eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.4هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 سلام عشقولیا🌺💐 حال دلتون ب قشنگی فصل پائیز🍁🍂🍁🍂🍁 از هر جهتی ک‌ حساب‌کنیم از همسرم سرترم... ۴سال نشون نامزدی بودم و‌الان۲سال و نیمه ک عقدم ازنظر مالی و...متوسطه همسرم... بااینکه کلی بدهی داریم ‌بازم شکر ک بطور کلی تنمون سالمه الحمدلله... فقط خدا لعنت کنه‌شیطون رو وهدایت کنه رفیق ناباب و ک عشق دلم(همسرم) ومعتادکردن... ذره ذره داشت آب میشد تو دام اعتیاد افتاد... بازم‌ شکر ک‌زود فهمیدیم و پریروز کمپ خصوصی تهران بردیمش برای ۲۱روز... دلم دارع از دلتنگی و‌جوش و استرس وغصه میترکه حالم داغوووونه مجبورم تظاهر کنم ک حالم خوبه خدایی نکرده‌خانوادم نفهمن ک پدرم میکشتم(طلاق رو شاخمه) چون یدونه هستم پدرم‌حساس بود نمیذاشت ب غریب ازدواج‌کنم بعدازکلی سختی راضی شد... زندگیمودوست دارم با تموووووووووم کم وکاستی هاش... نمیخوام‌خراب شه... فقط تنها‌امیدم اراده همسرمه ک انشالا خوب میشه و پرانرژی برمیگرده پیشم خانومایی ک‌شرایط منوداشتن تجربه کردن کمکم کنن؟ حال دلم خرابه فعلا تا۲هفته ن ملاقاتی داره. ن میذارن تماس بگیرم باهاش... بااینکه از قشرضعیف جامعه هستیم اما من دلم ب بودن همسرم خوشه ساده زیست هستیم.. جدای بحث مالی و بدهی هیچ مشکلی باهمسرم ندارم بطور کلی.. جزئیاتم ک خب بلاخره نمکه‌زندگیه... برای تسکین قلبم راهکار‌بدید؟😭😭😔😔 ❤️👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 سلام من حدود یازده ماهه نامزد کردم و توی شهره تبریز زندگی میکنم من یک خواهره بزرگتر از خودم دارم ک حدوده چهار سال با شوهر و پدرشوهرش اختلاف داره و با یک بچه خونه ماست قضیه اینجاست ک خواهرم بخاطره حسادت بیش از حد من نمیتونم نامزدمو خونمون بیارم و حتی نمیتونیم برام جهیزیه بگیریم پدرم هم مشکل مالی داره و وقتی حسادتش اوج میگیره خونه رو بهم میریزه. مشکل اینجاست ک نامزدم همش میگه من شانس ندارم دوستام همش خونه نامزدیمون میرن من نمیتونم برن چن باری سره این مسئله دعوای حسابی کردیم و حتی ی بار سیلی هم بهم زد و بعد از اون تصمیم گرف دیگه این موضوع رو باز نکنه ولی تو دلش عقده شده چیزای دیگه رو بهونه میکنه باهام دعوا میکنه نامزدم فامیله دوره ماس.من از همه چیزش راضی هستم ولی وقتی ناراحتم میکنه سریع از جدایی حرف میزنه البته مقصرش خودم هستم اوایل نامزدی وقتی بحثمون میشد من از طلاق حرف میزدم حالا من قطع کردم این شروع کرده دیگه خسته شدم ی روز در میان حرفمو میشه تا جایی ک بهم دیگه بدوبیراه میگیم. و اون همش میگه ما رومون بهن باز شده زندگی ما بویی نداره شب دعوای مفصل میکنیم البته ما بیشتر توی تلگرام دعوا میکنیم فرداش ک بیدار میشه انگار نه انگار ک دعوا کردیم من از سره عصبانیت چن باری بهش میگم ک خواهره من از تو بد میگه حالا هربار دعوا میکنیم میگه تو دهن بینی و خواهرت روت تاثیر گذاشته ولی وقتی دعوا نمیکنیم قربون صدقه هم میریم ولی امان از روزی ک دعوا کنیم البته هر دومون عصبی هستیم و ایشون فک میکنن من دوسش ندارم هرچند ک خیلی بهش گفتم دوست دارم ولی این روزا خیلی از طلاق حرف میزنه تا دعوا میکنیم میگه ما رومون بهم باز شده زندگی ما فایده نداره خیلی تو عذابم بیشتر شبا تا صب گریه میکنم ب خانوادم هم چیزی نمیگم چون خیلی مشکلات دارن