eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.3هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 محبت کردن.. محبت مانند "شکر" است و آدم‌ها مانند "یک فنجان چای" کم بریزی، احساس کمبود می‌کنند و زیاد بریزی، سیر می‌شوند. باید در محبت کردن به آدم‌ها میانه نگه داری تا نه آن‌ها آسیب ببینند نه تو. قبل از اینکه شکر بریزی، ظرفیت فنجان را بسنج؛ که چای‌های کم شیرین، بی‌میل می‌کنند و چای‌های بیش از اندازه شیرین، حال آدم را به هم میزنه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام،ان شاالله زندگی همگی خوب و خوش باشه آقایی که گفتید خانومتون نامرتب هست برادر گرامی الان بعد۱۹سال به فکر افتادید؟چرا از اول اعتراض نکردید الان هم میشه درستش کرد البته طول میکشه،خانومت نمیاد مشاوره شما برو و راهکار بگیر،باهاش تو کارهای خونه همکاری کن،مواقعی که خونه هستید بگید من ظرف می‌شورم شما جارو بزن،یا کارهای دیگه،یه سری خریدهای سبک خونه را بهش محول کنید نمی‌دونم همسرتون از اول اینجوری بوده یا بعدها اینطوری شده ولی خب یه کم به روح وروانش توجه کن شاید مشکلی داره که به حمایت شما نیاز داره اما اینم بگم شخصیت آدمها متفاوت هست یکی تمیزی و مرتب بودن را دوست داره یه نفر برعکس دوست داره همه چی دم دست وریخت وپاش باشه من خودم آدم خیلی منظمی هستم،چشم بسته و تو تاریکی میتونم وسایلم را پیدا کنم درحالی که خواهرم که از یه خون هستیم کاملا برعکس من،بهش میگم اتاقت خرابه شام هست،ولی میگه من از نظم بیش از حد بدم میاد اینو گفتم که بدونید اگه از اول اینجوری بوده شخصیت روحی و روانیش اینطوریه در هرحال برادر گرامی به فکر درست کردن زندگی باشید،از هم پاشیدن و طلاق که پاک کردن صورت مسأله هستش آن شاالله که زندگی تون به کامتون بشه 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🌸🍃 #رسوایی گفت و او را به سوی اتاق عمران برد. یقینا از آب سردی که عمران دیشب بر سر و تنش
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 کردن برای تو و عماد خیلی کارا از دستم بر میاد اما اگه کاری نمی کنم دلیل بر نتونستنم نیست، دلیلش همون اعتماده ست که حالا میبینم اشتباه کردم . نفسی گرفت و اضافه کرد . -شما دوتا رو به حال خودتون گذاشتم که غلطای اضافه می کنید و اونقدر از کنترل خارج شدید که تو همچین ایامی لب به کثافت می زنید . سعی در کنترل کردن صدایش داشت که مبادا مادر زنش پی به درزهای این خانواده ببرد. او در همه حال هوشیار بود و خوش به حال سمیرا که عاقل ترین مرد این خانواده نصیبش شده بود . با رفتنش من نیز عزم رفتن کرده بودم که عمران از جا بلند شد . -صبر کن . پشت به او دستم روی دستگیره خشک شده بود که کمی بعد دستش را روی در گذاشت و با هل کوچیکی آن را بست . -بگو . به طرفش چرخیدم. در چهره اش کم خوابی بیداد می کرد، چشمانش هنوز رگه های سرخی داشت . -چی بگم؟ دست دیگرش را نیز روی در گذاشت و کمی روی تنم خم شد . -امکان داره شاکی بشی و گند بزنی به زندگیمون؟وقتش بود هر آن چه که در این مدت روی دلم سنگینی کرده بود را به او می گفتم، دیگر مانند سابق در برابرش به لکنت نمی افتادم . -زندگیمون؟ ! اهومی گفت که از زیر حصار دستانش بیرون رفتم تا عطر تنش و تسلط نگاهش شجاعت بیدار شده ام را سرکوب نکند . و- اگه زندگی دوتامونه میشی بگی من کجاشم؟ کجای این زندگی ام که تنها ولم میکنی میری با دوستات، روزا باشگاهی شبا با دوستات بیرون، فقط... نفسی گرفتم این قسمت حرفم کمی گر گرفتگی به تنم می انداخت . -فقط چی؟ او نیز می دانست چه می خواستم بگویم . -فقط وقتی غرایزت بیدار میشن من و میخوای وقتی نیازت میشم من و میخوای این زندگی مشترک نیست . بالا رفتن ابروانش خط بطلانی روی حدس دقایق قبلم کشید. او انتظار نداشت آن قدر صریح و رک حرف های تلنبار شده روی قلبم را بگویم.یکه خورده بود و زمان می کشید تا خودش را جمع و جور کند . بی توجه به دست دراز شده اش برای گرفتن دستم او را کنار زدم . این بار من بودم که او را پشت سر گذاشته بودم و تمام این ها را مدیون حرف های سمیرا و بودن های علی، بودم . سمیرا دیشب چندباری گوشزد کرده بود، مردی که متاهل است، تفریحاتش به تنهایی درست نیست، حداقل نه هر شب... حرف های خوب و امیدهای بزرگ برایم داده بود که اگر این کوتاه آمدن هایم را ادامه بدهم دیگر من نیستم. او می خواست مرا تغییر بدهد و حرف هایی که می زد شبیه به حرف های خودش نبود . سنجیده و به جا می گفت ، مانند سابق از جدایی و آدم کردن عمران نمی گفت. او می خواست خودم را تغییر بدهم. از استقلال و اتکای به خودم، از این که من هم حق تصمیم درباره ی خیلی چیزها را داشتم و سکوتم فقط میدان را برای عمران و بقیه گسترده می کرد . دیشب که از سرمای اتاق، خواب به چشمانم حرام شده بود تمام مدت حرف های سمیرا را به خورد قلب زبان نفهمم داده بودم که دیگر آنقدر آلت دست عمران و بقیه نشود و با تلنگر علی، حس خفته ام آشوب کرده بود و نتیجه اش عمران عصبی در اتاقِ جا مانده بود . *** کبری خانم مادرانه هوای عماد را داشت و از جوشانده گرفته بود تا پختن سوپ و گذاشتن دستمال نمدار برای کم کردن تبش، انجام می داد . عمران را از صبح ندیده بودم، نمی دانستم خواب بود یا بیدار اما از اتاق بیرون نیامده بود ادامه دارد.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام عزیزم ممنون از کانال خوبتون میشه پیام منو بزارین تا دوستان منو راهنمایی کنن من حدود یک سال پیش گوشهام شروع به خارش وصوت زدن کردن خارشش وحشتاک بود همیشه در حال خاروندن گوشم بودم بعد از مدتی خارشش کم شد ولی سرم از ناحیه گوشهام شروع به هوم هوم کردن کرد مثل صدای موتور یخچال پیش دکتر رفتم میگه گوشت جرم گرفته باید شستشو بخوره شستشو هم دادم خارشش گوشم کم شد ولی صدای تو گوشم قطع نشده دوباره رفتم پیش یه دکتر فوق تخصص دارو بهم همش خواب اور بود داروها هم هیچ اثری نداشت الان یک ساله این صداهای تو سرم قطع نشده خیلی عذاب اوره برام میخواستم ببینم دوستان کسی تجربه منو داره یا اگه دکترخوب تو مشهد سراغ دارین بهم معرفی کنید 🌸🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ بانـــُوی‌خونه‌ِروبـٰایدبویید بـٰایدبوسید تـٰاهَمیشه‌ِعطرش‌دَرتماٰم‌وجودِت پُربشه🩵 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی،اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ🌺 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی به قلم پاک #فاطمه_دادبخش(یاس) بیا بغلم برا چی گریه گریه میکنی با هم
