رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#درد_دل_اعضا #نگین بدون اینکه جوابی بهش بدم با گریه از مغازه اش زدم بیرون...! روز بعد نامه ای برا
#درد_دل_اعضا
#نگین
جعبه رو ازش گرفتم و با هیجان بازش کردم... با دیدن گوشی موبایل جیغ آرومی کشیدم و خودمو انداختم تو بغلش و تشکر کردم..!
با مهربونی بهم زل زد و گفت: یه سیمکارتم برات گرفتم انداختم توش.. شماره ی خودمم سیو کردم... از این به بعد هرموقع خواستی و کاری داشتی میتونی بهم زنگ بزنی...
با ذوق به گوشی تو دستم نگاه کردم و شروع کردم به قربون صدقه رفتن نوید...!
بعد چند روز یاد شماره ای که سینا بهم داده بود افتادم...
رفتم گشتم تا کاغذشو پیدا کنم... با بدبختی پیداش کردم...
مچاله و سفت شده بود...
به سختی بازش کردم و سعی کردم شمارشو بخونم و دونه دونه تو گوشیم زدم...!
و با یه تصمیم ناگهانی دکمه ی سبزو زدم و باهاش تماس گرفتم...
نمیدونم چند ثانیه منتظر موندم تا جواب داد...
به محض شنیدن صداش گوشیو قطع کردم ولی اون ول نکرد و شروع کرد به زنگ زدن...
آخر بعد چند بار، رد تماس ندادم.. ولی حرفیم نزدم...!
سینا هی میگفت: الو... الو شما؟؟ چرا حرف نمیزنی...
اخر با صدایی که از تهه چاه میومد گفتم: سلام...!
سینا با شنیدن صدام شک کردو گفت: نگین... نگین تویی...؟
بعد اینکه گفتم آره خیلی ذوق زده شدو این شد شروع رابطه ما.!
هربار که بحث ازدواجو میکشید وسط بهونه های مختلف میوردم و حرفو عوض میکردم...
هم نگران دخترم بودم و هم من رسما زن حسین بودم...!
رابطم با سینا فقط در حد زنگ زدن و پیام دادن بود!
ولی نه میتونستم ازش دل بکنم نه میتونستم بهش نزدیکتر شم!
روزها پشت هم میگذشت و هلن پنج ساله شده بود...
یه دختر شیطون و سرتق که با زبون ریختنش دل هرکسیو میبرد!
رابطه اش با سینا بد نبود.. یعنی هر چند وقت یه بار بهونه میگرفت که میخوام با عمو حرف بزنم و گوشیمو ازم میگرفت و میگفت شمارشو برام بگیر!
یه وقتایی هم ازم میپرسید: مامان... همه ی دوستام بابا دارن... بابای من کجاست؟؟
و من نمیدونستم چه جوابی باید به بچه ی ۵ ساله بدم تا قانع شه...!
***
با صدای جیغ هلن به خودم اومدم و چشمامو باز کردم...
هلن با ترس تکونم میدادو میگفت: مامان... مامان چت شد... تو اون بسته چی بود...؟
لبخند بی جونی زدم و سعی کردم از زمین بلند شم...
هلن رو کشیدم تو اتاق و گفتم: مامان همینجا بمون با عروسکات بازی کن مامان یه کم کار داره...
دوباره برگشتم تو سالن و زل زدم به عکسایی که تو پاکت بود... بغض کردم...
چشمام جاییو نمیدید...
باورم نمیشد..
عکسای بغل تو بغل الهام و حسین بود...
آخه چرا با من اینکارو کردن...!
یه پاکت نامه هم بود...
بازش کردم و شروع کردم به خوندن: ...
سلام... من الهامم... میدونم منو خوب یادته... صمیمی ترین دوستت بودم...
ببین نگین من خیلی به فکرت بودم که اینارو برات فرستادم تا بفهمی تکلیفت چیه...!
حسین واسه منه...
