🕊 شـهیـدانــه 🕊
شهید سید کوچک موسوی شیراز @rasooll_khalili
ا🌟 🌺 🌿 🕊 🌹💕✨
ا🌺💜🌿🕊🌹
ا🌸🌿🕊🌹
ا🌿🕊🌹
ا💕
ا✨
🌺کراماتی عجیب از شهید سید کوچک موسوی (( معروف به شهید امام رضایی))🌺
❤حکایت اول #واسطه #ازدواج(رویای صادقه)❤💕
✍خانمی ماجرای #ازدواجش را که خیلی #عجیب بود این گونه نقل کردند :
🌱از سوی خانواده تحت فشار قرارگرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری که داشتم یکی را انتخاب کنم.⚘
از آنها اجازه گرفتم که ابتدا به #زیارت امام رضا(ع) مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم.⚘
✨ روز اول که به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی کردم و از آقا #امام رضا (ع) تقاضای یاری کردم.🌟
همان شب🌠 بود كه خواب ديدم در #گلزارشهداء شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام #سیّدكوچک موسوی ایستاده ام.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃 در خواب احساس كردم روز سوم يا چهارم شعبان است و ندایی به من می گفت آن جوانی که مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست.🌺
از سفر که برگشتم چون ماه رجب بود و من هم برای بیرون رفتن از منزل معذب بودم صبرکردم تا سوم شعبان #میلاد امام #حسین(ع) فرا رسید آن وقت به همین مناسبت به #گلزار شهداء🌷 رفتم.
🌷⚘🌷⚘
🍀 و بعداز ساعت ها جستجو قبر شهید را پیداکردم برایم خیلی عجیب بود😳 همه چیز مثل خوابی بود که دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود، 🌹
🌿برای اینکه مطمئن شوم از او سوال کردم ساعت ⌚چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود، در فکر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد کرد .🤔
🍃كه ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال کرد و هنگامی که مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید.
💐💐💐💐💐💐💐💐
و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج 💑کردیم .💞
💕💕💕💕💕💕💕💕💕
❤و نكته جالب اینکه اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد.❤
🎀راوی سید محمد بنی هاشمی راوی شهدا🎀
💍💍💍💍💍💍💍💍💍
💍 #شهیدانه
@rasooll_khalili
💍💍💍💍💍💍💍💍💍
💖اللهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد💖
💕
🌿🕊🌹
🌸🌿🕊🌹
🌺💜🌿🕊🌹
🌟 🌺 🌿 🕊
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه5️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#یادش بخیر با خانواده ام داشتیم از مسافرت بر می گشتیم رسیدیم #قزوین چشمم که به گنبد #امامزاده شاهزاده حسین که افتاد گفتم بریم یه #زیارتی بکنیم تا حال هوامون عوض بشه #وقتی اسم امامزاده شاهزاده حسین که میاد بی اختیار ذهن آدم میره پیش سرلشکر خلبان #عباس بابایی رفتیم یه #فاتحه ای خوندیم . هم زمان بود با فیلم شهید بابایی و پسرم #عشق این فیلم رو داشت و با این که بچه است ولی #تمامی دیالوگ های لحظه #شهادت رو حفظ و وقتی که پخشش می کنند هم زمان دیالوگ ها رو می گه. #بعد از اونجا رفتیم و یه سری به موزه #شهدا قزوین زدیم و خاطرات شهدا رو مطالعه می کردیم که #یکدفعه تمام موهای بدنم سیخ شد فکر می کنید چه چیزی باعث شد⁉️
که همچین #حسی به من دست بده ؟
بله #تمثال مبارک #شهید بزرگوار #محمدجعفرخانی🕊 جلوم بود با تمام #یادگارهاش خصوصا اون چراغ قوه قرمزش که #لحظه شهادتش دستش بود. بلا فاصله از این اون مسئول موزه #پرسیدم که #قبر شهید جعفر خانی کجاست؟ ❓,
#ایشان به یه قسمتی از گلزار شهدا اشاره کرد و من سمت آنجا رفتم #ولی متاسفانه هر چی گشتم قبر ایشون رو پیدا نکردم و حرکت کردیم سمت مسیرمون .
#بعدا یکی از دوستان را دیدم و از ایشان #پرسیدم که بنده قزوین رفتم و هر چی گشتم ولی #قبر شهید محمد جعفرخانی رو پیدا نکردم که ایشان نکته ای گفت که #واقعاجالب بود
#نکته این بود !
#پدر با بصیرت این شهید بزرگوار #اجازه نداده بود که شهید جعفرخانی را در #گلزار شهدای قزوین دفن کنند.#علتش این بود که ایشان اعتقاد داشتند که از این پس خیلی ها #قرار است که بر سر مزار فرزند بنده بیایند پس حالا که قرار است که نمایندگان مجلس و دولت و... بیایند و بر #سرمزارمحمد ادای احترام کنند پس چه #بهتر که به روستای خودمان بیایند تا به #برکت خون این شهید #روستاهای مسیر روستای این شهید هم دیده شود و هم #آبادتر گردد.
#آری به راستی باید دست پدران شهید را #بوسید که با #بصیرت پای ارزشها و انقلاب ایستاده اند.⏯
دو روز قبل از،،، ◀️ادامه دارد