eitaa logo
رستا
458 دنبال‌کننده
958 عکس
207 ویدیو
3 فایل
💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 (حسینیه هنر اصفهان) ادمین: @f_sarajan کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isfahan کانال ما در تلگرام: https://t.me/rasta_isfahan پیج ما در اینستاگرام:https://www.instagram.com/rasta.isf?igsh=emNzMGs2MjI0MWxu
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تبلیغ، مدل ١۴٠٢ 🔸قسمت اول؛ چوپانی با بینیِ عملی 👩‍🌾 از کوه بالا می‌رفتیم، خارها و علف‌های توی کوه را نشانم می‌داد و اسم و کاربرد تک‌تکشان را می‌گفت. _ اين کتیراست، این گل آدامسیه، این.... چشم‌هایم را گرد کردم و گفتم: "اسم همه‌ی اینها را بلدی؟!" شانه بالا انداخت و گفت: "ها... از بس اینجا گوسفند چرانده‌م..." با ابروهای بالا انداخته پرسیدم: "تو هم چوپانی کردی؟! اینجا توی کوه؟ مگه دخترا هم چوپانی می کنند؟! " خیلی راحت گفت: "آره! البته دیگه گرانی و خشکسالی شد و گوسفندهامون رو فروختیم." از شنیدن جمله‌ی آخر لجم می‌گرفت. این جمله را از مردم دیگر روستا هم شنیده بودم. جمله‌ای که پشتش کلی مشکل برای مردم خوابیده بود. گوشی‌اش را درآورد و با اسنپ‌چت چند تا سلفی دسته‌جمعی گرفت. عکس خودش را که دید به دوستش گفت: "اَ... مریم چَندی دلُم می‌خواد برُم دماغمو عمل کُنُم..." شاید با خودش فکر می‌کرد کاش گیاهی هم بود که دماغش را کوچک می‌کرد! به بینی‌اش نگاه کردم. اصلاً بزرگ نبود! یک لحظه تصور کردم آرزویش برآورده شود و دوباره گوسفند هم بخرند، آن وقت می‌شد دختر چوپان با بینی عملی! جالب بود که توی قبرستانشان هم یک دختر جوان خوابیده بود آن هم به خاطر عمل بینی! ادامه دارد... ✍ ع.م.ب رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401