از اولم واسه من بوده... نمیتونستم راحت بدمش به تو و خودم بکشم کنار... برای همین حسینو راضی کردم تا بیاید تو ساختمون ما... هم بهم نزدیکتر میشد هم میتونستم اعتماد تورو جلب کنم...
تو هم که ساده بودی و کل زندگیتو برام تعریف کردی...
حتی تو خودت مامانمو راضی میکردی که من برم بیرون تا بتونم حسینو ببینم... آخرشم که فهمیدم بارداری رو مخ حسین رفتم تا باهم فرار کنیم...
اونم بهونه ی خرج و مخارج و کار برات آورد... توعه زود باور سریع قبول کردی.. ولی من واقعا به فکر تو هم بودما..
حسینو راضی کردم تا قبل رفتمون، قرارداد خونتو چندساله تمدید کنه تا استرس جا و مکان نداشته باشی...
ولی از اولشم حق با من و حسین بود .... ما همو دوست داشتیم... این تو بودی که اومدی وسط رابطه ی ما...
خانواده اش نذاشتن با من ازدواج کنه... دلیلشونم این بود که من قبلا یبار شوهر کرده بودم...
و حسینو مجبور کردن بیاد خواستگاری تو...!
به هرحال من این نامه رو برات نوشتم تا برای آیندت بتونی برنامه ریزی کنی...!
#ادامه_دارد
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام عزیزم من یک سوال داشتم ممنون میشم که سوال منم بزارین من تا سوم راهنمایی درس خوندم نظام قدیم الان دوست دارم برم ادامه تحصیل بدم از دوستان خواهش میکنم اگه کسی آموزشگاه خوب میشناسه تو مشهد به من معرفی کنه اجرتون با امام زمان ❤
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشید لطفا پیام منو توکانال بذارید، یه دکتر زنان نازایی خیلی خوب که نتیجه گرفته باشین تو تبریز معرفی کنین لطفا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام من قصد دارم از کانالی که فروش حلزون های طبی دارند حلزون سفارش بدم برای کار خانگی
کسی تو کانال هست که تجربه این کار رو داشته باشه و سود داره؟
ممنون میشم راهنماییم کنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام،ببخشیدمن درباره دردزانو خوندم توکانال،من۲۵سالمه،۲،۳سال پیش منم جفت زانوهام بشدت دردمیکردطوریکه۲ماه نمیتونستم راه برم،ازکارو زندگی افتادم،واقعانمیدونم مشکل کجا بود،چون من دختر فرزی هستم،میتونم بی وقفه مسیرطولانی پیاده برم،رفتم دکتر پماد داد،هرشبم پودرسنجدباشیرمیخوردم،همونطورکه گفتم بعد۲ماه خوب شدم،حالا ازدیروز زانوی سمت راستم حس میکنم دردمیکنه، میترسم نکنه بازم مثه دفه پیش شم،مگه من اصن چن سالمه؟آرتروز نباشه؟؟؟برم دکترینی؟؟؟؟
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ادمین عزیز
من یه راهنمایی از دوستای عزیز میخاستم اینکه من تا حالا نه خودم نه شوهرم حق هیشکیو نخوردیم.تمام تلاشمون این بوده که کسیو.نرنجونیم شوهرم نمازخونه ودل صافی داره اما هرچی کار میکنه وزحمت میکشه همیشه هشتمون گروه نهمونه انگار اصلا روزی نداریم میخاستم ببینم اگه دعایی هست بخونیم.روزیمون زیاد بشه بخداخسته شدم شوهرم پونزده ساله صبح ساعت پنج ونیم میره سر کار شش وهفت غروب میاد خونه اما به هیجا نمیرسیم قبلا میگفتم کاش میشد خونه بخریم اما حالا میگم کاش تا سر برج برسونیم کم نیاریم 🤦♀
#ایدی_ادمین 👇💜
@nabat1389
#ستاره : عزیزای دلم لطفا سوالات رو بیپاسخ نزارید🙏❤️
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#حرف_حساب ✅
«باورت را عوض کن نه همسرت را»
آرون بک از روانشناسان معروف معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی وروابط انسانی، سوءتفاهم و خطاهای فکری و باورهای غیر منطقی است.
