#رمان_از_لاک_جیغ_تا_خدا🌈💕💫
#الهام
#قسمت_هفتم
ساعت ۱:۳۰بعدازظهر بود
یک لحظه به عقل خودم شک کردم که اخه کی لنگ ظهرقرار میزاره به محمد دوباره زنگ زدم و گفتم هوا گرمه قرار بزاره ساعت پنج اونم قبول کرد گفت باشه از اینکه قبول کرده بود خوشحال بودم رو تختم دراز کشیده بودم اروم چشمامو بستم گرفتم خوابیدم ..
از خواب که پاشدم سی ونیم بود رفتم ی چیزی خوردم دوباره برگشتم سمت اتاقم لباسمو پوشیدم تیپم ساده بود ی مانتو قرمز کم رنگ شلوار مشکی و شال مشکی
کفش و کیفمم مشکی بود خوب بود واسه قرار امروزه...
رفتم از اتاقم بیرون مادرم خواب بود مجبور بودم همینجوری برم...
از خونه زدم بیرون رفتم سر خیابان سوار ماشین شدم
رسیدم سمت پارک
ده دیقه ایی زود رسیده بودم عادت نداشتم دیر به قرارام برسم ساعت شد پنج دیدم نیمد زنگ زدم بهش گفتم کجایی گفت ورودی پارک نگاهمو انداختم به ورودی پارک
وااا باز تیپمامون مثل هم بود عاشق این پسر بودم من علم الغیب داشت دقیقا هر سری من بااین قرار داشت اکثرا تیپمامون مثل هم بود...
اومد جلو دستشو اورد جلو گفتم از کی دست دادم کی این بار دومم باشه
گفت سلامتو خوردی جوجه
گفتم سلام مرغ
گفت نمیگی اقا مرغ دلش واسه خانم جوجه تنگ میشه
دقیقا همین حرفو اداشو دراوردم بعدم خودم خندم گرفته بود
خودشم خندید
گفت باشه ادا در بیار بوقتش تلافی میکنم ...
گفت بریم بچرخیم با ماشین گفتم اره بریم....
@rasooll_khalili
💠رفــاقــت بــا تـــو را
🌹بـــا دنـــیــایـــی
عــــوض نــمــیــڪـنـــم🍃
#ابـــوخـــلـــیــل🌺
#شهیدرسول_خلیلی🌸
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
فرمانده عشاق ،
دل آگاه حسین است
بیراهه مرو !
سادهترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان
راه مجویید
نزدیڪترین راه
به الله حسین است
#شاهسلامعلیڪ
#حسینسلامعلیڪ
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#السلام_علیک_یا_امیرالمومنین
تا رسيدم
دمِ ايوانِ نجف✨
فهميدم🌱
نه فقط شاه نجف🌸
شاه جهان است علـے❤️
#امیرالمومنین(ع)
#یکشنبههایعلوی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