eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.4هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
☘🌼 سلام وقت بخیر زندگی من از مشکل گذشته فقط برای تجربه بقیه مینویسم. ولی قبلش بگم اگه کسی مثل من حاضر میشه بیاد اینجوری درددل کنه و حتی عذاب بکشه فقط برای اینه که به اشتباهش پی برده وگرنه گفتن این حرفا آسون نیست من شغلم آزاد هست و ریسک کارم بالاست ولی ممکنه درآمد نجومی هم داشته باشم. چند سال زندگی خیلی خوبی داشتیم و شاید بیشتر از لیاقتمون امکانات داشتیم. نمیخوام گلایه کنم ولی دیگه خدا نخاست زندگیمون عوض شد الان خیلی زندگی معمولی داریم مثل خیلی از مردم. ولی تا دو سال پیش توپم تکونمون نمیداد . شاید گفتنش جالب نباشه ولی خیلی مغرور شدیم و دیگه هر جایی غذا نمیخوردیم هر جایی نمیرفتیم هر جایی خرید نمیکردیم دیگه کلاس ما بالا بود شاید با این رفتارمون خیلیا تحقیر شدن حتی فامیل ولی بازم حرفم چیز دیگس . چون جزییات زیاده میخوام خلاصه بگم . یه دفعه رفته بودیم فروشگاه بزرگ خرید کلی خرید کردیم. جلو صندوق خانمم گفت رب برنداشتی؟ گفتم یادم رفت. گفت حداقل یکی بیار تا بگم فلانی واسمون بیاره . (یه خانمی رب ارگانیک واسمون می‌آورد که هم سال باشه هم طبیعی و هم خب گرونتر بود) گفت برو یکی بیار . پشت ما یک خانم آقا تو صف صندوق بودن که حرفای مارو شنیده بودن خانمه گفت ما چند تا رب برداشتیم اگه میخاین یکیشو شما بردارید . ما هنوز حساب نکردیم که دیگه اینهمه راه نرید تو قفسه ها. ربو برداشت سمت خانمم دستشو دراز کرد گفت بفرمایید. خانم من بلند گفت این مارکش چیه ؟ اون بنده خدام گفت رب فلان . خانم منم با صدای بلند طوری که حتی صندوق دارم شنید و نگاه کرد گفت ؛ نه ما این اشغالارو نمیخوریم ! هنوز دارم مینویسم اون صدا تو گوشمه . اون خانم که خشکش زد و ربو گذاشت تو سبدش و ما هم دیگه حساب کردیم اومدیم بیرون. دم در که خریدارو چک میکردن من یک لحظه برگشتم اون خانمو دیدم تمام صورتش اشک بود جا خوردم شاید فکر نمیکردم اینقدر ناراحت شه. اومدیم ماشین به خانمم گفتم حرفت بد بود گفت حالا نه ما اونو میشناسیم نه اون مارو میشناسه نه هیچی دلیل نداره اینقدر ناراحت بشه گریه کنه ولش کن. نمیدونم چرا دارم اینارو میگم اصلا نمیدونم چجوری نتیجه بگیرم حتی نمیگم خانمم مقصره چون منم همراهش بودم و شاید اون سالها خودمم بدتر غرور داشتم . فقط دلم میخواد اون زن مارو حلال کنه همین . ببخشید طولانی شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✨✨✨ دوستی میگفت ، پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده! با راست و دروغش کار ندارم، خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد. یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی‌بینم اینقد که شیشه شکسته شده و خورد شده شما چجوری رانندگی میکنی؟ گفت به این خوبی دیده میشه چی رو نمی‌بینی؟ گفتم چجوری این شکلی شد؟ گفت یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکه سنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد ، اولش یه ترک کوچیک بود بعد کم کم بر اثر زمستون و تابستون و سرما گرما، بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت. پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که ترک داره و تعمیرش کنه! بس که دوسش داشت. ما آدما هم اینجوریم...! عیبامونو قبول نمی‌کنیم، ایرادامونو نمی پذیریم و اصلاحش نمیکنیم، تا اینکه بزرگ و بزرگ تر میشن... میگفت اگه میخواید عاقبت پدربزرگمو بدونید، یکی از همون شبها تو جاده بدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد! همین عیبامون باعث نابودیمون میشن... همینایی که نمی پذیریم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌼 محبت زیادی آدما رو خراب میکنه گاهی آدما میرن نه برای اینکه دلیلی ندارن برای موندن میرن چون خیلی کوچکن و تحمل حجم بزرگ محبت تو رو ندارن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 سلام خسته نباشید یه سوال داشتم از مادرای کانال که شرایطشون شبیه منه من اگزما دارم طوری همین شامپو معمولی حموم هم دچار مشکل میشم چه برسه به مایع ظرفشویی ورختشویی(اینارو با دستکش انجام میدم)وبعد از هر حموم رفتنی تاچند روزپوستم خارش بدی داره به طوری خون میاد میخواستم ببینم اونایی که شرایط خودشون یااطرافیانشون مثله منه چجوری حموم رفتن بچه هاشون وعوض کردناشو رومدیریت میکنن که کمتر اذیت بشن؟؟چون هرچی پوست بیشتر درمعرض آب وشوینده باشه بدتر میشه سوال دومم اینه اگه راهی واسه تموم شدن اگزما میدونین بهم بگین پیشاپیش از وقتی که واسه جواب دادن میذارین ممنونم ان شاالله حاجت روا باشین🌹 🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒 سلام دوستان من شیش ماهه عقد کردم هر اتفاق ریز و درشت که میفته مامانم اونو گنده میکنه ( خواهشاً نگین مادره و فلان بله خودم متوجه هستم پاشم میبوسم) ولی مشکل من اینه که هرچی میگن منفی میگن ذهن منو راجب همسرم و خانوادش منفی میکنن الان از خانواده شوهرم متنفر شدم کم کم داره از شوهرمم بدم میاد هر چیزی میشه مامانم میگه اینا اینجورین مثلا همسر من سه تا گوشی دارن شماره مامان و بابا منم توی یکی که همیشه هست سیو شده ولی خب بقیه شماره هاشو داده به بابام اینا چند روز پیش مامانم زنگ زد. حالشو بپرسه خب زنگ زدن به اون شماره ای که شوهر من سیو نداشتن و مثل اینکه اول حرفاشون همسرم گفتن نمیشناسن مادرمو ایشونم بهش برخورده و الان به من میگن شوهرت احترام ما رو نداره و فلان منم عصبی شدم با شوهرم دعوا کردم تمام این مدت عقد من مادرم یه چیزی گفته من رفتم سر اون خالی کردم بخدا هرچی میشه ازش یه چیز منفی در میاره دیگه موندم چیکار کنم یا مثلاً پدر و مادر همسرم دیر به دیر به من زنگ میزنن ( چون زمین دارن و کاشت برنج ) همش میگه اینا تو رو دوست ندارن احترام ما رو ندارن به ما یه زنگ نمیزنن دلم میخاد جدا بشم اصلا روح و روان من بهم ریخته بر سر هر چیزی دلم میخاد داد بزنم عصبی شدم الان هر حرکتی انجام بدن من به منفی برداشت میکنم دست خودمم نیست چون مامانم انقد تکرار میکنن که دیگه انکار عادت شده چکار کنم 😔 ایدی ادمین👇🏻🧡 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
خیلی سخت و نشدنی بود ، اصلا ترک کردن آسون نبود. کلی دارو مصرف می کردم ولی فایده ای نداشت . دیگه باب
