eitaa logo
روابط عمومی خراسان رضوی
346 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
50 فایل
خرسندیم با ما همراهید🌹🙏🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ رمان 💠 ذهنم هنوز درگیر نگاهش بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد :«گروه‌های امدادی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟» ماشین‌ها به سرعت از کنارم رد می‌شدند و انگار هیچ‌کدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم :«آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد :«چند روز بیشتر نمیشه! شیفتاتو عوض کن، همین امروز بیا . ما فردا حرکت می‌کنیم سمت مرز زرباطیه.» 💠 از همان صبحی که مقابل چشمانم رفت، همیشه دلم می‌خواست محبتش را جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم کاری انجام دهم که راضی به رفتن شدم. نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشه‌ای می‌کشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند. 💠 از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی تنها از دوران آشنایی‌مان در دانشگاه پزشکی بغداد می‌گفت. اصلاً به روی خودش نمی‌آورد در این سال‌ها بین ما چه گذشته و شاید نمی‌خواست آزارم دهد که حتی نامی از برادرش نمی‌برد و با همان صورت سفید و چشمان روشنش تنها به رویم می‌خندید. 💠 همسرش ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانی‌اش در نبرد با می‌گفت و بین هر خاطره سینه سپر می‌کرد :« که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!» و از دریای آنچه او دیده بود، قطره‌ای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهادم و تازه دیدم در مرز زرباطیه شده است. 💠 صدها خودروی با آمبولانس و بیل مکانیکی همه به جبران محبت ایران برای ورود به صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با و بود. تنها سه سال از آزادی فلوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، و بودند که حتی از شنیدن نام‌شان کام دلم شیرین می‌شد. 💠 ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است. قرار ما شهر بود، جایی که خانه‌ها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن شده بودند. 💠 باید هر چه سریعتر کارمان را شروع می‌کردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، همه امکانات درمانی‌مان را مستقر کردیم. چند روز بیشتر از خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم. 💠 نزدیک مغرب و عشاء، از کمر درد همان کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد :«یاالله!» من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد :«مریضِ مرد نمی‌بینیم، نمیشه بیای تو!» 💠 ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر شیطنت با همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد :«یکی از موکب‌های برای شام دعوت‌مون کرده!» و نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوشش را درآورد و رو به من صدا رساند :«بلند شو بریم که رنگت پریده!» تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد می‌شدیم و همه حواسم به زیر پایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد. 💠 دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار می‌کرد تا انگشتری را از او قبول کند...
✅حزب شناسی 2⃣ 🔴قسمت دوم تاریخچه کومله عبدالله مهتدی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ دبیرکل کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و از ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ دبیرکل حزب کمونیست ایران بود. با این وجود اختلافاتی میان جناح‌های مختلف این دو حزب وجود داشت که منجر به بروز انشعاباتی شده‌بود. عبدالله مهتدی رهبری جناحی را در دست داشت که در کنفرانس هشتم کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در سال ۲۰۰۰ از این تز پیروی می‌کرد که «کومله پس از پیوستن به حزب کمونیست ایران رو به زوال رفته و جایگاه خود را از دست داده‌است». این گروه معتقد بودند که باید با دوری جستن از آرمانگرایی و با شناخت آنچه که واقعیت جامعه کردستان می‌دانستند، به قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران بازگشت و «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» را تشکیل داد. علاوه بر عبدالله مهتدی شخصیت‌های دیگری همچون عمر ایلخانی‌زاده نیز در انشعاب از کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و تشکیل جریان جدیدی با همان نام قدیمی «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» نقش داشتند
✅🇮🇷🌹زندگی نامه حاج احمد متوسلیان🌹 2⃣قسمت دوم با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده‌‌دار شد. پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و دوشادوش سایر همرزمانش با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها همت گماشت. احمد متوسلیان پس از شروع غائله کردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوکان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند. وی پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین ناجوانمردانه‌ای که ضدانقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات دقیق ضدکمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، چهارصد اسیر و دویست کشته از ضدانقلاب برجای ماند.
✅🌹زندگینامه شهید بروجردی🌹 2⃣قسمت دوم پس از قیام 19 دی ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)،ن عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بی‌وقفه به مبارزات خود ادامه داد. برخی از اقدامات وی عبارتند از: مبارزه جدی و عملی علیه حضور آمریکا در کشور. خلع سلاح قرارگاه پلیس (تهران). عملیات نظامی 15 خرداد 1357. انفجار در نیروگاه برق و کاخ جوانان منطقه شوش. خلع سلاح کلانتری 14 در میدان خراسان. شرکت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون. هنگامی که بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به ایران حتمی شد، محمد بروجردی به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی انتخاب شد و در طول مسیر با عشق و علاقه‌ای قلبی به این کار مبادرت ورزید و در مدرسه رفاه نیز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ایفای نقش نمود. وی پس از مدتی سرپرستی زندان اوین را به عهده گرفت و چندی بعد او یکی از دوازده نفری بود که در خدت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیانگذاری کردند. بروجردی در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد.
48.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند آستین خالی، جدیدترین مستند از شهید حاج حسین خرازی 📌 ماجرای دست قطع شده حاج حسین از زبان همرزم شهید 🔹 حاج حسین خودش وسط میدان بود و رزمندگان از حضور فرمانده در خط اول جنگ قوت قلب گرفته و تلاش بی حدی داشتند. ◇ حاج حسین مانوس با قرآن بود و همیشه آیات قرآن را شاهد بر سخنان خود می‌گرفت. ◇ با دوربین روی خاکریز سوار شد که خمپاره آمد و سر بیسمچی قطع شد و دست حاج حسین از پوست آویزان شد و... ◇ تدبیری برای حمله شبانه و عافگیرانه دشمن با چراغ خودرو و تيراندازی با فشنگ رسام
⭕️مهدویت قسمت دوم ✅امام خمینی مسئله مهدویت را یک موضوع تاریخی و سیاسی نمی‌داند، بلکه وجود حضرت مهدی (علیه‌السّلام) و ظهور ایشان را کامل کننده مقصد انبیاء (علیهم‌السّلام) در اجرای عدالت در تمام عالم و در مراتب انسانیت می‌شمارد و این مطلب که امام عصر (علیه‌السّلام) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور می‌کند را نقد می‌کند و معنای حقیقی انتظار مهدویت را در اسلام، معنای جدید و مخالف با سکوت می‌داند و معتقد است، حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند.  امام خمینی معتقد است امام عصر، ولی الله و واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و انسان کاملی است که صاحب ولایت مطلقه الهی و تداوم بخش رسالت انبیای الهی و سر امتداد لیله القدر است.  به اعتقاد امام خمینی یکی از ویژگی‌های منجی بشریت، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند که تمام احکام اسلام در آن اجرا می‌شود  و یکی از اهداف مهدویت و مهدی موعود (علیه‌السّلام)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرما است و اختلافی در میان نیست.