از جمله مشکل خواهرم و مشکل مالی پدرم اون همش میگه تو منو دوس نداری و پیش فامیلات من باعث کسره شانتم خسته شدم حتی خواهره نرمالی ندارم باهاش دردودل کنم تو رو خدا جوابمو زودتر بدین چن باری هم نشستیم مفصل حرف زدیم ک دیگه بی احترامی نمیکنیم ولی موقع دعوا همه چی از یاد میره درضمن ازدواج ما سنتی بوده دوستی قبل ازدواج نداشتیم خانواده ها آشنایان کردن و از این مسئله ناراضی نیستم و نامزدم هم دوسش دارم ولی اخلاقش آزارم میده منم خودم عصبی هستم ببخشید طولانی شد ❤️👇 @nabat1389 عزیزای دلم لطفا سوالات رو بی پاسخ نزارید🙏❤️ ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🌸 سلام خدمت شما من از همه ی دوستان کمک میخام ممنونم ازتون من ۱۵ ساله ک عروسی کردم تو زندگیم خیلی مشکلات بوده و هست هم از لحاظ روحی و هم جسمی تو ۲۰ سالگی دخترم بدنیا اومده و الانم ۳۳سالمه متاسفانه دخترمو تو ۸سالگی از دست دادم از اون موقع تا حالا افسردگی ناراحتی اعصاب گرفتم الان دوتا پسر دارم دوتا هم بچه بعد اون اتفاق از بارم رفت واقعا بعضی موقع ها خیلی خسته میشم شوهر ک کلا ی ادم کم حرفیه با من زیاد حرف نمیزنه دوست دارم بام درد دل کنه ولی کم حرف میزنه دوست دارم با حرف بزنه از مشکلاتمون تو زندگی اصلا اونطوری هم نیست ک بخاد ناراحتی های بیرونو تو خونه بیاره اون منو خیلی دوست داره اینو بارها ثابت کرده من از اینکه بام زیاد صمیمی نیست رنج میبرم چیکار کنم ی مادر شوهرم دارم ک الان نزدیک ۸ماهه ک زمین گیر شده و پیش خودمه چهارتا پسر دیگه هم داره و چهارتا دختر برادر شوهر قبل اینه مادرشوهرم زمین گیر شده گفت ک ما چهارتا هر کدوممون یکی از دخترا پیشمون باشه منظورم از ارثیه پدرشونه مادرمونم پیش ما باشه و کسی ادعای حق ازش نکنه خلاصه ک اون چهار خواهر شوهرم ک هرکدوم حقشون گرفتن و رفتن موند مادر شوهرمن ک پیش ما موند و کسی از ما چیزی نخاست حالا ک نزدیک ۸ ماهه و زمین گیر شده و من ازش نگه داری میکنم واقعا خسته شدم کلافه شدم من از خودم ناراحتم من چون اعصابم ضعیفه واقعا بعضی موقع ها کم میارم دوست دارم ازش نگه داری کنم ولی رواعصابمه هی نق میزنه همیشه ناراحته منم اعصابم خورد میشه و ازاون ورم بعد پشیمون میشم و از خدا میخام ک ی تحملی بم بده واقعا بقیه برادرا شوهرم درحق من ک زن داداششون هستم ظلم میکنن اونا پیش خودشون نمیگن اینم گناه داره نمیتونه با دوتا بچه مادرمون نگه داری کنه اونا درک نمیکنن منم هرچی کنایه میزنم اونا و زناشون خودشون میزنن ب اون راه و ب طور غیر مستقیم میگن خودت باید ازش نگه داری کنی چون حقش پیش خودتونه منم میگم تو این تقسیم بندی منو شوهرم هیچی نقشی نداشتیم نمیدونم چیکار کنم من همیشه میگم خدا ی تحملی بم بده حالا ک کاری از دستم بر نمیاد حداقل از رو ناراحتی کاری نکنم ک همه ثوابی ک کردمو خداقبول نکنه بم بگین چیکار کنم ممنونم از همتون ببخشید طولانی شده😔 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸 سلام من ۱۹ سالمه و درس میخونم و خیلی به رشتم علاقه دارم چند هفته اس داداش دوست صمیمیم اومدن خواستگاریم(۲۴سالشونه) . و خیلی ساله با دوستم و خانوادشون رفت و آمد داریم و آشناییم ایشون شرایط مالی تقریبا خوبی دارن (خونه و ماشین و کار خوب...) از لحاظ اخلاقی هم ، هم خودشون و هم خانوادشون رو میشناسم واقعا آدم های خوبی هستن و با همه شروط من هم موافق هستن ولی یه مشکلی که هست من از ظاهر ایشون خوشم نمیاد و بهشون حسی ندارم نمیگم متنفرم نه ولی هیچ حس خاصی ندارم به ایشون از طرفی با خودم سردرگمم از یه طرف میگم درس بخونم و کار کنم(شاغل هستم)باز از یه طرف میگم پسره هیچ ایرادی نداره از همه لحاظ خوبه و مهمتر از همه هم ایشون و هم خانوادشون رو میشناسم میشه راهنماییم کنید چیکار بکنم؟؟؟؟؟!!!!!!!! 