من احساس می کردم خوب میشه ولی اینجوری نبود. بعد از ازدواج سعی کردم بهش نزدیک بشم ولی اصلا هیچ علاقه ای به من نداشت گفت من یکیو میخاستم که عاشقش بودم پدر و مادرم نذاشتن باهم ازدواج کنیم بعد از اون گفتم دیگه زن نمیگیرم ولی خانواده ول نکردن وقتی خیلی اصرار کردند منم گفتم هر کی شما دوست دارید بریم بگیریم برام مهم نیست و مادرم تو رو دید و اومد خواستگاری الانم که با هم ازدواج کردیم من هیچ حسی به تو ندارم به خاطر همینه که کاری به کارت ندارم.. یه جورایی برام خیلی سنگین اومد، به اجبار منو قبول کرده بود و کاری به کارم نداشت. البته اگه آدم پیگیری بود اصلا منو قبول نمی‌کرد. من بعد از ازدواج از پیگیریهای پدر و مادرم راحت شده بودم . حسین هم اصلا به کارهای من کاری نداشت ... کی میرم! كى میام! با کی هستم! منو ول کرد و به امان خدا ، فقط از دست خانواده خلاص شده بود. منم دنبال یه بهونه بودم که دوباره به مواد برگردم شماره سعید رو داشتم بهش پیام دادم من ازدواج کردم کاری به کارت ندارم نمی‌خوام که با من ازدواج کنی فقط مواد می خوام بهم پیام داد پول بزن آدرس بده میدم بچه ها برات بیارن . حتی خودش هم برای آوردن اونا نیومد یه نفر رو واسطه قرار داده بود. کارم شده بود فقط مواد خریدن و مصرف کردن خیلی شبها اصلا حسین خونه نمی آمد. بیشتر طلاهایی که سر عقد گرفته بودم رو فروخته بودم و مواد خریده بودم. حسین اصلا براش مهم نبود معلوم نبود سرش کجا گرمه... بعدها فهمیدم که برگشته به عشق اولش ، منم از این وضعیت راضی بودم ، اینجوری از گیر دادن های پدر و مادرم در امان بودم. اسم حسین هم روی من بود‌‌. ولی دیگه هیچ طلایی نداشتم که بفروشم تا هزینه ی اعتیادمو در بیارم.. من نابود شده بودم و خودم خبر نداشتم و از این وضع راضی بودم چند بار از حسین پول گرفتم ولی دیگه نمی داد از مامانم چند بار دستی گرفتم دیگه نمیشد ، به حسین گفتم که مهریه منو بده ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا 🌱 #پرسش سلام خسته نباشید یه سوال داشتم از مادرای کانال که شرایطشون شبیه منه من اگزم
❣ خانم عزیزی که ۶ماهه عقد کردی،عزيزم صوتهای هنر زن بودن استاد محسن پوراحمد رو گوش بده مطمعن باش سیاست زن بودن یاد ميگيري،ایراد شما اینه که با حرف مادرت سریع میخوای واکنش نشون بدی،ممکنه شوهرت و خانوادش فکر کنن شما از خودت عرضه ی تصمیم گیری نداری،مثل زن برادر من خدایی من دوستش دارم خیلی خوبه اما با حرف مادرش به ما بدبین میشه،همین دوهفته پیش بچش دنیا آمد،خواهرم رفته شب اول تا صبح بالا سر زن داداشم و بچش بیدار مونده و همه جوره کمک کرده،آنوقت مادرزن داداشم برگشته به دخترش میگه خواهر شوهرت چرا به من اخم کرده😳چرا شوهرت با من خوب سلام علیک نکرده😳چرا اون یکی خواهر شوهرت زایمان کردی بهت تلفن نکرده و این حرفای خاله زنکی،خلاصه که زن داداشمم واقعا بی عرضه وبی سیاسته نميگه مادر من اینطور نيست،خواهرشوهرم شب تا صبح بخاطر نگهداري از بچم نخوابيده،اون خواهرشوهرم بچش مریض بوده،شوهرم از سر کار خسته برگشته،شروع کرده قهر وبی محلی به ما و دعوا با داداشم،خواهرم رفته بچشو ببینه جواب سلام خواهرم رو نداده،حالا دردش چیه؟این خواهرشوهرم، بیمارستان بودم بهم زنگ نزده😳آخه مگه خواهرشوهر وظیفه داره بهت زنگ بزنه؟