشه مشکلی ندارم ی وقتایی تکرارش میکنم.. ❤️❤️❤️❤️❤️ روده تحریک پذیر به استرس واضطراب ربط دارد روانپزشک موثر است ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برا نفخ معده ی ‌اون خانمی که نمیتونین رو زمین بشینن و مشکلشون بیشتر میشه باید بگم شما ازعطاری ها میتونین عرق معجون معده درد تهیه کنین و همیشه قبل از غذا نصف استکان یا یه استکان بخورین ان شاالله نتیجه میگیرین منم قبلا این مشکل داشتم حالا شاید کمتر از شما ولی این روش از همه ی دکتر رفتنا و دارو خوردن ها بهتر نتیجه داد ❤️❤️❤️❤️ سلام,درمورد اون کسی که التهاب روده دارن,اگه امکانشو دارن برن دکتر طب سنتی,حتما جواب میگیرن👌یکی از درمان های خوب برای نفخ شکم,بارهنگ با عرق نعنا هستش,دستور استفاده کردنش رو با اینترنت پیدا کنید. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام وقتتون بخیر اگه می تونین برید شیراز درمانگاه مطهری پیش دکتر محمد علی نجاتی.متخصص داخلی وفوق تخصص گوارش وکبد هستن.بی نهایت دکترخوبی هستن.
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#قسمت_بیستو_سه آهسته در رو باز کردم . فکر میکردم ریحانه هنوز خوابه، ولی با شنیدن صدای آب فهمیدم به
میزی رزرو کرده بود .. رستوران دنج و شیکی بود.. موسیقی ملایمی پخش میشد که فضا رو آرامش بخش کرده بود ... گارسون منو رو آورد .. بدون نگاه کردن گفتم ترجیح میدم ناهار امروزم رو شما انتخاب کنید ... بابک لبخند گرمی زد و غذا رو سفارش داد ... برای چند ثانیه تو سکوت بهم خیره شدیم ... ته دلم لرزید و نتونستم ادامه بدم دستی به صورتم کشیدم و خواستم در مورد کار بحثی رو شروع کنم که بی مقدمه ازم پرسید از زندگیت راضی هستی؟ چند لحظه مکث کردم و آروم گفتم آره .. خوبه... یه دستش رو زیر چونه اش گذاشت و به میز تکیه داد و گفت ولی من از قیافت میخونم که همچینم خوب نیست... مثل خودش به میز تکیه کردم و با خنده گفتم نکنه شغل دومت فالگیریه... خندید و گفت نه.. ولی حس قوی دارم ... حس میکنم چشمهات شاد نیست .. +چشمهای خودت چی؟ شاده؟ من حسم قوی نیست خودت بگو... لبخندش جمع شد و آه بلندی کشید و گفت قصه ی من طولانیه .. +وقت داریم بگو .. بابک عینک رو از سرش برداشت و روی میز گذاشت و گفت قصه ی من از بچگیم شروع میشه... پدرم با وجود متاهلی عاشق مادرم میشه و بهش نمیگه متاهلم و بچه دارم .. مادرم بعد از اینکه منو باردار بوده از موضوع مطلع میشه که دیگه نمیتونست کاری بکنه .. تنها تصمیم درستی که گرفت این بود که دیگه بچه دار نشه.. با وجودی که پدرم تا لحظه ی مرگش عاشق مادرم بود .. ولی همیشه تو خونمون جنگ و دعوا بوده ... همسر اول پدرم هم بعد از اطلاع از موضوع اجازه نمیداد پدرم کنارش باشه ولی طلاق هم نمیگرفت... تو دانشگاه با پسری آشنا شدم و بهم علاقه مند شدیم ... بعد از دانشگاه نامزد کردیم و تصمیم گرفتیم بریم کانادا .. ولی با مرگ ناگهانی پدرم و تنها شدن مادرم .. من منصرف شدم ... شالش رو مرتب کرد و ادامه داد بخاطر همین تصمیم نامزدم تنهام گذاشت و از ایران رفت.. الان هم چند ساله با مادرم زندگی میکنم.. لبخند غمگینی زد و گفت و اصلا هم از تصمیمم پشیمون نیستم... همونطور که بهش خیره بودم پرسیدم خیلی دوسش داشتی ؟یعنی چطور بگم عاشقش شده بودی؟؟ سرش رو چند بار تکون داد و آه کوتاهی کشید و گفت آره ... عاشقش بودم .. ولی الان .. دیگه حسی ندارم... بی اراده گفتم خوش به حالت مزه ی عشق رو چشیدی من هیچ وقت عاشق نشدم... چشمهاش رو گرد کرد و گفت پس چطور ازدواج کردی؟ بی عشق و علاقه... خندیدم و گفتم تو که از چشمهام میخوندی چرا تعجب کردی؟؟ آره ... بی عشق و علاقه... بهم گفتند اینو بگیر خوبه... منم گرفتم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام ممنون از کانال خیلی خوبتون ،من می خواستم از دوستانی که کار اداری انجام می دهند خواهش کنم راهنمایی کن ،من در جای کار می کنم که دائم باید در جلسات شرکت کنم ،متاسفانه من در جلسات نمی تونم صحبت کنم ،ایده های خیلی خوبی دارم ،وهمیشه از من برای حضور در جلسات دعوت میشه ،منتهی من در جلسات خیلی کم حرف حرف هستم ،در حالی که توی ذهنم حرفهای زیادی برای گفتن دارم ،دوست دارم دوستانم اگر تجربه ای در این زمینه دارند اختیار بنده ،قراردهند ،البته این در صورتی هست که تا سوالی از بنده نشود پاسخ نمی دهم ،واین برایم بسیار آزار دهنده هست ،من دوست دارم مثل بقیه همکاران ایده و نظراتم را بدون واهمه بیان کنم ،ممنون میشم دوستان دراین زمینه راهنمایی کنند و تجربیات خود را در اختیارم قرار دهند . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام کسی راه حلی داره برای درامد داشتن در خانه ؟ اگه هم بخوام مغازه بزنم سرمایه میخواد که ندارم 😭😭 ممنون ایدی ادمین 👇🏻🌹 @baharakjan باتجربه ها لطفا راهنمایی کنید🙏🏻🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#قسمت_بیستو_چهار میزی رزرو کرده بود .. رستوران دنج و شیکی بود.. موسیقی ملایمی پخش میشد که فضا رو آر
_یعنی چی؟ باورم نمیشه؟ مگه صد سال پیش؟ .. تو چرا قبول کردی؟؟ بابک از تعجب پشت سر هم سوال میپرسید... دستم رو بالا گرفتم و گفتم آروم.. یکی یکی بپرس بهت بگم ... _آخه خیلی تعجب کردم ... تعریف کن .. عاشق نشدی یا عاشق کسی بودی نزاشتن باهاش ازدواج کنی؟ با ریحانه چطور ازدواج کردم رو براش تعریف کردم و مشتاق گوش میداد... گارسون غذا ها رو آورد و بالاجبار سکوت کردیم و مشغول خوردن ناهارمون شدیم... بابک تو چشمهام خیره شد و پرسید الان چی؟ زنت رو دوست نداری؟ سرم رو تکون دادم و گفتم ببین دوسش دارم ولی خیلی معمولی ... یعنی نمیخوام ناراحت بشه یا اذیت بشه ولی این که خودم رو به آب و آتیش بزنم .. نه... این که وقتی نبینمش دلم تنگ بشه .. نه... قاشقش رو زمین گذاشت و گفت متوجه شدم ... خواستم بحث رو عوض کنم .. قاشقی از غذا به دهانم گذاشتم و گفتم انتخابت عالی بوده.. خیلی خوشمزه اس... لبخندی زد و گفت دفعه ی بعد بیا خونمون دستپخت خودم رو بخور دیگه به هیچ غذایی نمیگی خوشمزه... +بابک بچه ها تا حالا از دستپختت خوردند.. _اولا دیگه نگو بابک .. حس میکنم تو شرکتم .. دوما من با هر کسی دم خور نمیشم ... کمی از نوشابه سر کشیدم و پرسیدم اون وقت چرا با من دم خور شدی؟؟ دوباره شالش رو مرتب کرد و گفت تو آدم حسابی هستی... خوش تیپی.. جذابی.. پسر سالمی هستی... از تعریفهاش خوشم اومد... +دیگه زیاد شلوغش نکن ... همچینم که میگی نیستم... آه بلندی کشید و گفت کاش زودتر همدیگر رو میدیدیم ... با تعجب نگاهش کردم . چشمکی زد و گفت هر طور شده عاشق خودم میکردمت... خشکم زده بود ... یعنی لیندا هم جذب من شده... لبهام رو روی هم فشار دادم و گفتم خوب .. خوب .. بعد چی میشد؟؟ خودش رو لوس کرد و گفت حالا اگه عاشقم میشدی بهت میگفتم بعدش چی میشه... کنجکاوتر شدم .. بیشتر دوست داشتم سر به سرش بزارم و این بحث رو کش میدادم ... با چنگال آروم زدم رو دستش و گفتم بعدش رو بگو شاید عاشقت شدم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••