💜👇 @nabat1389 عزیزای دلم لطفا سوالات رو بی پاسخ نزارید💜🙏 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 سلام نبات جون لطفا پیاممو هرچه زودتر بزارین تو کانال و اگه خانوما تجربه ی اینو دارن بهم بگن و همچنین آقایون چون مردها حسه همو میدونن ببینن کاری که میخوام بکنم غرورم نمیشکنه خب من تقریبا یک ماه پیش فهمیدم شوهرم با زنی رابطه داره ازروی عصبانیت زنگ زدم ب عموش و خانواهامون آبروشو بردم حتی خیلی حرفای زشتی بهش زدم درصورتیکه الان فکرشو میکنم میبینم اون خیلی جاها ک من خیلیییی اشتباهات بزرگی کردم مثلا بدون اجازش بیرون رفتم بادوستام و چون چهره ی زیبایی دارم خیلی غرور داشتم همش بهش تیکه مینداختم البته اینم بگم اونم باوجوده اینکه صبوری می‌کرد دربرابر من رابطه م داشته با نامحرم . ولی خب الان ک فکرشو میکنم زندگی های بقیه رومیخونم میبینم شوهرمن خیلی خوب بوده خودم باکارام خرابش کردم. من الان خیلی فهمیده شدم یک ماهه ک باهم قهریم من جامونم تو خونه جدا میندازیم آنقدری ازم ناراحته تو این یه ماه همش خونه مامانش یا بیرون غذا میخوره. ولی هرچی توخونه لازم باشه رو پیامک بدم میگیره. اون هفته اول بهم گفت برو از زندگیم و خیلی هم اون هم من توهین کردیمو فوش دادیم همو. میخواستم بگم همه بهم میگن تو باید پاپیش بزاری و زندگیتو از اول شروع کنی خودمم دلم میخواد درسته بهم خیانت کرده ولی خب منم کم گذاشتم براش از هرلحاظ الان باخودم عهد بستم اگه آشتی کنیم کاری میکنم سمت این کارا نره الان فهمیده شدم دلمم خیلی براش تنگ شده. ولی ازاین میترسم منو ک اگه برم باهاش صحبت کنم چی بگم واگه منو پس بزنه چی دیگه چی میمونه واسم. لطفا آقایون خانوما راهنماییم کنید. چون من ب هیچ کسی نگفتم این کار میکنم و منتظره نظر شمام ❤️👇 @nabat1389 عزیزای دلم لطفا راهنماییشون کنید 🙏💜 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 باسلام خسته نباشید. خانم 36 ساله ای هستم و شوهرم 41 سالشه. و دو فرزند دارم. شوهرم خیلی زیاد اهله رفیق بازیه و با دوستانش که تقریبا  تو همین رنج سنّی قرار دارند یه اکیپ دوستانه تشکیل دادن و باید هر جور که شده از زن و بچه و زندگیشون بزنند و با هم بروند بیرون. برای تعطیلات هم برنامه ریزی میکنن و با هم میروند مسافرت « اون هم به صورت مجردی » ، البته گاهی اوقات هم متاهلی مسافرت میروند و خانم هایشون رو با خودشون میارند. اما چیز قابل توجه اینه که همه ی خانم های دوستاش ، حاضر نیستن که رفت و آمد بکنن با دوستای شوهرشون. یعنی شما اگه اونجا حضور داشته باشید متوجه میشید که من چی میگم ، انقدر تو مسافرت هایی که میروند کارهاشون مسخره و بی نمکه و بخصوص بچه گونه هست ، بعد خودشون هم به کارهای بی نمکشون میخندند. یکی از دوستاش که حدودا 50 سالشه و از قضای بد داماد عموش هست که شدیدا با هم رفیق هستن . و تو فامیل از بس که با هم میگردن و با هم صمیمی اند و پیش هم میشینند ، تو فامیل انگشت نما شدند. شوهر من از همون روز اول زندگیه  مشترکش با من ، اهله رفیق بازی بود .