رد شد از حلقهی سرنیزه و از حلقهی شمشیر و کمانگیر و
کف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح
دوید و
لب گودال رسید و
ته گودل چه دید و ...
مادری موی کَنان سینه زنان
پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت :)
پدرش بود. عمو بود پدرش بر سر او بود...
پسر افتاد سر افتاد
چه بد بال و پر افتاد
تنی روی تن افتاد، حسن افتاد
راه یک تیرِ سهشعبه به دو حنجر افتاد
کاش جبریل جراحات دو تَن را میبست
کاش میشد که علی، چشم حسن را میبست (:
[ باز از خاک حسن مادر خود را برداشت ]
شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت...
شاید، زیباترین و دردناکترین تصویرسازی از شهادت حضرتعبداللهبنالحسن...
خوبشد کشتهشدم اهلحسد ننوشتند
پسر شیر جمل از شهدا جا مانده...
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#محرم
@ranyaa_313