برخی چیزهایی که روزه را باطل نمی کند:
1. ترش کردن معده
2. ماسک خانگی برای شفافیت پوست
3. سرمه کشیدن به چشم
4. آهنگ گوش کردن
5. وسایل آرایشی
6. اسپری تنگی نفس
7. واکسن کرونا
8. حجامت کردن
9. پماد، کرم و ...
10. بو کردن عطر، غذا و سبزیجات و ...
11. قهر بودن
📚 توضیح المسائل مراجع م 1572
📎 #احکام_نموداری
📎 #ماه_رمضان
📎 #احکام_روزه
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#حدیث
❤️امیرالمؤمنین علیه السّلام:
♥️روزه قلب بهتر از روزه زبان است
و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.♥️
📒غرر الحكم، ص 417، ح 80
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
👌حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
إنَّ اللّه َتبارَكَ وتعالى يقولُ: الصَّومُ لِي وأنا أجزِي علَيهِ.
خداوند تبارك وتعالى مىفرمايد: روزه از من است و پاداش آن را من مىدهم.
📗الکافی، جلد ۴، صفحهی ۶۳
#شنبه_ها_با_حدیث
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#داستان_آموزنده
🔆یک نصیحت
🦋شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا علم بیاموز و از دستورات دینی آگاه فرما. فرمود: برو و هرگز غضب مکن. آن مرد در حالیکه میگفت: به همین سخن اکتفاء میکنم، به سوی طایفه خود بازگشت.
🦋وقتی به قوم خود رسید مشاهده کرد که نزاعی بین آنها روی داده و سلاح در دست گرفتهاند و در برابر یکدیگر صف آرائی کردهاند. او هم لباس نبرد را بر تن کرد و به سوی یاران خود رفت.
🦋اما ناگهان به یاد سخن پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد که از او خواسته بود خشمگین نشود. سلاح را بر زمین انداخت و به سوی دشمنان قوم خود رفت و گفت: جنگ و خونریزی نفعی ندارد، من از مال خود هر چه بخواهید به شما پرداخت میکنم!
🦋آنها متنبه شده و گفتند: هر چه که مورد اختلاف واقع شده بود ما به این گذشت و چشم پوشی سزاوارتر هستیم. بالاخره به همین وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله، اختلاف بزرگی را حل کرد.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#اسرا_از_محافظشان_محافظت_کردند!
🌷تعداد اسرایی که در عملیات بیت المقدس گرفتیم خیلی زیاد بود، برای انتقال آن همه اسیر به مشکل برخورده بودیم، هم نیرو برای محافظت آنها کم داشتیم و هم ماشین برای انتقالشان. طوری شده بود که هر ۵۰ نفر اسیر عراقی را سوار کمپرسی میکردیم و یک بسیجی را به عنوان محافظ همراه آنها فرستادیم، یکی از محافظین اُسرا، بسیجی نوجوانی بود که رفته بود بالای «تاجی» کمپرسی نشست.
🌷....وقتی ماشین حرکت کرد، این بسیجی نوجوان از بالای تاجی به داخل کمپرسی افتاد، ٢ تن از اُسرا او را دوباره به بالای تاجی گذاشتند، کمی که جلوتر رفتند دوباره بر اثر ترمز، بسیجی به داخل کمپرسی افتاد!! اینبار نیز توسط دو تا از اسرا به بالای تاجی انتقال داده شد، ولی اینبار پای او را محکم گرفتند تا محافظشان دوباره به داخل کمپرسی سقوط نکند!