با خودم میگفتم شاید رفته رفته درست بشه ولی نشد. یعنی بچه های من از این مرد مهر و محبت پدری ندیدند اصلا نمیشناسن واژه ای به اسم بابا رو. سال گذشته هم نمیدونم چی تو گوش برادر کوچیکش خواند ، که حاضر شد با دختره همین داماد عموش، ازدواج کنه ، بیچاره پسر جوون یه نفر دیگه رو میخواست ، نمیدونم چی مدام در گوشش خواند که از این رو به اون رو شد. ختم کلام، خیلی اهله رفیق بازیه و تو همه ی مسائل که پای دوستاش در میان باشه ، اون ها رو نسبت به همه چیز ترجیح میده ،  البته ناگفته نماند من هم خیلی به شوهرم گفتم که از این مسئله گله دارم و یه خورده هم به ما توجه کن ولی تا حالا به حرفم گوش نداده. و اگه تا الانم که باهاش زندگی کردم ، فقط به خاطر بچه هام بوده که نمیخواستم فرزند طلاق بشند. از دیدگاه شما بروم دادخواست طلاق بدم و بترسونمش که میخوام برم طلاق بگیرم ، آیا باعث میشه دست از رفیق بازیش بکشه یا نه ؟ با تشکر 👇💜 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 سلام عزیزان روشن فکر انشاءالله کسی مشکل نداشته باشه من ‌هم داستان دخترم را براتون بگم دختر خواستگار که براش اومد خیلی ب ظاهر دوستش داشت جواب مثبت دادیم عقد کردن دختر کمکم بعد از چند سال که گذشت گفت نمیخوامش ولی پسره حتی چندین بار گریه کردمن هم با خواهر وبرادران مامانم خلاصه با اقوام شروع کردیم ب نصیحت کردن بهش گفتيم پسر ب این خوبی دیگه جایی گیرت نمیاد دوتاییشونو فرستادیم مشاوره بعد از یک سال قبول کرد که عروسی کنن البته من و خانوادم هم با هستی خوب نبودیم بهش کم توجهی میکردیم چون واقعا حبیب مشکلی نداشت خلاصه بعد یک سال‌ عروسی کردن و چ جهازی بهش دادم کمکم هستی افسرده شد ب سردردهای میگرنی گرفتار شد حتی مشکل معده (یوبوست)پیدا کرد بعد از مدتی که متوجه شدیم اصلا با هم خوب نیستن هستی دست ب خود کشی زده ب علتی که حبیب خیانت کرده هستی پیامهاشو از طریق تلگرام گوشی خود حبيب میخون که یادش رفته اونروز پیام‌ها را هدف کنه ب ظاهر خیلی مؤمن بود وخیلی کارهای مخفیانه دیگه ای هم داشت دخترم از خونه حبيب ب عنوان قهر اومد بیرون ب خاطری که فامیل بودیم خیلی رنج بردیم تا که ی وکیل ب ما معرفی کردن وکیل از طریق دوستی با حبيب تونس بفهم که اصلا دختر من را دوست نداشت و ب خاطر ثروت ما اومد بادخترم ازدواج کرده خلاصه با چ مکافاتی عروسی گرفتیم و بعد چند سال طلاق گرفت حالا بعد از چهار سال دوباره ب دخترم پیام داده که من بدون تو میمیرم بیا باهم بریم مشاوره الان مدتی دوباره همدیگه را پیدا کردن اصلا حس خوبی ب این آشنایی ندارم پسره کارمند ذوب‌آهن درآمدش خوب دخترم ب این تمع که ازش پول بگیره قبول کرده چون مهریه نگرفتیم لطفا منا راهنمایی کنید 💜👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️🍃 من یه دختر زیر ۳۰ سال هستم که به تازگی عقد کردم. همسرم ۴ سال ازم بزرگتره. هم من و هم همسرم هر دو ازخانواده های مذهبی هستیم و خودمونم قبلا تجربه ی دوستی با نامحرم نداشتیم. من واقعا همسرم رو دوست دارم.در هر لحظه به یادشم و دوست دارم بهش محبت کنم. ایشونم منو دوست داره میدونم. ولی مرد درونگرایی هست و بیان نمیکنه احساساتش رو. یا اگر براش مشکلی پیش بیاد نمیاد باهام درد دل کنه. خیلی تو خودش میریزه و این منو ناراحت میکنه. این اخلاقش خیلی شبیه مادرشه. میگن پسرها اونجوری میشن که مادرشون هست.