♦️ سن رؤسای جمهور در زمان آغاز به کار/ پزشکیان مسن ترین رئیسجمهور ایران
🔹ریاست جمهوری تا سال ۱۴۰۰ شرط سنی نداشت. در این سال شورای نگهبان داشتن حداقل سن ۴۰ و حداکثر ۷۵ سال را برای ریاست جمهوری در نظرگرفت.
🔹حضرت آیت الله خامنه ای با ۴۲ سال سن، جوانترین و دکتر پزشکیان با ۷۰ سال سن، مسنترین رئیس جمهور در ادوار انتخابات ریاست جمهوری بودهاند.
🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
آراء خارج از کشور خیلی جالب بود
جلیلی 50هزار
پزشکیان 36 هزار
🏴صدای ایران، صدای ملت بیدار👇
https://eitaa.com/joinchat/1564672000Cd58b0df75b
17.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻قالیباف، یار ذخیرهٔ پزشکیان
وهاب عزیزی، رئیس ستاد جهادگران قالیباف، کلیه ستادهای مرتبط تشکل خود (۳۱۳ ستاد در کشور) را در اختیار ستاد پزشکیان قرار داد.
نظر شما چیه؟
@rasooll_ir
آقای رئیس جمهور @drpezeshkian در سال ۱۳۸۶ دو بمب اتمی در #اقتصادایران منفجر شد که اولی که #جهانی_سازی قیمت های انرژی (آغاز دلاری شدن سفره مردم) بود را در حد بضاعت تبیین کرده ام.
اما بمب دوم، #انحلال_سازمان_برنامه_و_بودجه بود که هرگز به آن عمیقأ پرداخته نشد و حتی می توان گفت احیای آن درسال ۱۳۹۲ در حد رتق و فتق شکلی و نمایشی بود و از آنزمان نتوانست به نقش بنیادین و ماهوی خود عمل کند. امیدوارم در #دولت_چهاردهم این موضوع از مباحث اساسی #نظام_کارشناسی دولت شما باشد تا شاید پس از سالها بتوان پاسخ درستی به این همه مشکلات در دولت و اقتصاد کشور به مردم داد.
صحنه به دار کشیدن آزادیخواهان تبریزی بدست لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰ روز عاشورا
هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند صدای طبل و سنج از کوچه پسکوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند.
عده ای زنجیر زن، عده ای سینه زن و عده ای قمه زن.....
فرمانده روس اینگونه گفت: میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد !!
اما جمعیت عظیم! مردم شیعه (سکولار)! عزادار فقط عزاداری و گریه کردند.
زنجیر و سینه و قمه زدند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند.
آری این است نتیجه اسلام سکولار، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که #شیعه_انگلیسی به شدت به دنبال ان است و برای آن میلیاردی هزینه میکند.
براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل و آمریکا نباشد ابن زیاد سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه می زند...
آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت
@rasooll_ir
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
◼️برای نخستینبار، اجرای دقیق و مو به موی تمام وقایع روز عاشورا، که حتماً آرزوی دیدنش را داشتید!
◼️این صحنهآرایی باشکوه و خارقالعاده روز عاشورا که منطبق بر مقاتل معتبر است، توسط هزاران نفر زن و مرد عزیز عرب، طی ششماه تمرین مداوم و سخت، در خاک کربلا به تصویر کشیده شده است!
▪️ حتما تماشا کنید و برای تمام عاشقان حضرت ارسال کنید.
@rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بین این همه بی اخلاقی مثل آشیخ حسین باشیم، این روش جواب میدهد و موجب رشد جامعه است. هم او را تحویل میگیرد هم میخواهد از مخالفینش انتقام نگیرد و ببخشد. مسیر تعالی جامعه همین ۱دقیقه است.
✔️ #شیخ_فرهاد | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
بین این همه بی اخلاقی مثل آشیخ حسین باشیم، این روش جواب میدهد و موجب رشد جامعه است. هم او را تحویل م
البته که معتقدم جامعه هم پدرانی مثل آ. شیخ حسین میخواهد و هم برادرانی که نهیب بزنند و هشدار دهند.
عون بن عبدالله بن جعفر
محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زینب علیها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بنی بکر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبداللهبنجعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنکرونی فانا ابن جعفر
شهید صدق فیالجنان ازهر
یطیر فیها بجناح اخضر
کفی بهذا شرفا فیالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشکو الی الله من العدوان
فعال قوم فی الردی عمیان
قد بدلوا معالم القرآن
و محکم التنزیل و التبیان
و اظهروا الکفر مع الطغیان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ۱۰ نفر را کشت، توسط عامر بن نهشل تیمی ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و ۱۸ پیاده توسط عبدالله بن قطبه طایی شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند. 😭😭😭
@rasooll_ir
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقتل طفلان زینب
@rasooll_ir
هدایت شده از روزنوشت های د.رسول محمدزاده
سخنرانی های بنده در کانال دیگرم که اختصاص به صوت ها و سخنرانی ها دارد بارگذاری می شود. در صورت تمایل می توانید در آنجا ملاحظه فرمایید:
https://eitaa.com/rasoollvoice
#رسول_محمدزاده
موضوع سخنرانی این روزهایم برای بچه هایی مدرسه ، جریان شناسی حق و باطل است. چشمم به این حکایت افتاد گفتم برایتان بگذارم
حقیقت جویی ابوذر
ابوذر وقتی شنید پیامبری در مکه مبعوث شده، به برادرش انیس گفت: بیا برو و اخباری از او برایم بیاور.
برادر به مکه آمد و توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله را برایش نمود. ابوذر گفت: آتش قلب مرا خاموش نکردی، خود مهیای سفر شد و به مکه آمد و در گوشه ای از مسجد خوابید تا روز سوم به هدایت علی علیه السلام مخفیانه بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و سلام کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله از نام و احوالش پرسید، او سر حال خودش را گفت و مسلمان شد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به محل خود بازگرد و در مکه توقف مکن زیرا میترسم بر تو ستمی روا بدارند.
گفت: بخدائی که جانم در دست اوست در جلو چشمان مردم مکه فریاد میکشم و به آواز بلند اظهار اسلام میکنم.
از همانجا به (مسجد الحرام) آمد و صدا بلند کرد و شهادتین را گفت. مردم مکه به طرف او حمله آوردند و آنقدر او را زدند که بی حال روی زمین افتاد. عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله او را دید خود را بر روی او انداخت و گفت:
مردم وای بر شما مگر نمیدانید این مرد از طایفه غفار است، و ایشان در سفر شام سر راه شمایند، و به این کلمات او را نجات داد.
روز دوم که حال ابوذر بهتر شد، باز ابوذر اظهار اسلام را نمود و مردم او را کتک مفصلی زدند. عباس سبب شد تا او از زیر کتکهای مردم نجات یابد، و او به محلش بازگشت.