به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلاف میان همسران می شود.
همچنین او معتقد است که یکی از مهمترین علل اختلافات زناشویی انتظارات متفاوت زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است.
گاهی باور های غیر منطقی شامل ارزش ها و اعتقادات مذهبی، فرهنگی و خانوادگی است که در روش تربیتی از والدین و اطرافیان به فرد منتقل شده و طرفین هر کدام این باورها را با خود به خانه همسر آورده اند و این باورها را وحی منزل می دانند و به عنوان باورهای درست آنها را پذیرفته و خود را مجاب می کنند آنها را در زندگی زناشویی به کار ببندند.
همین اصرار و پافشاری بر انجام این قبیل باورها زمینه ی اختلافات در روابط را فراهم می سازد.
دو نمونه از باورهای غیر منطقی که می توانند زندگی ما را نابود کنند:
"ذهن خوانی"
همسران باور دارند بدون نیاز به گفتن و اظهار کردن خواسته ها و انتظارات، طرف مقابل باید از احساسات، افکار و نیازهای آنها آگاهی داشته باشد و به آنها بها بدهد.
"برچسب زنی"
وقتی زن و شوهرها از عشق و شیفتگی فاصله می گیرند، هر حادثه دلسرد کننده ای برای توجیه برچسب زدن منفی به همسرشان کافی به نظر می رسد.
زدن برچسب منفی مثل: تو تنبلی، تحقیر کننده ای، نامهربانی، بی احساسی، بی ادبی، بی شخصیتی، بیماری و...... بعد از هر جر و بحثی بین همسران باعث می شود اعتماد به نفس طرف مقابل کاهش یافته و همسر او یک فرد ایرادگیر و ناسازگار تلقی شود که خود را بهتر از طرف مقابل می داند و مانع پیشرفت فرد مقابل می شود.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#درد_دل_اعضا 🌸🍃
سلام من خیلی وقته دنبالتون میکنم و همیشه از تجربیات دوستان استفاده میکنم
درحال حاضر برام مشکلی به وجود اومده که حس میکنم داره خفه ام میکنه
حس میکنم خیلی ساله فریبم دادن و بازیچه شدم
من بعد از جدا شدن از همسر اولم در سن ۲۱ سالگی حدود ۵ سال فقط کار کردم و خیلی تلاش کردم خودمو سرحال نگهداشتم افسرده نشم بتونم کار کنم و پول جمع کنم و زیر دین احدی نرم
چند تا خواستگار برام اومد همه رو رد کردم چون همشون بچه داشتن ولی من بچه نداشتم دلم نمیخواست بچه دیگری بزرگ کنم
بعد ۵ سال رفتم دفتر هواپیمایی و اونجا شاغل شدم و بشدت عاشق مدیر آژانس شدم طوریکه بوی عطرشم حالمو خوب میکرد چه برسه به حضورش
چند ماه بود اونجا بودمو اون اومد پیشنهاد آشنایی داد منم از خدا خواسته قبول کردم و همون اول گفت من متاهلم هیچکی نمیدونه گفتم من هم از آژانست میرم هم از زندگیت میرم بیرون چون من با مرد متاهل کاری ندارم
گفت فکر کردی چرا هیچکی نمیدونه چون که ما باهم زندگی نمیکنیم و در حال انجام کارای طلاقیم گفتم باشه جدا شدی بیا
بعد عکس از چند تا برگه فرستاد که نوشته بود حکم قضایی و از این چیزا که مربوط به زن و شوهری بود گفت ببین دروغ نمیگم منم باور کردم موندم تو رابطه ۶ ماه گذشت گفتم چرا جدا نمیشی ؟
گفت ما قانونا جدا نیستیم اما در زندگی واقعی جداییم از هم اما پیگیرشم
۱ سال گذشت من یک روز نشنیدم دادگاه بره و همش سرکار بود