البته ایشون چندین ساله از مادرش دور هست به دلیل تحصیل و کار و ماهی ۱ بار به خانواده که شهرستان هستن سر میزنه. مشکل من اینه که چیکار کنم همسرم احساساتش رو بروز بده .خیلی باهاش حرف زدم.گاهی هم دلخوری و بحث پیش اومده.و ایشون قول داده که خودش رو اصلاح کنه ولی باز دوباره یادش رفته. به هر حال منم دخترم و دوست دارم همسرم بهم محبت کنه ازم تعریف کنه یا نازم رو بکشه. ( ناز کشیدن که اصلا تو مرامش نیس ). باهام درد دل کنه. هر روز به یادم باشه مثلا روزی ۲ بار بهم زنگ بزنه و حالمو بپرسه. نگرانم بشه. روم غیرت داشته باشه. تعصب نه!!! غیرت. واقعا هیچی بروز نمیده. از نظر محبت کلامی خیلی ضعیفه با اینکه من اینهمه قربون صدقه ش میرم و محبت میکنم ولی ایشون یاد نمیگیره. از لحاظ محبت رفتاری و هدیه خریدن و گل خریدن قابل قبوله ولی متاسفانه من آدم شنیداری هستم و بارها هم بهش گفتم. دوست دارم از زیبایی هام تعریف بکنه. از دستپختم و هنرهام، از هوشم و ... البته خودش قبلا بهم گفته که همون اول چهره م به دلش نشسته یا اندامم رو دوست داره یا باهوشم. ولی من حس میکنم ما اصلا شبیه نامزدها نیستیم و اون ذوق و شوق رو نداریم. انگار مثلا یه زوجی هستیم که ۲،۳ ساله عروسی کردن و از اون تب و تاب افتادن. اوایل و قبل محرم شدنمون بیشتر توجه نشون میداد بهم ازتون میخوام راهنماییم کنید.من اشتباه میکنم که در دوران عقد به ایشون اجازه ی داشتن رابطه رو دادم؟ این میتونه دلیل کم شدن شوق ایشون نسبت به من باشه ( نسبت به دوران قبل عقدمون ) ؟ یا من اشتباه میکنم به ایشون محبت میکنم و قربون صدقه ش میرم؟ باید خودمو سرد نشون بدم تا بیاد طرفم ؟ آخه میگن مردها با محبت خیلی جذب میشن. وقتی محبت کلامی از همسرم نمیبینم اعتماد به نفسم میاد پایین و یکم افسرده شدم حس میکنم. خواهشا بگید من باید چیکار کنم تا ایشون محبت کلامی رو یاد بگیره. ممنونم از همه ی عزیزانی که نظرشونو میگن ❤️👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 سلام نبات جان یه درد دلی داشتم اگر ممکنه اشتراک بزار که کمکم کنن خیلی سر در گم و خستم😔 دوستان من ۲۷سالمه یه بچه پسر دارم۴سالشه و۶ساله که عروسی کردم از خونوادم دورم دوهفته یکبار میبینمشون گاهی چند روز خونه پدرم میمونم.تو دوران عقد هم از همسرم دور بودم اون تهران کارمیکرد و من قم.که الان هم اومدم تهران باایشون زندگی میکنم.از۵سال عقد بستگی پر از مشکل بحث و دعوا و ۲ماه و یکماه قهر بودنمامون نگم براتون از شبهایی که تاصبح اشک میریختم و آرزومیکردم خدامرگم بده نگم براتون از عذابهایی که ازاخلاقهای همسرم میکشیدم وتحمل میکردم نگم براتون.... مشکلم اینه که احساس میکنم افسرده شدم.هیچی خوشحالم نمیکنه.هیچی سر ذوق نمیارتم.همش میگم کاش بشه برم مسافرت تلاش میکنم که شوهرمو راضی کنم جور بشه بریم.بعد وقتی که میخایم حرکت کنیم انگار یکی بهم تیر میزنه.کسل و بی حوصله میشم باخودم میگم خب حالا مثلا که چی؟بری سفر که چی بشه.یا مثلا میخام برم پیش خونوادم چند روز بمونم شوهرمو راضی میکنم بعد وقتی میخام برم با خودم میگم خب حالا بری اونجا که چی بشه.یامهمونی برم که چی بشه.هیچ حس و حوصله ای ندارم دلم میخادهمش تنهاباشم دلم میخاد ماه ها هیچکسو نبینم.