خلاصه عزيزم بازيچه ي دست مادرو زن داداش وعمه وخاله نباش خودت عقل داری مادرت هر چی گفت فکر کن بعدا واکنش درست نشون بده،شاید باید به مادرت تذکر بدی نه شوهرت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅ روزی پسری همراه پدر خود سوار بر ماشینی بود. درجاده ای پرپیچ و خم مشغول حرکت بودند که ناگهان کنترل ماشین از دست پدر خارج شده و بعد از یک تصادف سخت ماشین به دره سقوط می کند . پدر درجا فوت می کند اما پسر به صورت معجزه آسا زنده میماند و توسط نیروهای امدادی ، نجات می یابد و به بیمارستان انتقال داده می شود ... زمانی که رییس بیمارستان برای بررسی وضعیت جسمانی کودک به ملاقات او می‌رود، به یکباره و با شگفتی متوجه می‌شود که آن کودک، پسر خود اوست! سوال: اگر پدر کودک فوت کرده است، پس رییس بیمارستان چه کسی است؟! چند ثانیه فکرکنید سپس بخوانید. گاهی انسان به صورت ناخودآگاه به افکاری چنگ میزند که هیچ پشتوانه منطقی برای آن ندارد! آیا کسی به فکرش رسید که رئیس بیمارستان ممکن است یک زن باشد؟! اگر تفکر قالبی در مورد جنسیت وجود نداشت ، بیشتر ما به این سوال جواب درست می‌دادیم. بله رئیس بیمارستان مادر پسر بود ، مگر فقط یک مرد می تواند رئیس باشد؟! امروزه ما بیشتر از همیشه اسیر تفکرات قالبی خود هستیم، تفکر قالبی فقط در مورد جنسیت نیست؛ «تفکر قالبی در هر زمینه ای می تواند باشد.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد، محو طبیعت می شود، کمتر سخت می گیرد می بخشد می خندد می خنداند ... و با خودش در یک صلح درونی است او نه بی مشکل است نه دیوانه ! او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته .... و قدر آنچه امروز دارد را می داند او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا 🌱 #پرسش سلام خسته نباشید یه سوال داشتم از مادرای کانال که شرایطشون شبیه منه من اگزم
🌸 سلام خدمت ستاره مهربان واعضای کانال ،خدمت اون دوست عزیزی که شش ماهه عقد کردند و فرمودند، مادرشون راجع به نامزدشون منفی بافی میکنند میخواستم تجربه خودم را در اختیارتان قرار بدم شاید ،کار ساز باشد من به طور سنتی ازدواج کردم ،اینقدر دور و بریها از متانت و سر به راه بودن نامزدم گفتند که منم راضی شدم چند ما که از عقدمون گذشت ،مادرم شروع کرد به بهانه گیری ، یه روز میگفت نومزدت بی معرفته ،وقتی میاد دست خالی میاد یه روز میگفت جزاب نیست به دل نمی شینه من تحصیل کرده بودم و اون بنده خدا دیپلمه ،یه روز میگفت اطلاعات عمومیش پایینه نمی تونستم به مادرم چیزی بگم ولی روز به روز از نمزدم دور می شدم از زندگی سرد یه روز هم یه چیزی گفت که کفری شدم رفتم خونه خواهر بزرگم وپیشش کلی گریه کردم و درد و دل ،گفتم یادشون رفته چقدر می نشستند و از خوبی سادگیو سر به زیر بودنش حرف میزند ،حالا با ندونم کاریهاش داره از زندگی سیرم میکنه اون موقع ها همش ازش تعریف می‌کرد.حالا یه بند داره ازش ایراد میگیره خواهرم هم کلی دل داریم داد و روز بعد رفته بود سر وقت مادرم و کلی با هاش حرف زده بود و دعواش کرده بود و ترسونده بودش ،و بعد از اون دیگه مادرم رفتارش درست شد ، و منم همیشه پیش هر کدوم از اون یکی تعریف میکردم و میگفتم خیلی خاطر شما براش عزیزه والان بعد از سالها یه رابطه خیلی صمیمی با شوهرم دارند گفتم شاید با یه بزرگتر که مادرت هم از ش حساب میبره حرف بزنی که با مادرت حرف بزنه بد نباشه ،خودت هم یه کم سیاست به خرج بده و حرفهای مادرت رو به همسرت گلایه نکن ،سعی کن به مادرت بفهمونی که نامزدت دوستش داره، برای مادر شما احترام زیادی قائل ،مثلا دادن هدیه از طرف همسرت به مادرت و .... برای شما ارزوی موفقیت میکنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوست عزیز که اگزما دارید ازخشکی شدید پوست منم دارم کژدارمریض رد میکنم ولی جدیدا تواین کانال یادگرفتم شبا یه قطره روغن بادوم شیرین تونافم میچکونم خیلی بهترشده هرکی توکانال اینو گذاشت خداخیرش بده منم بهترشدم ولی درکل دائم باید پوستت چرب باشه ومرطوب 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خسته نباشید. واسه اون خانومی که گفته بودن اگزما دارند... کرم کلوبتازول عالیه، عمه ی من اگزما داشت خیلی کرم خارجی استفادا کرد خوب نشد ولی با کرم ایرانی کلوبتازول خوب شد ... شاید اول که کرم بزنی یکم بسوزه و خارش داشته باشه... ولی به مرور زمان میرن.. ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💕 سلام و عرض ادب من ۲۸ سالمه و یک برادر دارم که از من بزرگتره و ۵ سال پیش ازدواج کرد. ما خانواده ای معمولی هستیم و پدرم یه کارمند بازنشسته اس و وضع و اوضاع مالیمون خیلی معمولیه. ۵ سال پیش که برادرم ازدواج کرد واسش در حد توانمون خرج کردیم تا جایی که یادمه مادرم ۴ تا تیکه طلای خودشو فروخت تا یه حلقه و سرویس عروسمون جور شد بماند که برادرمم یه کم پس انداز داشت و تقریبا همه کار واسه عروسمون کردیم ولی در حد توان خودمون. عروسمون و برادرم ۲ سال دوست بودن و خودشون اصرار به ازدواج داشتن و واقعا عروسمون خیلی مشتاق بود ولی برادرم بخاطر شرایط مالی تمایل نداشت اما مادرم گفت اگه همو میخواین خدا بزرگه دختر مردمو نا امید نکن منم این چنتا طلا و پس اندازمو میدم بهتون ایشالا خدا خودش جور کنه حالا واقعا هم خدا جور کرد و مراسم و خریدش خیلی بالاتر از حد تصورمون برگزار شد. گذشت تا پارسال من با آقایی آشنا شدم که مدیر من بود و این آقا بعد ۳ ماه پیشنهاد ازدواج داد و من براشون توضیح دادم که من خانواده ام از نظر مالی خیلی پایینتر هستن درسته که پدر و مادر و برادرم تحصیلات عالیه دارند و فرهنگی مشکلی نداریم اما از نظر مالی قابل قیاس نیستیم این آقا هم گفتن برای من نجابت و فهم و شعور و فرهنگ شما مهمه که به نظرم شما کم ندارید. خلاصه اومدن خواستگاری و خانوادم با صداقت کامل با خانوادشون برخورد کردن و حتی مادرم گفت ما درخواستی نداریم هرطور که صلاح خودتونه مراسم و خرید رو انجام بدید اما خانواده شوهرم پولدار بودن و هرکاری واسه عروس اولشون کردن واسه منم کردن. منم هرچی پس انداز تو این چند سالی که سر کار جمع کرده بودم دادم پای حلقه شوهرم و کادوی سر عقدی که مادرم میخواست بهم بده، مادرم بیچاره با وام و قرض یه حدود ۵۰ میلیون تونست جور کنه که بعدش خودم قسطاشو بدم واسه جهاز اما شوهرم فرشته اس واقعا بخاطر شخصیت من ۵۰ میلیونو گرفت گفت من خودم با پولت جهاز رو میخرم آشنا زیاد دارم و همه جهاز من رو خودش خرید با پول خودش یه خونه ۱۵۰ متری رو کامل با بهترین اجناس پر کرد من به خوابم همچین زندگی رو نمیدیدم و روزی هزار بار خدارو شکر میکردم باورم نمیشد سختیای خونه پدریم تموم شده، اما چشمتون روز بد نبینه عروسمون که واسه جهازبرون اومد چه کرد؟!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا 💕 سلام و عرض ادب من ۲۸ سالمه و یک برادر دارم که از من بزرگتره و ۵ سال پیش ازدواج کرد