اینم بگم بسیار دست و دلبازه حقوقم سه برابر کرد برام خونه و ماشین خرید گرون نبودن معمولی بودن ولی خیلی هوامو داشت
بعد ۱ سال گفت بیا دوباره صیغه رو تمدید کنیم گفتم تا طلاق قطعی نشده نیا
دوباره با حرفاش فریبم داد و به رابطه برگشتم تا اینکه یه روز که خونه اش بودم یه پیام براش اومد دیدم یکی نوشته پس کی زنتو طلاق میدی من از این وضع خسته شدم
تنها کاری که کردم سریعا شمارشو برداشتمو رفتم خونه زنگ زدم بهش گفتم جریان چیه؟
گفت شما گفتم من زنشم
گفت بخدا من نمیخواستم وسط رابطتتون باشم اون میگفت داره ازتون جدا میشه
منم دوزاریم افتاد که این کثافت روشش اینه و همزمان با منو زنش با یکی دیگم هست
باورکنید انقدر که از حضور اون زن ناراحت و خورد شدم که از حضور زنش ناراحت نبودم
چون من اومده بودم تو زندگی زنش نه اون تو زندگی من
ولی این زن کثیف زندگیمو خراب کرد و جدا شدم ازش
بعد کات کردن ماشینو و خونه و شغلمو از دستم دراورد چون بنامم نبودن
من فقط با این مرد عمرم حروم شد و احترامم زیر سوال رفت
و خواستم بگم مواظب باشید تو دام آدمای هوسباز بی وجدان نیوفتید
الان هم از نظر مالی زمین خوردم هم روحی روانی برام دعا کنید.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام عزیزم من یک سوال داشتم ممنون میشم که سوال منم بزارین من تا سوم راهنمایی درس خون
#پاسخ_اعضا 🌸🍃
سلام نبات خانم عزیز خدا قوت ممنون بابت گروه خوبتون 🙏 دوست عزیز که نوشتید هرچی همسرتون ازصبح تاشب کار میکنه باز روزیتون کمه عزیزم تو مفاتیح برای رزق وروزی دعا بسیار هست ولی این ذکر خیلی مجربه حتما ۳ بار صبح و۳ بار شب بعد از نمازتون شما و همسرتون بخونید ( یا الله یا الله یا الله یا رب یا رب یارب یا حی یا قیوم یاذالاجلال و الاکرام اسئلک باسمک العظیم الاعظم ان ترزقنی رزقا واسعا حلالا طیبا برحمتک یا ارحم الراحمین ) و اینکه هر روقت خودتون وهمسرتون از بیرون وارد منزل میشید سوره حمد و توحید رو با صدای کمی بلند بخونید اینقدر اثر داره که میگن همسایه ها هم از این حمدوسوره بهره متد میشن . حتما انجام بدید مطمئن باشید نتیجه میگیرید .
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به دوستی که میگن همیشه هشتمون گرو نهمونه
عزیزم زیاد و از روی اعتقاد ذکر استغفار استغفرالله ربی و اتوب الیه رو بگن و ترک گناه کنن
گشایش حاصل میشه
یه استغفار هم هست دوماه پی در پی و روزی ۴۰۰ مرتبه باید بگن
اگه تونستن از نت در بیارن بگن خیلی خواص داره
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام عزیزم برای اون دوستی که گفتن میخوان روزیشون بیشتر بشه ختم واقعه شب شنبه رو بردارن ازشب شنبه سه بار واقعه رو بخونن به شب جمعه که رسیدن هشت بار بخونن قبلشم یک دعا داره داخلی اینترنت بزنن براشون میاد واین ختم واقعه رو ادامه بدن بعد از نماز عشاهم نشسته نماز وُتیره رو بخونن انشالله خدا کمک میکنه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
درمورد خانمی که شوهرشون برای خرید خانمشون بیرون نمیبرن...