خودم فکرمیکنم دلیل این حالم همسرمه.آخه اون یه مرد کاملا خشک و بی روح و سرده.زیاداهل شوخی و بگوبخند نیس اهل محبت کردن اصلا نیس.اهل معاشرت خونوادگی با دوست و آشنا نیست همش میگه اون این ایرادو داره باهاش رفتوآمدنکنیم فلانی اونجوریه رفت و آمد نکنیم اون یکی اخلاقش فلان جوره رفت و آمد نکنیم رو هرکس یه ایرادی میزاره ک راه رفتوآمدوببنده و ما از این تنها تر بشیم.هیچکسی رو دور و برمون داریم ک لااقل یه وقتایی معاشرت کنیم. اهل وقت گذاشتن برا زن و بچه نیست صبح میره سرکار شب میادخونه شام میخوره میخابه هیچ اهمیتی و ارزش و وقتی برا ما قائل نیس.نه بیرون میبره نه سفر میبره نه‌ خرید میبره نه تا پارک حتی میبره همشم خستگیشو بهانه میکنه .آخر هفته ها هم که تعطیله دوهفته یکبار مارو میبره دهات خونه ی پدریش البته پدرومادرش فوت کردن ولی مجبورم میکنه برم اونجا من از اونجا بیزارم تموم روزای عقد بستگیمو تواون خونه زار زدم و گریه کردم و شوهرم کاملا بی تفاوت بود اون جا عذابم میده اذیت میشم وقتی میرم اماشوهرم درک نمیکنه.کلا تو خیچ زمینه ای درکم نمیکنه.ولی اخلاق های بدی ک داره منو منزوی و گوشه گیر کرده هیچ اعتمادبه نفسی ندارم از خودم از هیکلم بدم میاد.چون هیچوقت ازم تعریف نمیکنه.انقدر تو رابطه ازم ایراد گرفته ک از رابطه جنسی بیزارشدم.انگار دعا برامون خوندن اصلا کنارش نمیتونم بخابم دست خودم نیس بخدا.بچم هم بینهایت بهم وابستس مهد کودک هم نمیمونه هرکاری میکنم.اینجاهم تنهام. کسیو ندارم بچموبزارم پیشش که بتونم لااقل باشگاه برم.تومنطقه مون هیچ کلاس و آموزشگاهی نیس.اگربخام برم راهش خیلی دوره.اگرم بخام برم بچمو نمیتونم ببرم.چون کسی رو ندارم پیشش بزارم بتونم جایی برم.خیلی خستم خیلی بیحوصلم بیخودو بی هدف روزارو شب میکنم زندگیم روتین شده. همش عصبی ام. حوصله ی بچمو ندارم دست از پا خطاکنه دادمیزنم سرش یه وقتایی ک خیلی عصبی ام میزنمش بخدا دست خودم نیس احساس میکنم بخاطر شوهرمه چون خیلی سرد و بی محبته به من.انقدر قربون صدقه ی بچه میره انقد دورش میگرده ولی وقتی من میگم بهم محبت نمیکنی میگه من مدلمه...محبتی نیستم.نمیتونم محبتمو نشون بدم.درصورتیکه به بچه خیلی محبت میکنه.انگار از زندگی کردنم خیلی سیرشدم.خاهش میکنم کمکم کنید چکارکنم.این زندگیی یکنواخت و خسته کننده داره پیرم میکنه ❤️👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💜🍃 سلام و عرض ادب و ممنون از کانال بسیار خوب و آموزنده تون من مادر سه پسر هستم ۲۲ ساله و ۱۷ ساله و ۱۵ ساله به شدت نگران و نیاز به کمک و همفکری عزیزان با هر سه پسرم مشکل دارم علی الخصوص اولی دانشگاه دولتی رشته مهندسی قبول شد شهر دیگه ....ولی متاسفانه پاشو تو دانشگاه گذاشت درس نخوند و مشروط شد تو ایام کرونا که آنلاین شد به دلیل اینکه می رفت سر کار کلاساشو شرکت نکرد و بعد یه روز رفک دانشگاه از تحصیل انصراف داد💔 گفت میرم خودمو معرفی می کنم برا خدمت ولی هنوز برا خدمت هم اقدامی نکرده تا آخر سال مهلت داره بره خدمت والا بعدش اضافه می خوره ماشین باباش زیر پاشه باهاش میره کار دیگه اختبار ماشینو که کلا به دست گرفته و همیشه ماشین در اختیار اونه و باباش بنده خدا با موتور (،تو این هوای سرد)یا اتوبوس میره سر کارواین آقا پسر چند مرتبه تا حالا با ماشین تصادف کرده