#راوی: رزمنده دلاور حسینعلی شیرآقایى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#همفکری🌷
#ارسالی_اعضا🌱
سلام در مورد آقایی که خانمشون گفتن عقیم هستند و خودشون دوست دارن بچه زیاد داشته باشن و به فکر تجدید فراش هستند دال براینکه فقط به خاطر بچه ست که میخوان این کارو بکنن
برادر عزیز میخوام یه خانواده رو براتون مثال بزنم که به عینه جلوی چشمامون بود من عمه ام الان هفتادو خوردهای سال داره همسرش هم فکر کنم هشتاد و رد کرده
عمه ام زن بسیار زیبا و کاری بود تو دوران جوونیش ایشون بجه دار نمیشدن همسرشون به خاطر علاقه به بچه تو همون جوونی رفتن یه زنه بیوه با سه تا بچه رو یواشکی گرفت و تا چندسال از عمه ام پنهون بود این کار شوهر عمه از زنش هم شش تا بچه دختر وپسر بدنیا آورد خلاصه عمهه فهمید ولی طی یه سری اختلافها عمه ام قبول کرد این مسئله رو حتی تو زایمانهای هووی خودش کمک حال هوو بود و چقدر به هوو و سه تا بچه یتیمش و اون شش تا بچه ش کمکم میکرد و دلسوزی خلاصه تو همون زایمانها هوو ه سر ناسازگاری در آورد خونه ای که عمه و شوهر عمه باهم بدست آورده بودن نصفشو سهمی که مال شوهر عمه بود و به چنگ آورد و شوهر رو انداخت بیرون در این حین عمه ام یه دختر بچه از پرورشگاه آورد بزرگش کرد شوهرش داد بماند که این بچه هم با شوهر کردنش چه مشکلات و سختی هایی داشت
الان که سالها از اون ماجرا گذشته شوهر عمه رو که هوو انداخت بیرون . شش تا بچه شوهر عمه که حتی یکیشون ادعا ی آخوندی داره و به قولی درس حوزوی خونده و مردم پای منبرش میشینن میتونم قسم بخورم بیست سال هست هنوز یه سر به باباش نزده چه برسه اینکه بیاد کمکم حال باباش باشه باباش میگه دلم میخواد نوه هامو ببینم که چه شکلین حالا تو خودت ببین بقیه دختر پسراش چجوری ن الانم دوتا پیر زن پیرمرد افتادن تو خونه و اون دختری که از پرورشگاه آورده بودن هفته ای یه بار از شهرستان بلیط میگیره میاد جمعه به جمعه خونه و زندگی مادرشو تروتمیز میکنه از خرید کارهای پدر و مادر شو انجام میده غذا و چیزمیز یه هفته شونو میگیره و دوباره برمیگرده خونه ش
هدف من ازاین داستانی که به عینه جلو چشما مه دارم میبینم و تعریفش کردم براتون اینه که بچه دشمن عزیزه بزرگ بشه هیچ کاری که نمیکنه هیچی بلکه توقعش هم که دیگه خودتون میدونیدچطوریه
بعدم خودتو ببین چقدر دلسوز پدر مادرتی چقدر ادای دین فرزند پدر و مادری رو به جا آوردی
بچه چه یکی چه ده تا تربیتش مهمه اینکه شما دلتون بچه زیاد میخواد و میخواین با آوردن یه زنه دیگه این خلل رو پر کنید به خودتون مربوط میشه ما نمیگیم این کارو بکن یا نکن
اما
بردار من سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن زندگی تو به آشوب ننداز بچه میخوای برو ای وی اف کن نمیشه برو سرپرستی دوتا بچه بی سرپرست رو به عهده بگیر به خدا قسم این بچه ها از بچه خود آدم با وفا ترن دلسوز ترن کما اینکه همین دختر عمه من اینقدر که دلسوز پدرومادرشه ماکه عمه مونه دلسوز عمه مون نیستیم یا اون بچه های شوهر عمه ه دیگه خود دانی ببخشید زیاد حرف زدم التماس دعا داریم تواین روزها و شبهای عزیز🌺🌺🌺🙏🙏🙏
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
انتشار مستند پرهیجان و بصیرتی 💠تب مژگان💠
💠شادی ارواح طیبه شهدای مظلوم امنیت صلوات💠
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
💢 روزۀ افراد سالخورده
✍🏻 پاسخ:
پیرمرد و پیرزنی كه گرفتن روزه برایشان مشقت دارد، گرفتن روزه بر آنان واجب نیست و باید برای هر روز یک مد طعام(مانند گندم، جو، برنج) به فقیر فدیه بدهند و اگر اصلاً توانايى روزه گرفتن ندارند، بنابر احتیاط باید فدیه بدهند
❇️ در هر دو صورت چنانچه پس از ماه رمضان بتوانند روزه بگیرند، بنابر احتیاط مستحب قضای روزهها را بگیرند.