عزیزم شما میتونید اینترنتی خرید کنید از پیج و کانالهای مطمئن حداقل اینجوری با سلیقه خودتون برای خودتون و دخترتون خرید می کنید
برای لباسهای دخترتون هم اجازه بدید تو خونه خواسته های دخترانه شو تخلیه کنه که بعد نخواد بیرون و دور از چشم شما و درجمع دوستان خواسته هاشو انجام بده که شاید باعث رفتارهای نامناسب هم بشه
درسته الان کوچیک متوجه نمیشه ولی بزرگتر که بشه مسلما خواسته هاو علایق خودشو داره ان شاءالله تا اونزمان همسرتون تغییر عقده داده باشن
در این زمینه میتونید از خانواده شون هم کمک بگیرید و همسرتون تشویق کنن
موفق باشید🌹🌹🌹
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام عزیزم من یک سوال داشتم ممنون میشم که سوال منم بزارین من تا سوم راهنمایی درس خون
#پاسخ_اعضا 🌸🍃
سلام خدمت اون خانمی که میگن شوهرشون به سلیقه خودشون براخانم وبچهاش لباس میخرن بدون توجه به سلیقه همسرشون واقعا طرز فکر همسرتون چرا اینجوریه فکر نمیکنید زیادی جلوش کوتاه اومدید یا نگاه شوهرتون به شما مثل کالا وشی که هرجور دلش میخواد باشما رفتار میکنه عصبانی بشه که بشه شماهم عصبانی بشید بگید براخودتون کوتاه اومدید که الان برادخترتونم اون تصمیم میگیره نپوشید اون لباسی راکه میخره ازش بخواید به سلیقه شما لباس بخره وقتی نمیبرتون بیرون وقتی دوبار لباس های که خریده راباقیچی به جونش افتادید وپاره کردید میدونه داره پولشا دور میریزید به سلیقه شما میخره شاید اولش یکم سخت باشه وباهاتون برخورد کنه ولی مقاومت کنید به نتیجه دلخواهتون میرسید والا قرار نیس برلی ارامش زنگی مازن ها هی خودمون خواسته های دلمون رازیر پا بگزاریم بزارید یکم هم اونا اعصاب خوردی بگیرن مقاومت کن وبگو یا این رنگ واین مدل بگیر یا من وبچه راببر پیروز باشید این روش امتحان شدس 👌👌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوست عزیزی که نوشتید همسرتون هر چی باب میل خودش هست براتون خرید میکنه از نظر رفتاری شاید ترس این رو داره که شماروببره خرید یعوقت زیاد از توانش خرید کنید در اولین قدم با همسرتون صحبت کنید که ما اگر خرید کنیم به اندازه ای که تو بگی ما خرید میکنیم و خیالش رو از این نظر راحت کنید در دومین قدم اصلا یه مدت لباس هایی که او میخره رو استفاده نکنید و بزارید تو پلاستیک وبدید بهش بگو بده هرکی که نیازمنده میشناسی بده چون ما این لباس ها رو دوست نداریم و قدم سوم حتما دعای نادعلی رو به نیت مطیع شدن همسرتون روزی ۱۴ بار بخونید و ذکر( یا ودود ) را هم ۱۰۰۰ مرتبه بگید خیلی زمان نمیبره شاید ده دقیقه فقط فقط با ملایمت باهاش صحبت کنید یعوقت فکر نکنه داری باهاش لجبازی میکنه چون اصلا ترتیب اثر نمیده واقعا روی حرفت بایست و محترمانه و دوستانه بگو اینایی که خریدی مناسب ما نیست و اصلا نپوشید با همون لباس های قبلی سر کنید و در مورد خودتون خرید برید خیالش رو راحت کنید که طبق بودجه اش خرید میکنید به اندازه بودجه ای که خودش در نظر میگیره . انشاءالله به هدفت برسی . نادعلی رو اصلا فراموش نکن چون تجربه شده اس . موفق باشی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام در رابطه با دوست خوبم که اقاشون براشون لباس تهیه میکنه باسابقه خودشون خوشگل خانوم ناراحت نشو به نظرم این برا همون تفاوت سنی هست که خودت هم گفتی همسرتون دوست داره که شما رو همیشه داشته باشه میتونی این طوری خواسته رو بهش بگی (امروز یه لباس خوشگل تو مغازه دیدم دلم رفت به خودم گفتم کاش آقامون اجازه بده خودم بخرمش )آخرش یه آه نسبتا بلند هم بکش دوبار بگی مطمئن باش چون دوست داره اجازه میده بری وبخریش فقط قبلش اون لباس رو ببین که سه نشه
