eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🌸🍃 معرفی کتاب مهدویت عنوان کتاب: مارقه الروم نویسنده: مصطفی امیری ناشر: جمکران این کتاب واکاوی بشارت قرآن از فتح فلسطین است. سوره روم، ازجمله سوره‌هایی است که قرائت آن در «شب قدر» که متعلق به امام زمان (عج) است، بسیار سفارش شده و امام صادق (ع) برای عظمت این سوره، «قسم جلاله» یاد کردند و البته سرّ و حکمت آن، از تدبر در محتوای آیات این سوره، مشخص می‌شود. اولین آیه این سوره، مربوط به حوادث سال‌های ابتدایی هجرت پیامبر به مدینه است. زمانی که دو قدرت بزرگ آن زمان، ایران و روم در نبرد با یکدیگر بودند و قرآن در پیشگویی‌ای شکست رومیان از ایرانیان و در آینده نزدیک شکست ایرانیان از رومیان را خبر می‌دهد. از زیبایی‌های سوره روم، آن است که با وعده نصرت مؤمنان، آغاز می‌شود و با همین وعده، خاتمه می‌یابد. اولین آیه این سوره، با پیروزی ایرانیان و شکست رومی‌ها، آغاز می‌شود؛ اما در تراث حدیثی، این سوره، حاویِ بشارت به قوم سلمان فارسی و ایرانیان، در آستانه ظهور نیز است. شکوه و اقتدار ایرانیان، مجدداً تکرار خواهد شد؛ البته این بار در کسوتِ پیروان اهل‌بیت (ع)؛ در «عصر ظهور»، رومی‌ها (غربی‌ها و یهود) در منطقه شام و فلسطین، مجدداً از ایرانیان، شکست خواهند خورد و مؤمنان از این پیروزی، خوشحال خواهند شد. آخرین آیه این سوره، نیز با یادآوری حقانیت و قطعیت وعده الهی به پیروانِ راستین پیامبر (ص) و مؤمنان، خاتمه می‌یابد. به‌راستی، چه سرّ و حکمتی در اول و آخر سوره روم، وجود دارد که با وعده شکست روم، آغاز و با وعده الهی به پیامبر (ص)، پایان می‌پذیرد؟ مصطفی امیری پژوهشگر مباحث مهدویت در کتاب «مارقه الروم» قبل از ظهور به تبیین پیشگویی غیبی قرآن در «سوره روم» درباره جنگ محور شیعی با «مارقه الروم» هم‌پیمان «یهود بنی‌اسرائیل» که مطابق سوره اسرا، قبل ظهور در فلسطین، جمع می‌شوند و مجاهدان مسلمان، آن‌ها را مجازات می‌کنند، پرداخته است. طبق احادیث، این جنگِ سرنوشت‌ساز، با محوریت مسجدالاقصی است که سرانجام با پیروزی جبهه حق، مؤمنان وارد بیت‌المقدس خواهند شد و از این پیروزی، خوشحال خواهند گردید. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: در مباحث مهدویت، باید به نکته بسیار مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، به ویژه حوادث «جغرافیای ظهور» منتهی به نشانه‌های حتمی، قطعه‌های مختلف «پازل واحد»، محسوب می‌شوند و جدا از هم، نباید نگریسته شود و اگر مستقل از یکدیگر بررسی شوند، نتایج واقعی و مطلوب حاصل نخواهد شد؛ همان مُشکلی که برخی از نویسندگان با تحلیل صرفاً «تاریخی» در بررسی مباحث مهدوی بدان گرفتار شده‌اند. زیرا اگر به بررسی تنها یک نشانه ظهور بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه در گذشته و تاریخ واقع شده یا ممکن است شبیه آن در آینده به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت‌ها و نشانه‌ها را به عنوان قطعه‌های مختلف پازل واحد توجه کنیم، به نتیجه‌ای واقعی‌تر دست خواهیم یافت. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام عزیز دلم ممنون از کانال عالیت خسته نباشی خواستم در چالش پس انداز شرکت کنم...من خودم خیلی پس انداز کردم جوری که پارسال بدون اینکه شوهرم بدونه که پس انداز کردم نزدیک هفتاد ملیون اوردم دادم بش که کارش راه بیوفته اینقدر خوشحال و سوپرایز شد 🙃 من هر پولی که میومد دستم یا مثلا با یارانه هی سکه پارسیان میخریدم و طلا دست دوم ریز ریز میخریدم یهو زیاد شدن من ازدواج کردم هیچ طلا نداشتم در حد دو تا النگو و ی انگشتر ولی الان همه چی دارم .کمتر لباس میخریدم یا مثلا ی جاهایی صرف جویی میکردم بجاش کم کم سکه پارسیان میخردیم الیزابت صد سوتی دویست سوتی و ...