از بس تند و بی احتیاط رانندگی می کنه هر چی کار می کنه داره خرج ماشین می کنه کلا پسر خیلی خودخواه و مغروریه تو دانشگاه با یه دختر که از شهر دیگه ای هستند و دو سال از خودش بزرگتره دوست شد یه دفعه دوسال پیش بهم گفت اگه با این دختر بخوام ازدواج کنم رضایت داری گفتم نه وقتی نمی شناسمش رو چه حسابی باید بگم بله،به بکی از هم دانشگاهیاش زنگ زدم یواشکی و از ش در مورد دختر سوال کردم گفت که اصلا با هاشون هم کفو نیستید شما یه خانواده سنتی ولی اونا خیلی راحت و آزاد و امروزی ....دختره هم‌اصلا دختر خوبی نیست دوستش خواهش کرد که نگم از اون شنیده ولی گفت حواسم به پسرتون هست و مطمئن باشید این یه احساس زود گذره و از سرش میفته منم دلخوش بود تا اینکه مدتیه متوجه شدم باهاش در ارتباطه و امشب هم دختره اومده بود شهر ما و می خواست بیاد خونمون با من آشنا بشه ...پسرم رفته بود ترمینال دنبالش و التماس کرد که بیارمش خونه من وباباش به شدت مخالفت کردیم و اجازه ندادیم باور کنید حتی امشب می خواست بره بیرون از پدرش پول گرفت نه بلوغ فکری داره نه عقلی نه از هیچ لحاظی آمادگی ازدواج داره امشب فقط اشک ریختم که چرا پسرم اینقدر بی حیاو وقیح شده اصلا تو خانواده مون این مسائل تعریف نشده تو رو خدا منو راهنمائی کنید خیلی مستاصلم احساس می کنم به آخر خط رسیده ام از تربیت خودم کاملا نا امید شده ام و از خدا مرگمو میخوام 😭😭😭😭😭 ❤️👇 لطفا این مادر بزرگوار رو راهنمایی کنید دوستان😘🙏 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️🍃 من مادری دارم که خیلی احساسی هستش. خانه داره و 55 سالشه. پدرم کارمنده ولی حالا چون مرد هستش یا چون اخلاقش اینجوریه خیلی احساساتی نیستش اون حدود 57 هستش. من به تازگی ازدواج کردم .قبل وقتی مادرم شکایت میکرد که پدرت سرد هستش و همش سرش تو تلویزیون هستش یا اصلا به من توجه نداره درکش نمیکردم ولی از وقتی ازدواج کردم میفهمم یک زن خانه دار کل امیدش به اینه که شب همسرش بیاد باهاش ساعاتی رو خوش باشه.  شاید بگید این کانال جووناس و کی به فکر حل مشکلا سن بالاهاست ولی همه ما حق زندگی داریم و یه زن مسن هم میتونه نیاز به محبت داشته باشه. چند وقته میخوام برای پدرم نامه بنویسم و یه جوری بهش بگم که واقعا گناه بزرگی میکنه که مادرم رو انقدر اذیت میکنه . میخوام بهش بگم قدرشو بدونه پیش از اینکه دیر بشه. میتوام بهش بگم مادرم واقعا دوسش داره و ای کاش انقدر دوسش نداشت. میخوام بنویسم و میخوام حرفم اثر کنه ولی نمیدونم چی بنویسم. میشه کمکم کنید.  توضیحات بیشتر: مادرم واقعا پدرمو دوست داره پدرمم دوسش داره ولی نشستن پای تلویزیون رو بیشتر ترجیح میده تا حرف زدن با مادرم. این که جمعه ها بره سر کار یا کلاس دانشگاه رو ترجیح میده بیرون بردن مادرم ، اینکه بشینه پای کتاباشو ترجیح میده به محبت به مادرم. گاهی میگم شاید تقصیر مادرمه که ان قدر میگه دوسش داره ، انقدر میگه چرا محبت بهم نمیکنی . ولی از وقتی ازدواج کردم درکش میکنم. محبت همسر با هیچ کلاس رفتن و ورزش کردن و .. پر نمیشه... کسی میدونه چیکار باید کرد ؟ ❤️👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 سلام وخسته نباشبد ب اعضای گروه راستش چند بار سوال های مختلف از اعضای گروه پرسیدم ک متاسفانه هیچکدوم رو جواب ندادین 😔😔😔😔ولی اینبارم میگم شاید کسی بتونه کمک کنه،من متاهلم 23 سالمه همسرم 30سالشه ویه بچه ی هفت ماهه دارم نزدیک ب چهار سال نامزد بودیم وبعد چهار سال سه ساله ک ازدواج کردیم چون شوهرم خرج خانواده شو میداد وکارگر بود شرایط مالی جور نمیشد ک عروسی کنیم تا بعد چهار سال قبول کردیم با کمترین امکانات زندگیمونو شروع کنیم طرف ما رسمه ک پسر وسایل جهیزیه رو تهیه کنه ودختر هم اگه تونست کمک کنه منم ک پدرم ب رحمت خدا رفته بود کسی نبود کمکم کنه بخاطر همین ن تلویزیون ن گوشت چرخ کن ن آبمیوه گیر وسایل برقی هیچ کدومو نداشتیم وبایه یخچال قرضی ویه اجاق گاز دوشعله وچند تیکه دیگه وسایل اولیه شروع کردیم یه خانم ک آشنا مون بو اومد گفت ک یکی رو میشناسه ک برا کسایی ک پول خرید جهیزیه ندارن ازطرف خیریه جهیزیه تهیه میکنه شماره اون خانم رو بهمون داد منم باهاش تماس گرفتم این خانم گفت ک شیش یاهشت میلیون پول میگیره 24 تیکه وسیله مثل تلویزیون و آبمیوه گیر وآون تستر ......بهمون مید دومیلیون الان وبقیه شو بعد تحویل جهیزیه میده منم بامشورت شوهرم براش دومیلیون رو فرستادیم چن وقت جواب تلفنمو داد اون خانم ومیگفت برات پیگیرم یکی دوساله منو سر کار گذاشته الان دوسه ماهیه جواب تلفنمو نمیده براش پیام فرستادم گفتم من دیگه بچمم ب دنیا اومده اصن نمیخام پولمو بفرس جواب نداد ب شوهرم گفتم بریم شکایت کنیم ازش گفت ما اگه پول شکایت داشتیم ک پیگیری کنیم میرفتیم خودمون تلویزیون میگرفتیم ب این خانم نمیدادیم واسه دومیلیون باید چن برابرشو خرج کنیم الان هم پولمون رفته هم بهمون وسیله ندادن همم اینکه حقیقتش خیلی ناراحتم ک این خانم چند نفرو اینجوری گول زده الانم پولشو ب جیب زده ب اون آشنامون هم ک این خانمو معرفی کرد زنگ زدم گفت من دیدم وسیله ندارین خواستم کمک کنم بخدا منم از دروهمسایه شنیدم چیزی نمیدونم الان از اعضای گروه میخام کمک کنن ک بیخیال این پول بشمو پیگیر اون خانم نشم یا چ راهی وجود داره ک از این خانم شکایت کنم ک زیاد خرج نکنم خودم ❤️👇 @nabat1389 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🌸🍃 نظر مراجع تقلید درباره رمز ارز 💢حکم بازی همستر کامبت ❓️بازی کردن و کسب درآمد از بازی همستر کامبت چه حکمی دارد؟ ✅️ انجام این بازی فی نفسه اشکالی ندارد اما کسب درآمد از این بازی حکم درآمد از ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین، تتر، نات کوین و... را دارد: 🔰نظر مراجع عظام تقلید در مورد خرید و فروش ارز دیجیتالی:👇 🔹مقام معظم رهبری: تابع قوانین و مقررات هست 🔹آیت الله صافی گلپایگانی: فعالیت و معاملات در ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین و ... حرام است. 🔹آیات عظام مکارم شیرازی، نوری همدانی: با توجه به ابهامات زیادی که در مورد معاملات ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین و... وجود دارد، معامله آنها اشکال دارد. 🔹آیت الله وحید خراسانی: خرید و فروش آن باطل است. ❌❌اصلاحیه ❌❌ آیت الله وحیدخراسانی: باطل است (نه حرام) 🔹آیت الله سیستانی: فعالیت و معاملات در ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین و ... بنابراحتیاط واجب جایز نیست. ❌❌اصلاحیه ❌❌ آیت الله سیستانی: نظری ندارم و مورد توقف است مکلف می‌تواند رجوع کند ب فالاعلم 📚 استفتاء از سایت مراجع عظام تقلید 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