آبرومو جلو شوهر و خانواده شوهرم برد، داد و بیداد که چطور سر من گفتی همینقدر دارم و واسه ما خرج نکردی حالا معلوم شد چال کرده بودی واسه جهاز دخترت ، مادرم بردش تو اتاق گفت همه رو داماد خريده من ۵۰ تومن بیشتر ندادم، اومد بیرون مادرمو با شوهرم رو در رو کرد که مامان میگه شما خریدی!!! شوهرم جلو خانوادش قرمز شد از خجالت و دید مادرم از خجالت گریه اش گرفته الکی گفت نه مادر خودش زحمت کشیده😔 من شکستم از حال مادرم، فقط یادمه به عروسمون گفتم بس کن چرا آبرو میبری، گفت چطور واسه آبروی من نکردید من آبرو نداشتم!!! من جلو خانواده شوهرم جواب ندادم، اما اون به مادر شوهرم گفت این مادر و دختر شیادن و سر من به من گفتن نداریم اما واسه دخترشون داشتن و در کوبید رفت بیرون. ۲۰ روزه عروسی کردم اما حالم زهرماره از اون روز، مادرم بیچاره روش نشده بیاد خونم میدونم چه حالی داره. عروسمون دوره افتاده تو فامیل من و شوهرم به همه داستانو گفته و آبروی مارو برده. برادرم که میگه فقط طلاق من با این زن دیگه کاری ندارم، مادرم بیچاره داره دق میکنه هم واسه داستان من هم واسه طلاق برادرم😔 موندم چیکار کنم کارم شده گریه و خجالت از شوهرم و خانواده شوهرم، انقدر اونروز تحقیر خودمو مادرم بهم فشار آورد حالم خرابه میخوام منم طلاق بگیرم، حالم از خونم بهم میخوره. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🍒 نیت کنید👇👇👇 تماس یا پیامی دارید از یه خط یا پیج ناشناس ک برات علامت سوال میشه از طرف چ شخصیه .بهتره ک بهش بی محلی کنی احتمال اینکه طرف مقابل تورو بشناسه و قصد امتحان کردن یا اذیت کردنتو داشته باشه زیاده. شخصی رو ک دسش هم برات رو شده رو میخوای از زندگیت کنار بذاریش ولی هرچی سعی میکنی انگاری نمیشه و همچنان تو سرنوشتت هست این شخص اختلاف نظر بحث و سوتفاهم بین خودت و نزدیکانت تورو عصبی میکنه، حرفو حدیثهایی پشت سرت بوده و به گوشت میرسه ک ناراحت میشی روی وعده ۸ ک میتونه تا ۸هفته آینده باشه اتفاقاتی میفته ک تمامی مسایلی ک تا به الان اذیتت کرده و باعث دلخوری بین خودت و بقیه شده ازت رفع میشه روی یه تصمیم مهم خیلی مردد میشی ک آیا انجامش بدی یا نه .؟بهتره ک با مشورت و سنجیدن باشه تا خدای نکرده برات دردسر ساز نشه. اگه تو قلبت کسی رو دوسش داری و برات مهمه بهتره ک غرورو بزاری کنار و بهش بگی و بفهمونی ک دوسش داری . پیشنهاد کاری جدیدی برات هست ک بهتره قبول کنی چون برات عالی و روشن داده اگه تو اسم شریک احساسیتون میم ی الف داره و خیلی وقته ازش بی خبری به زودی خبر های خوبی از سمتش دریافت میکنی ک خوشحال میشی. متولدین فروردین مرداد آذر...انتظار مسیله خاصی رو میکشید ک براتون روشنایی داده و به خواسته ای ک دارید میرسید.از سمت آقایی خبری براتون هست ک باعث شادیتون میشه و دل نگرانی ک دارید برطرف میشه. متولدین اردیبهشت شهریور دی....‌ براتون امضای مهمی در پیشه.ک میتونه امضای قرارداد کاری مالی و یا حتی ازدواج باشه. پولی ک انتظارشو ندارید وارد زندگیتون میشه و گره از کارتون رو باز میکنه. متولدین خرداد مهر بهمن....از یه بلاتکلیفی بزرگ ب زودی خارج میشید.اگه خودت و یا اطرافیانت بیمارن بهبودی داده. متولدین تیر آبان اسفند.....خبر ازدواج خودت اگر مجردی و یا نزدیکان در راهه..روی مسایلی ک مربوط ب سرمایه گذراری و یا کارهستش شراکتی،امورات تحصیلی و کاری موفقیت داده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••