تا زیاد شدن حتی اگه سیصد تومن پولم دارین الیزابت بخرین تا کم کم پس انداز کنین من الانم دارم همین کارو میکنم خیلی خوبه 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام دوست عزیزی که سنگ کلیه دارند من هم مرتب کلیه ام سنگ می‌سازه وخونریزی می کنه درد وسوزش زیاد می گیرم دوبار سنگ شکن کردم این دفعه سنگ دفع شده بود اما یه سنگ دیگه هم توکلیه بود من قطره سنکل به مقدارزیاد خوردم هرروز۳ بار هربار ۴۰ تا۵۰ قطره سنگها نرم شده بود بعدازدفغ سنگ مرتب سنکل میخورم دوروز درهفته روزی ۲بار ..یه تیکه هندونه باپوست بپزید میکس کنید مرتب بخورید آب هم خیلی زیاد بخورید وراه برید گیاه خارخاسک وخاشتروختمی دم کنید بخورید آب ترب هم خیلی موثره اینا رو مرتب بخورید انشالله که سنگ دفع میشه 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام هر چند نظراتم در کانال نمی زارید فاطمه خانم خدمت اون خانم که شوهرش خورو پوف میکنه من خودم این مشکل را دارم چند مرتبه رفتم متخصص گپش و حلق و بینی اسپری و سرم شستشو بینی دادن و اسکن مینویسن شاید انحراف بینی یا پولیپ داشته باشه شوهرت درمان داره برای اون خانم که نوشته خمس واریز میکنه برا مکارم مگه مکارم سید عستن خمس که به سید پرداخت میشه در ضمن به نظرم اگه به نیازمندای فامیل کمک میکردی خیلی بهتر بود😒😒😒😒😒😒 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام بانو جان خسته نباشی داستان زندگی ایل ای واقعا هم جالبه وهم غمناک وقتی میخونم دلم براش میسوزه بارها شده که اشک ریختم ای کاش خانواده اش اینقدر تعصب نداشتن ویکم پشتش وایمیستادن اگه میشه پارت هارو بیشتر بذار خیلی دلم میخواد بدونم اخر وعاقبت ایل آی چی میشه🌹🌸🌹 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ باسلام خدمت فاطمه بانویه عزیز ممنون از کانال خوبت خواستم بگم من سه سالی هست که در اثر کرونا فلج بلز کردم و نصف صورتمو درگیر کرد بطوری که ۴۰ در صد شنوایی و چشمم بویایی کاملا از دست دادم و زبونم کج شد اما مهمتر از همه اشک چشممه من یه زنم وتنها صلاحش گریه هست تا خیلی از غصه هارو خالی کنه اما من اشک ندارم😭😭😭 هر جایی یا دکتری بوده رفتم اما جوابی نگرفتم خواستم از همه عزیزان گروه کمکم کنن یه راهکار یا دکتری یا اگه مشکل منو داشتن که خوب شدن منم راهنمایی کنن ممنون از همه عزیزان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🌸🌱🌸 وقتی خوشحالی، دلت ميخواد با كسی حرف بزنی كه دوستش داری، وقتی غمگينی دلت میخواد با کسی حرف بزنی كه دوستت داره، ❣ اگر هر دو يكی باشن، خوشبختی... ‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام عزیزم. راجع به دوستی که سرکتاب باز کرده میخواستم بگم عزیزم منم مادرم تجربه ای نزدیک به شما داره که براتون میگم. مادرم وقتی خیلی جوون بوده می‌ره سرکتاب باز می‌کنه که بهش میگن تو توی جوانی سرطان میگیری و بعد چند سال بر اثر سرطان میمیری . مادرم الان 58 سالشون هست و الحمدلله سرطان هم نگرفتن ولی همون تو سنین جوانی بر اثر فکر و خیال زیاد که منشا اون هم همون سرکتاب بود، انواع بیماری ها رو گرفتن. نکنید با خودتون این کارو. هر روز به نیت سلامتی خودتون و خانواده تون و امام زمان صدقه بدید و اصلا فکر و خیال نکنید. و بدونید فقط فقط ائمه می‌توانند پیشگویی کنند و تمام. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🌸🍃 #رسوایی دل، دل کندن نداشتم اما صدای احوال پرسی آقا بهروز مجابم کرد عقب بکشم . همراه بهز
🍃🍃🍃🌸🍃 در باز ماشین را به هم کوبید و ماشین را دور زد . ماشینش را روشن کرد و بی توجه به عمو احمد که دستش را به سمت دستگیره در سمت من دراز کرده بود، ماشین را دنده عقب گرفت . آن قدر سرعت عملش بالا بود که به صندلی چسبیده بودم . تمام زورش را روی پدال خالی می کرد و سرعتش در خیابانی که اوج شلوغی هوای نیمه تاریک بود، خیلی ترسناک و کله خرابی بود. با توقف ماشین پشت چراغ قرمز نفس حبس شده ام را رها کرد . انگشت هایش را روی فرمان چفت کرده بود و پایش را تکان می داد، کمی گذشت که بی هوا آرنجش را لبه ی صندلی گذاشت و کمی به سمتم خم شد . -چی بهت گفت عموت که داغ کردی؟ سکوت کردم نه آن که نخواهم جوابش را بدهم اما نمی خواستم دروغ بگویم . ابرویش را بالا داد و با پوزخند گفت: نکنه بهت گفت اون برادر حرو... دت نمیخواد خواهرم و بیاره؟ نگاه لرزانم را چفت نگاهش کردم، صدایم می لرزید . نه اینو نگفت . هومی گفت و ابرویی بالا انداخت . سرم را چرخاندم و به روبه رو خیره شدم . قفسه ی سینه ام از عصبانیت بالا و پایین می شد و نوک انگشتانم یخ زده بود خیره به روبرو شدم. دخترک پنج یا شش ساله ای روی صندلی عقب ماشین پدرش ایستاده بود با و لبخند عروسکش را به شیشه می کو بید، لب های خندان و موهای خرگوشی اش دلم را برده بود . کشش لب هایم و انحنای لبخند روی لب هایم، باعث شد با عصبانیت بتوپد . -به چی داری میخندی؟ -کاری به کارم نداشته باش . سری با تمسخر تکان داد و چهره اش را به مضحک ترین حالت ممکن در آورد. می توانستم به صراحت و اطمینان کامل بگویم او عوضی ترین آدمی بود که در بیست سال زندگی ام دیده بودم، مردی که حتی طرز نگاهش نیز عصبانیتم را به اوج می رساند. با سبز شدن چراغ راهنمایی رانندگی، دستش را روی بوق گذاشت و بی حوصله سرش را از شیشه بیرون کشاند . - دِ راه بیفت دیگه گاریچی ! وک دکی که تا چند دقیقه قبل لب هایش لبخند را به نمایش گذاشته بود، ترسیده روی صندلی نشست . ماشین ها خیلی زود حرکت کردند و راه برای مردی که یقین آورده بودم کله خرابی اش همتا ندارد، باز شد . ریموت را زد و کمی طول کشید تا در باز شود، دست زخمی اش را روی فرمان گذاشته بود و چهره اش در هم بود با ورودم به خانه سمیرا، ماهان یک ساله اش را به آغوشم سپرد و با هول و لا گفت : بهار جان حواست بهش باشه تا بیام . قدم های بلندش به سمت اتاقی که برای توران خانم بود، عمران را نیز به آن سو برد . حاال من مانده بودم و کودکی که با دیدن چهره ی بهم ریخته و چشمان سرخ و ورم کرده ام، وحشت زده نگاهم می کرد. سعی کردم با لبخند زدن کمی دلش را به دست بیاورم اما با پیچیدن صدای گریه اش در خانه تالش بی حاصلم را پایان دادم . نفسم را پر صدا بیرون دادم و به حالت ایستاده در آغوشم گرفتمش. به لطف فاطی خانم و زا یمان های هر دو سال یک بارش حسابی بچه داری را فرا گرفته بودم. دستم را نوازش وار پشت ماهان کشیدم و شروع به قدم زدن کردم از شانس خوبم مانند پدرش آرام بود و خوی وحشی گری عمویش را به ارث نبرده بود . خیلی زود نق نق ها و ورجه وورجه هایش آرام شد و سکوت کرد. فاصله ی کوتاه میان مبل های راحتی تا آشپزخانه را طی می کردم و دستم هنوز پشت ماهان را نوازش می کرد که صدای زنگ آیفون به پا شد . سمیرا هنوز مضطرب بود، با تشویش از اتاق بیرون آمد و برای ثانیه ای نگاه درمانده اش را حواله ام کرد . حاال من نیز استرس به جانم افتاده بود، بدون آن که آیفون را جواب بدهد دکمه ی گرد و کوچکش را فشرد و به سمت جاکفشی رفت تا چادرش را از رخت آویز بردارد. ماهان در آغوشم تکان می خورد، برای آن که مبادا کمرش درد بگیرد روی دستانم خواباندمش. صورت سفید و چشمان قهوای رنگش را لپ های بزرگش زینت داده بود ادامه دارد.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
تصور کن خدا با اون عظمتش دوستت داره 🍓:))) 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ دختر خانم عزیزی ناراحت بودن از حمام رفتن پدر مادرشون خواستم بگم عزیزم هر حموم رفتنی دلیل بر این نیست که قبلا رابطه داشتن والا من بیست و یک ساله ازدواج کردم همسر من عادت دارن قبل از ۷صبح هر روز صبح حمام برن و حتما سشوار کنن بعد برن سرکار خودم هم تقریبا هرروز میرم حمام مخصوصا اگر تابستون باشه چون تعریق زیاد دارم یه بار صبح حمام رفته باشم برم بیرون باز عرق میکنم بیام حتما میرم حمام و لباسم رو میشورم دوتا هم دختر دارم دختر بزرگم هر روزی که میره دانشگاه شش صبح دوش میگیره دختر کوچکترم هم زیاد حمام میره البته قبول دارم که پدرمادر ها باید رعایت کنن و در محیط آپارتمان حواسشون به روابطشون باشه اتاق خوابها نزدیک هم هست بچه ها بزرگ میشن و اکثرا مجرد توی خونه هستن ولی خواستم بگم حمام زیاد رفتن به نظر من اشکالی نداره دخترم شما ذهنت رو درگیر نکن عزیزم اگر خیلی اذیت هستی با مادرتون با آرامش صحبت کنید 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