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام من نوزده سالمه, امسال تابستون کنکور ریاضى دادم,وضع مالى ما خوبه بنابراین دلیلى واسه نگران بودن نداشتم حتى کل سال تحصیلى رو بیخیال بودم اما دقیقا توى خرداد حالم بد شد و بعد از چند بار دکتر رفتن همشون گفتن که به دلیل استرس هستش که همیشه حالت تهوع و معده درد داشتم جورى که شبا با گریه میخوابیدم یا حتى نصف شب کارم به بیمارستان کشید.و تعجب من ازاین بود که چرا خودم نمیخواستم ولى استرس داشتم خلاصه تا آخر تابستون اون استرس در من بود ولى کمتر شده بود و من خیالم راحت شد که فقط به علت کنکور استرس دارم و اون ماجرا تموم شده اما من فهمیدم که قضیه مهم تر از این حرفاست, من هیچوقت تا امسال اینجورى نبودم اما الان چند وقته چیزاى خیلى خیلى خیلى کوچیک باعث میشن که دوباره اون استرس شدید و دردناک بهم دست بده و من فهمیدم که اختیار واسه من دیگه هیچ معنایى نداره و هر چیز مزخرفى حالمو بد میکنه؛ دستام یخ میشن معدم درد میگیره و حالت تهوع شدید بهم دست میده, من واقعا خسته شدم حتى امیدم به زندگى کم شده از این میترسم که تا آخر عمرم بخوام ناخواسته ترسو باشم و عذاب بکشم تورو خدا کمکم کنین…
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خسته نباشید حدود دوسال ونیم ازدواج کردم یه دختر۹ماهه دارم با مادرشوهر ودوتا برادر شوهر تو یه ساختمان ۴طبقه زندگی میکنیم مادر شوهرم تو زندگیمون دخالت میکنه شوهرم خیلی به حرف مادرش اگه کوچکنرین اشتباهی کنم که مادرش ناراحت بشه دعوا سختی میکنه الان دوهفته ست دعوامون شده منو به زور فرستاده خونه بابام گفته میخوام طلاقت بدم ولی فعلا خبری ازش نبست نه زنگی نه خبری از طلاق میخواستم ببینم چیکار کنم تاکی صبر کنم بعدشم اگه تقاضای طلاق دادچیکار کنم من به خاطر بچم طلاق نمیخوام اگر مجبور به طلاق بشم میخواستم بدونم حزانت بچم بامن میشه؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام پسری به خواستگاری من امده که با هم دوست بودیم یکسال ازمن بزرگتر،است ولی خانواده اش در جریان رایظه دوستی مانیستند و خانواده دوطرف مذهبی هستیم بنظر شما چکار کنم ابروی ما در خطره؟در ضمن تا الان دوبار به خواستگاری من امده خاتواده انها من را پسندیدن فقط میترسم از ابروی پدر مادرم بعدا اگه بفهمن چطوری اشنا شدیم و دوست بودیم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام، ممنون میشم پیامم رو داخل کانال بزارید، میخواستم از دوستان عزیز بپرسم آیا کسی هست که از بیماری قارچ سیاه نتیجه گرفته باشه اگه کسی میدونه کمکم کنه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوستان ی گلدون دارم شب ها کا تاریک میشه خونه حلزون ازش میاد بیرون چی بریزم از بین برن اما ب گل آسیب نرسه ممنون از دوستان کسی تجربه داره
#ایدی_ادمین 💜👇
@nabat1389
#ستاره : عزیزای دلم لطفا سوالات رو بی پاسخ نزارید🙏❤️
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#دل_نوشت ❤️🍃
📌مرد که خوب باشد، زن عزیزِ خانه میشود،
لباس های رنگارنگش
موهایِ بلند و آبشارش
گلِ سر های گل گلی اش
و عطرِ تنش
خانه را زنده میکند.