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک (یاس) نمیدونم من خسته بودم یا حرفهای قشنگ محمد بود که مثل لالایی برام شد و بعد از یک رابطه ی عاشقانه زود خوابم برد انگار که باری از دوشم برداشته بودن سبک شده بودم صبح زود وقتی خورشید در انتهای راست دریا در حال طلوع بود چشمام باز کردم عجیب حس نماز داشتم لبخندی به نور ضعیف خورشید زدم و آرام سمت حموم رفتم دوش سرسری گرفتم و بعد از غسل مثل فرفره لباس پوشیدم و با اینکه میدونستم احتمال زیاد نماز صبح گذشته ولی نیت کردم و دو رکعت نماز خودندم عجیب سر حال بود ته دلم ترسی از قضاوتهای مردم داشتم ولی وقتی کوهی مثل محمد پشتم بود دلم قرص میشد از خدا خواستم هر چی صلاحمه برام اتفاق بیافته به قول محمد من با گفتن یا اعتراف این موضوع روح و وجدان خودمو سبک کردم محمد آزادانه و با اختیار تصمیم گرفت حس خیلی نابی داشتم کنار پنجره نشستم و به دریای آرام و آبی نگاه کردم محمد یه چشمشو باز کرد و با لبخند بهم نگاه کرد بهش لبخند زدم و اون چشمشو باز بسته کرد و تبسم دلربایی کرد از همون اول عاشق این حرکتش بودم کنارش نشستم و گفتم ____امروز خیلی گرسنمه محمد محمد تو یه حرکت با دستش منو رو تخت انداخت و با خنده گفت نتیجه فعالیت دیشبمون الی خانومم خندیدم و از یاد آوریش نگاهمو از محمد دزدم و گفتم _پاشو بریم آشپزخونه من گشنمه _بزار یه ده دقیقه بخوابم بعد پاشم برم بربری سنگکی نونی چیزی واسه این خانوم گشنه بخرم ___پس من میرم پایین تو هم زودی بیا تا عوض صبونه تورو نخوردم محمد خندید خواست منو بگیره ولی زودی در رفتم و با خنده از اتاق زدم بیرون تازه یادم افتاد که اینجا تنها نیستیم و ملت الان خوابیدن آروم آروم پله‌ها رو پایین رفتمو تا وارد آشپزخونه شدم بوی ناب چایی صبحگاهی مامان همه روحم رو تازه کرد با خوشحالی به چای تازه دم نگاه کردم و صدای مامان از پشت سرم اومد بیدار شدی مادر مامان تو کی بیدار شدی _دیگه بعد نماز صبح خوابم نبرد گفتم بیام یه چایی دم کنم اینجا رو یکم مرتب کنم آخه با این وضعت و پا دردت چرا زحمت کشیدی قربونت بشم هرچند با دیدن این چایی انگار دنیا رو بهم دادن مامان خندید و گفت وضعم چشه مادر خیلی هم خوبم الان چند وقتی صبح‌ها با زهرا خانوم میریم پارک محله پیاده‌روی بزار برا تو یه چای پونه دم کنم __وای نه مامان تورو خدا بعداً چایی پونه می‌خورم الان دلم از این چایی می‌خواد مامان خندید و گفت باشه عین بچگیات دوتایی ریخت کنار هم مادر دختری خوردیم و این چای صبگاهی کنار مادرم طعم بهشت میداد خوشبختی یعنی همین 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به همه دوستان نازنین خانمی که گفتن دخترشون چندتا عمل داشته والان مشکل حافظه داره خواهر عزیز،دخترتون بخاطر بیهوشی ها پی درپی،بخاطر عوارض داروها اینجوری شدن مویز وکشمش برای حافظه خوبه،کندر هم عالیه،بادام درختی اینترنت سرچ کنید خیلی مواد خوراکی هست که کمک می‌کنه آن شاالله که بهبود حاصل بشه و خبر موفقیتش را بهمون بدید 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🙏 سلام برا اون مادری که دخترش رو طلسم کردن به خاطر پسر عموش.عزیزم یه گوسفند قربونی کنید .وقت اذان صدای اذان رو بلند کنید تا تو خونه پخش بشه.صدای قرآن رو تو خونتون پخش کنید.بعد همیشه ۴قل وآیه الکرسی رو بخونید دخترتون هم بخونه انشالله رفع میشه سلام وخداقوت فاطمه خانم .برای خانمی که گفتند دخترشون طلسم شده .بهترین وقوی ترین باطل کننده طلسم قرآن کلام خداست انشاالله توی خونتون روزی ۵۰ آیه قرآن تلاوت کنید اگه دخترتون بتونه بخونه خیلی بهتره وهمچنین گلاب به صورت دخترتون وتوی خونتون اسپری کنید انشاالله که گره از کارتون باز بشه • 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