🔺 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای، مسأله 958
📎 #احکام_روزه
📎 #رمضان_مهدوی
📎 #ماه_رمضان
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
🤲دعای روز سوم ماه مبارک رمضان🤲
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ، اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا، در این ماه به من تیزهوشی و بیداری روزی کن و از بی خردی و اشتباه دورم ساز و از هر خیری که در این ماه نازل می کنی، برایم بهره ای قرار ده و به حق جودت، ا ی بخشنده ترین بخشندگان.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
ضررهای خفیف
بعضی از روزهداران هرگونه ضرر - ولو کم و خفیف - را مجوز خوردن روزه میدانند؛ درحالیکه ضررهای خفیف و مختصر، مجوز افطار روزه نیست و در اینصورت روزه بر فرد واجب است.
‼️ بنابراین اگر روزه موجب میشود که مختصری تغییر در مزاج فرد ایجاد شود یا اندکی دمای بدنش افزایش یابد یا در بدنش احساس ضعف و سستی کند یا باعث کاهش نور چشم به مقدار متعارف شود، بهگونهای که یکی دو ساعت بعد از افطار عارضۀ مذکور به کلی برطرف شود یا سایر
ضررهای خفیف مشابه که عُقلا از آن پرهیز نمیکنند و عرف مردم عادتاً آن را تحمل میکنند، ضررهای مذکور عذر شرعی محسوب نمیشود و روزه بر چنین افرادی واجب است.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 #تب_مژگان♨️ ماشین و ماموری که مفقود شده بود، توسط بچه های اداره ردگیری شد و بچه ها حساب
#تب مژگان♨️
جلسه ای ترتیب دادم... دکتر الهی... عمار... میثم که مشاور امور مذهبی و رصد انحرافات مذهبی بود... آسید رضا که در دایره جرائم سازمان یافته فعالیت میکرد و خودم... این جلسه هم برای همفکری بود و هم برای اینکه آخرش به این نتیجه برسم که راهی که توی ذهن خودمه درسته و باید برم دنبالش...
خلاصه وضعیت پرونده را براشون فرستادم... دو سه روز مطالعه کردند و براشون کاملا روشن کردم که ماجرا از چه قراره... خلاصه نظرات و پیشنهادات اون جلسه به قرار زیر است:
اولش چند آیه قرآن خوندیم... بعدش من شروع کردم:
محمد: سلام و صبح بخیر... خوش آمدید... سقف جلسه چهل دقیقه است... امیدوارم با دست پر اومده باشین... داستان در یک جمله این میشه که: ما چند تا عروسک خیمه شب بازی داریم... از قضا یکی از اونها هم در خودی از آب دراومد... برای مچ گیری و ادامه پرونده چه پیشنهادی میکنید؟! ... من گوش میدم... بفرمایید...
بچه ها کاغذ و پرونده هاشون آوردند بیرون... معلوم بود که جویدند... راه هایی که بررسی شد عبارت است از:
دکتر الهی گفت: چرا نمیری سراغ کمالی؟ چرا به روش های خودت به حرفش نمیاری؟ برو سراغش و یا با حرف و یا با جنگ روانی و یا با خشونت وادارش کن که حرف بزنه...
گفتم: کمالی یک ویترین بیشتر نیست... ویترین فقط نظر را جلب میکنه... اما وقتی میری جنسی را بخری، به ویترین دست نمیزنند بلکه از انبار میارند... به ریسکش نمی ارزه!
میثم گفت: تا حالا از آرمان حرفی کشیدید؟ برو سراغ آرمان... ببخشید عمار جان اینو میگم... اما محمد! یا آرمان را طعمه کن یا از زیر زبونش حرفهایی که میخوای بکش... البته اگر حرفی داشته باشه!
گفتم: درسته... با این جمله ات موافقم که گفتی «اگر حرفی داشته باشه!» ... اما بنظرم آرمان، فقط دنبالش هستند و باهاش کار دارند ... حالا چه کاری نمیدونم... اما فکر نمیکنم اینقدر برد داشته باشه که بتونه سر نخ بده... آرمان نباید الان رو بشه... بنظرم آرمان نکته انحرافی هست... وقتی صحنه سازی میکنند که مثلا میخوایم عمار و مژگان خانوم را به قتل برسونیم و کو آرمان؟ این ینی خیلی رو بازی کردن... خوشم نمیاد... دارن حواسمون پرت میکنن... نمیگم آرمان مهم نیست اما ... راه های بهتر دیگری به ذهنتون نمیرسه؟
میثم باز ادامه داد و گفت: خب میشه یه نفوذی فرستاد ... اما به نظرم اینم دیگه خیلی لوس بازی شده... چون معمولا اینطور گروه ها تا شخصی را نشناسند و مطمئن نباشند قبولش نمیکنند... ولش کنید... با نفوذی موافق نیستم... بی خیال...