👈 مرد که مهربانِ یار باشد
زن عزیز دردانه یِ اش میشود.
حس امنیت و اعتماد درونش موج میزند
محبت اش تمام آدمهای اطرافش را احاطه میکند
بلند میخندد با شوق وقایع را تعریف میکند
دنبالِ بهترین ها میرود که بهترین باشد
خانه همیشه گرم و امن باقی میماند
مرد که دوست باشد
زن همپایِ خستگی ناپذیر لحظه های سخت میشود.
رفیقِ شش دانگِ سالهایِ طولانی
که او دیگر میداند هر مهر و علاقه ای که خرج میکند دوبرابرش را پس میگیرد.
مرد که خوب باشد زنش را میسازد
اخلاقش را شکل میدهد
مهرَش را بارور میکند
هر زنی در هر سن و چهره و اصالتی
نیاز دارد که یک مردِ مهربان رفیقِ روزهایِ سختش باشد.
✅ و مردِ مهربانِ رفیق، یافتنی نیست، بلکه ساختنی هست و یک زن با هوشمندی خودش می تونه مردش رو به چنین شخصیتی تبدیل کنه 😍
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم....😔
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ❤️
استوری شب جمعه های امام حسینی تقدیم شما
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#داستان_اشنایی ❤️😍
من اولین بار خانمم و تو دانشگاه دیدم داستان آشنایی خاصی نداشتیم همو دیدیم و خوشمون اومد از هم. دو سال عاشق هم بودیم سال سوم دانشگاه بودیم که گفت خواستگار داره خانوادش اصرار داشتن با یکی از فامیلهاشون ازدواج کنه منم که نمیتونستم از دستش بدم به زور خانوادم و راضی کردم بریم خواستگاری. از نظر خانوادم من وقت ازدواجم نبود تو مراسم خواستگاری که بیشتر شبیه مراسم قرآن خونی بالا سر مرده بود هیچکس با هیچکس حرف نمیزد همه دلخور بودن
خانمم به زور تهدید و خودکشی و هزار مکافات خانوادش و راضی کرد که ما بریم خواستگاری اونا هم انگار قصد کرده بودن که با رفتارشون خانواده من و بپرونن که موفق هم شدن حتی از ما پذیرایی هم نکردن فقط چایی دادن پدرش گفت میخواید ازدواج بکنید ولی من هیچی نمیدم نه جهیزیه نه خرید نه مراسم بابای منم گفت ااا اینجوریه منم هیچ کمکی نمیکنم. این شد مراسم بله برون ما، خودم و خانمم رفتیم دوتا حلقه بدلی خریدیم دست کردیم تا درسمون تموم بشه
هیچوقت نه خانواده اون راجع به من حرف زدن نه خانواده من راجع به اون، فقط پدرخانمم پیام داد اگه این دختر و میخوای بیا دستش و بگیر ببر وگرنه همه چی کنسله. خودمون دوتا رفتیم محضر و رزرو کردیم از سمت اونا فقط پدرش اومد که امضا کنه از این سمتم برادر بزرگم اومد که شاهد باشه ما حتی لباس نو هم نداشتیم خانمم یه روسری سفید داشت اونو سر کرد همینجوری عقد کردیم دو هفته بعدشم چمدون هامونو برداشتیم رفتیم تو یه سوییت سی متری که اجاره کرده بودم تازه پول همونم از برادرم قرض گرفته بودم
شاید باور نکنید ولی تنها وسایل ما یه گاز پیکنیکی یکم ظرف و ظروف یه تیکه موکت و یه دست رختخواب بود حتی تی وی هم نداشتیم. شب اول جفتمون از بی مهری خانواده هامون گریه کردیم خانواده من خیلی مرفه بودن پدرم بازاری بود پدر اونم خیر سرش استاد دانشگاه بود ولی ما از هر یتیمی یتیم تر بودیم.
من رفتم سربازی خانمم سرکار میرفت یه درآمد بخور نمیر داشتیم خیلی شبا یه تی تاب و نصف میکردیم میخوردیم این شاممون بود ولی خوشحال بودیم بارون میومد میرفتیم قدم میزدیم شبا حوصلمون سر میرفت باهم کتاب میخوندیم بازی میکردیم حرف میزدیم. خیلی طول کشید تا روپا شدیم تونستیم بعد دوسال یه یخچال بخریم. هیچکس کمکمون نکرد حتی یکبار خانواده ها نیومدن سر بزنن ببینن ما زنده ایم یا مرده. خداروشکر الان وضعمون خیلی خوبه خونه ماشین همه چی هست باهم کار کردیم همه چیو ساختیم
من قدردان خانمم هستم که پابه پای من اومد. جالبه هنوز بعد این همه سال با سه شنبه بچه پدر مادرامون ازدواج مارو قبول نکردن. هیچ دلیلی هم برای مخالفتشون ندارن
خانواده زنم میگن چرا با اونی که ما گفتیم ازدواج نکردی خانواده منم گفتن اونا تو خواستگاری به ما بی احترامی کردن
ولی خداروشکر رو پای خودمون وایسادیم و همه چیو درست کردیم.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_حساب ✅
اگه میخوایی به ارامش برسی، باید با همسرت همراه باشی
این همه ناسازگاری و شکایت بیجا چرا؟؟؟؟
هر کسی تو این دنیا یه قسمتی داره و این قسمت رو من و شما تعیین نمیکنیم!
یه چیزی رو بهتون گوشزد میکنم، مطمئنا هممون بلدیم ولی یادمون میره.
دوست خوبم هر کسی با هر درامدی و هر شغلی که باشه به یه اندازه از روزی خداوند نیاز داره!
یعنی چی؟
میگم برات
🔰
یعنی اگه شوهرت کارگر باشه، پزشک باشه،مکانیک باشه، نماینده مجلس باشه یا.....
تو بیشتر از روزی سه وعده نیاز به غذا نداری!
تو بیشتر از یه دست لباس نمیتونی تنت کنی!
حالا این غذا بوقلمون درسته باشه یا نون ماست دیگه بسته به تلاش توو حکمت خدا داره
یکی پزشکه و مجبوره نیمه شب بره بیمارستان ....
یکی شوهرش شیفت شب داره و همه شبها خونه نیست ....
یکی شوهرش همیشه خسته است و باهاش مهمونی نمیره ....
یکی ....یکی ....
#بانوی من تو هر زندگی که سرک بکشی یه گوشه ای میلنگه !!
این هم حکمت خداست و باید سر تعظیم در مقابل خدا پایین بیاری...
هییییییچ کس کامل نیست و اگه بهت گفت من هیچ مشکلی ندارم صد درصد بدون داره دروغ میگه.!!! من و تو در حدی نیستیم که بخوایم از حکمت خدا سر در بیاریم!
غر زدن و شکایت بیجا و منتظر شدن برای رسیدن از غیب هیچ کاری از پیش نمیبره جز
بهم زدن ارامش زندگیت
#خدایی اگه یه لقمه نون ماست رو با لبخند و عشق و ارامش بخوری بهتره یا نون بوقلمون رو با اعصاب بهم ریخته و فشار روحی و.....؟؟؟
پس شاد باشید فکر مثبت داشته باشید تلاش کنید وخدارو فراموش نکنید
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••