آسید رضا که تازه از ماموریت سراوان اومده بود اما با اینکه فرصتش بسیار محدود بود ولی پرونده را خوب مطالعه کرده بود گفت: نفیسه را نمیشه فرستاد جلو...
فورا گفتم: اصلا فکرش هم نکن... معلق بازی درآوردم تا تونستم دهنش را باز کنم... خیلی دختر لوسی هست... اصلا به درد این حرفها نمیخوره... فقط میشه احساس خشم و انتقامش را تحریک کرد تا یه روزی به دردمون بخوره... ضمنا به مژگان خانم و ارتباطش با کمالی هم فکر نکنید... چون مژگان را چندان جدی نمیگرفتند... ضمن اینکه هیجان و استرس برای تب مژگان خانم اثرات منفی زیادی داره...
عمار خیلی ساکت بود و فقط فکر میکرد... رو کردم به طرف عمار... گفتم: ساکتی حاجی! چیزی نمیخوای بگی؟
عمار گفت: من قبلا با آرمان حرف زدم... متاسفانه آرمان، معتاد ارتباط با اونها شده و الان هم نمیدونه دنبالش هستند... با مژگان هم حرف زدم... مژگان هم که فقط وسیله بوده که بتونند یه جوری به خونه ما نفوذ کنند... مرگ همسرم و تب مژگان و گم شدنش و پیش نفیسه بودنش و ارتباطات بعدیش و خونه کمالی و آموزه های گلشیفته و شروین و... همه و همه به خاطر این بوده که بالاخره جا پای خودشون را توی خونه ما باز و حفظ کنند... پس همینطور که محمد گفت، هم آرمان نکته انحرافی هست و هم مژگان تقریبا هیچ کاره است... من فکر میکنم اونها فقط یک هدف داشتند و اون یک هدف هم فقط «من» هستم!
گفتم: دقیقا! آفرین! خب؟ پیشنهادت؟
عمار ادامه داد: محمد جان! ما با دو سه تا نکته انحرافی مواجهیم... یکیش بچه های من هستند و یکیش هم گم شدن مامورمون و فرید هست و یکیش هم پرسنل انتظامات بیمارستان روانی... محمد... فکر کنم بتونم بعد از این همه سال، بدونم چی توی ذهنت میگذره... پساجازه بده این سه نکته انحرافی با من باشه و تا ته و توهش را دربیارم! ... اتفاقا در جریان پرونده من میگنجه... تو معمولا توی این روش ها میری دنبال «طعمه جدید»... درسته؟!
لبخند زدم و گفتم: عمار همه حرفهای منو زد... دقیقا همینطوره... تشکر از همه عزیزان که در این جلسه شرکت کردید! ... دیگه حرفی ندارم... اگر شما حرف دیگری ندارید، ختم جلسه را اعلام کنم؟
همه شون به هم نگاه کردند و سر تکون دادند و خیلی محترمانه و متعجبانه، خدافظی کردند و رفتند!
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
🖋ده چيز روزه را باطل مىكند:
اول: خوردن
دوم: آشاميدن
سوم : دروغ بستن به خدا و پيغمبر (ص) و جانشينان پيغمبر عليهم السلام
چهارم : جماع (نزدیکی کردن با زنان)
پنجم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد .
( سیستانی ، وحید ، تبریزی : يا ديگري غير از جماع ، كاري كند كه مني از او بيرون آيد.)
ششم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح
هفتم: رساندن غبار غليظ به حلق
هشتم: فرو بردن تمام سر در آب ( در رساله آیت الله سیستانی امده که روزه را باطل نمیکند ولی کراهت شدیده دارد )
نهم: اماله كردن (تنقیه:فروکردن چیزی از ناحیه مقعد) با چيزهاى روان
دهم: قى كردن (بالا آوردن و استفراغ ، از روی عمد)
#احکام_روزه
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"